سردار سلیمانی به مثابه یک روایت راهبردی هویتی

حسین تدین عضو پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاه
سردار سلیمانی به مثابه یک روایت راهبردی هویتی

قرار گرفتن در ایام دومین سالگرد شهادت سرافرازانه سردارسلیمانی، بهانه‌ای است تا از زاویه روایت راهبردی به نقش سردار دل‌ها در ترسیم روایت تروریسم ستیزی کشورمان بیندازیم. عملکرد سردار سلیمانی در مقابله با تروریسم داعش و شهادت ایشان توسط آمریکائی‌ها و توصیف رهبر معظم انقلاب از ایشان به عنوان یک مکتب، سردار سلیمانی را تبدیل به یک روایت راهبردی هویتی برای جمهوری اسلامی ایران در سطح دنیا کرده است. در ادامه ضمن توضیحی در مورد روایات راهبردی، تحلیلی روایی از شهادت این «رفیق خوشبخت» مقام معظم رهبری خواهیم داشت.        

روایت‌ها در نحوه تفکر انسان‌ها نقش اساسی دارند. آنها برای مردم مهم هستند چرا که به مثابه ابزار سازمان‌دهی مفهومی عمل می‌کنند که به افراد امکان می‌دهند یکدیگر را در یک زمینه خاص درک کنند. روایات راهبردی قدرت نرم در قرن بیست و یکم است و در واقع، موضوع این قرن این است که «داستان چه کسی برنده می‌شود». مطمئناً روایات برای ساختار فرآیند ارتباط بسیارمهم هستند. یک روایت راهبردی قانع‌کننده می‌تواند منبع قدرت باشد، زیرا ممکن است افراد به سمت بازیگران، رویدادها و توضیحات خاصی کشیده شوند که تاریخ یک کشور یا ویژگی‌های یک سیاست را توصیف می‌کنند. روایات راهبردی مستقیماً به شکل‌گیری، پردازش و انتشار و دریافت ایده‌ها و افکار در نظام بین‌الملل می‌پردازند. دولت‌های مختلف سعی می‌کنند از روایت‌های راهبردی برای به جنبش درآوردن مخاطبان هدف استفاده کنند.

سه گونه روایات راهبردی داریم:

روایات‌ سیستمی: این روایات ساختار نظم بین‌المللی، بازیگران و نحوه عملکرد سیستم را توصیف می‌کند. برای مثال، مبارزه با تروریسم جهانی یک روایت سیستمی است. روایت جنگ علیه تروریسم، دولت‌ها را به عنوان محافظت از افراد در برابر بازیگران دولتی و غیردولتی که به عنوان تروریست شناخته می‌شوند، در نبرد برای حفظ امنیت صف‌بندی می‌کند. روایت جنگ علیه تروریسم ممکن است سیاستگذاری را محدود کند اگر برای مثال، یک بازیگر توسط دیگران در جهان به عنوان تروریست تعریف شود.

روایات هویتی: روایات هویتی داستان ارزش‌ها، شخصیت و اهداف یک بازیگر و کنش‌گر را بیان می‌کند. این کنش‌گر اعم از افراد، دولت‌ها، احزاب، سازمان‌ها و حتی رویدادهای خاص هستند. روایت‌های هویتی بیان می‌کنند که داستان دولت یا ملت چیست، چه ارزش‌ها و اهدافی دارد. نمونه‌هایی از روایت‌های هویتی شامل آمریکا به عنوان صلح‌طلب و متعهد تاریخی به آزادی و دموکراسی (در ایالات متحده) و آمریکا به عنوان قلدر جهانی (در سایر نقاط جهان) است. انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مبارزه با استکبار جهانی (ذیل این روایت؛ آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و تسخیر لانه جاسوسی قرار دارد) ولایت فقیه و حضرت امام(ره) از نمونه‌های روایات راهبردی هویتی کشورمان هستند.

روایات سیاستی: روایات سیاستی، اقدامات دولتی را در یک زمینه تنظیم می‌کنند، با توضیح اینکه بازیگران مهم چه کسانی هستند، تضاد یا مسئله چیست و چگونه یک اقدام خاص، مسئله اساسی را حل می‌کند. نمونه بارز این نوع روایت در کشورمان، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است.

روایات راهبردی، جهان را توضیح می‌دهند و محدودیت‌هایی را برای موارد قابل تصور و عملی تعیین می‌کنند و علایق درک شده را شکل می‌دهند. دولت‌ها بازیگران درون نظام بین‌الملل آن‌طور که ما امروز آن را می‌فهمیم، هستند. روایات می‌توانند منبع قدرتی باشند که مشخص می‌کند هر کشوری در جهان چه ویژگی‌هایی دارد یا اینکه جهان چگونه کار می‌کند. امنیت را هم می‌توان از دریچه روایت راهبردی درک کرد. هر پیشنهادی برای رویارویی با مشکلات جامعه بین‌الملل بر اساس روایت‌های زیربنایی است که ممکن است به صورت راهبردی توسط بازیگران به کار گرفته شود. این یک تلاش پیچیده است، زیرا جهان با مناقشه و جنگ بر سر روایات متمایز می‌شود و لذا یک روایت متقاعد کننده ممکن است فی نفسه به یک منبع قدرت تبدیل شود. تأثیر متقابل انواع روایات راهبردی می‌تواند به توضیح چگونگی شخصیت‌پردازی و روایت‌پردازی بازیگران از شخصیت‌های اصلی و موقعیت کمک کند. روایت‌های راهبردی به یکدیگر مرتبط هستند و لذا یک روایت راهبردی هویتی می‌تواند به یک روایت راهبردی سیستمی مرتبط شود.

همانگونه که در انواع روایات راهبردی گذشت، یکی از روایات راهبردی سیستمی، جنگ علیه تروریسم است و ائتلافی که از کشورها به سرکردگی آمریکا برای این جنگ تشکیل شد. از طرفی آمریکا ایران را به عنوان یکی از محورهای اصلی حامی تروریست در جهان معرفی کرده و همچنان بر آن پافشاری می‌کند. وقتی داعش به وجود آمد، آمریکا خواست مبارزه با تروریسم داعش را همچنان رهبری کند( بگذریم که داعش دست ساخته خود آمریکا بود و آمریکا به بهانه داعش دنبال نفوذ در آسیای غربی و اجرای نقشه های خاص خود بود.) و تعدادی از کشورها اعلام کردند که با آمریکا همراهی می‌کنند اما ایران اعلام کرد بدون همراهی با آمریکا با داعش مبارزه می‌کند و اینجا بود که سردار سلیمانی در صحنه روایت مبارزه با داعش، بازیگر اصلی و عیان صحنه شد. تا قبل از مسئله داعش، سردار سلیمانی در حوزه حضور بین‌المللی نظامی ایران، بازیگر اصلی بود ولی عیان نبود و به همین علت در نیورک تایمز سال 2013 از قول یکی از مأموران سیا عنوان شده بود که سلیمانی «کاریزمای پنهان» ( یا دست کم گرفته شده) است.


موفقیت‌های سردار سلیمانی در مبارزه با داعش از ایشان یک قهرمان مبارزه با تروریسم در اذهان جهانیان ساخت و این امر موجب شد که روایت راهبردی سیستمی جنگ علیه تروریسم که آمریکائی‌ها ساخته بودند، خدشه بردارد. چرا که یکی از محورهای اصلی تروریسم در جهان، ایران معرفی شده بود و حالا شخصی به نام سردار سلیمانی که یک ایرانی است و از طرف ایران مأمور به مبارزه با تروریسم داعش شده است، روایت جدیدی از ایران دارد ارائه می‌دهد. لذا مسئولین آمریکایی دیگر نتوانستند این خدشه بر روایت‌شان را تحمل کنند و تصمیم به حذف سردار گرفتند.

چرا امریکایی‌ها و ترامپ به طور آشکار اعلام کردند که آنها سردار سلیمانی را شهید کردند؟ به این علت که اگر عامل این شهادت پنهان می‌ماند، برای ابد روایت سردار سلیمانی در مبارزه با داعش باقی مانده و خدشه اساسی بر روایت آمریکا از مبارزه با تروریسم بود( البته آنها ندانستند که خون بر شمشیر پیروز است.) و لذا آنها به دنبال این بودند که این خدشه از بین برود به همین علت هم بلافاصله بعد از شهادت سردار سلیمانی، ترامپ اعلام کرد که به دستور او سردار سلیمانی را شهید کردند و علت آن هم این بود که سردار سلیمانی بعد از داعش، نقشه داشت که تمام نیروهای آمریکا در منطقه را از بین ببرد. یعنی روایت (به‌زعم آنها) تروریست بودن ایران و سردار سلیمانی به عنوان فرمانده ایران در این نقشه‌های تروریستی دوباره در جهان مطرح شود تا بدینوسیله خدشه بر روایت راهبردی سیستمی مبارزه با تروریسم ترمیم ‌شود. این کار برای تخریب و تحریف روایت راهبردی هویتی سردار سلیمانی بود که کانون توطئه خارجی با استفاده از رسانه‌های خویش آن را دنبال کرد و در داخل کشور نیز متاسفانه تعدادی با این تخریب و تحریف همراهی کردند آنجا که دوگانه « میدان و دیپلماسی» را به راه انداختند.

اما در حوزه روایت‌های راهبردی یک مسئله اساسی وجود دارد که اگر راویان این روایت‌ها به آن توجه نکنند با چالش اساسی مواجه می‌شوند و آن «روایت عمومی» یا «روایت عامه» است. یعنی با توجه به گسترش حوزه دیجیتال و فضای مجازی، گاهی عموم مردم از وقایع روایتی دارند که اگر روایات راهبردی خلاف آن باشد و یا در نقاطی با آن همخوانی نداشته باشد، افکار عمومی روایت خود را سند قرار می‌دهد به همین علت در پردازش روایت‌های راهبردی بایستی دقت زیادی کرد. بعد از موفقیت سردار سلیمانی در مبارزه با داعش، روایت عامه جهانی او را قهرمان مبارزه با تروریسم داعش می‌دانست به همین علت هم علیرغم تلاش رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی در قلب اروپا و آمریکا عکس‌های سردار سلیمانی نصب گردید و از ایشان یاد شد. در داخل کشور هم به‌رغم تلاش افرادی برای تخریب و تحریف روایت راهبردی هویتی سردار سلیمانی با مطرح کردن دوگانه «میدان و دیپلماسی» روایت عمومی این دوگانه را کنار زد و سردار را به عنوان یک قهرمان ملی فراجناحی بر تارک ایران اسلامی قرار داد.



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید