الگوهای نظام سرمایهداری را با نگاه ایجابی بشناسیم
نشست مجازی «خوانش انتقادی الگوهای جهانی سرمایهداری از زنان موفق در عرصه هنر» با حضور منصور حسامی (دانشیار گروه نقاشی دانشگاه الزهرا(س) ) و نسرین فقیه ملکمرزبان (دانشیار دانشگاه الزهرا(س) گروه زبان و ادبیات فارسی) به دبیری زهرا عبداله (دکتری پژوهش هنر)، سهشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰، همزمان با هفته گرامیداشت مقام زن برگزار شد.
در بخش اول این برنامه منصور حسامی با تبیین معنای موفقیت، درباره چالش موقعیت حرفهای زنان هنرمند در جامعه گفت: باید ببینیم موفقیت را اقناع و ارضای شخصی هنرمند درنظر میگیریم یعنی احساسی که در خود پرورش میدهد و یا چیزی که بهعنوان جایگاه حرفهای یعنی تجلی بیرونی و حضور اجتماعی هنرمند. اولین کاری که ما باید بکنیم، توجه دادن هنرمندان زن فارغ از جنسیتشان به شأن و منزلت خود به عنوان یک انسان است و نیز، توجه دادن آنها به اینکه از کاری که انجام میدهند رضایت دارند یا خیر. هنرمندان و دختران جوان ما، بیش از اینکه در دانشکدهها حضور داشته باشند، در فضای اجتماعی حضور دارند و تحت شرایطی که جامعه بر آنها تحمیل میکند، معمولاً از اقناع و احساس رضایت درونی برخوردار نیستند. اما وقتی درباره میزان رضایت از کار هنریای که انجام میدهند میپرسیم، پاسخ اغلب آنها مثبت است. بخشی از چالش اصلیای که ما برای احراز جایگاه حرفهای زنان هنرمند در جامعه داریم، با جوامع دیگر مشترک است و آن، اجازه ندادن به زنان برای به دست آوردن آن چیزیست که شایستگی آن را دارند. اما آن چیزی که در جامعه ما بهطور مشخص میتواند به عنوان چالش اصلی مورد تأکید قرار گیرد، مربوط به شرایط پذیرش زنان به مفهوم عام است .
استاد دانشگاه الزهرا (س) با اشاره به شباهت الگوهای موفقیت زنان در ایران با الگوهای نظام سرمایهداری، تصریح کرد: وقتی از نظام سرمایهداری بهعنوان یک نظام سلطه یاد میکنیم، باید ببینیم به غیر از این نظام، نظامهای جایگزین دیگری وجود دارند یا خیر که پاسخ منفی است. همه نظامهایی که زمانی به عنوان رقیب نظام سرمایهداری مطرح بودند، امروز در چین، روسیه و ... از این نظام بهره میگیرند منتها در جهت منافع ملی خود. نظام سرمایهداری بهعنوان یک نظام تکساحتی بر جوامع حاکم است و امروز به نظر میآید، موفقیت زنان هنرمند، از ملاکها و الگوهای یکسانی تبعیت میکند. هر فعالیتی که انجام میشود ازجمله فعالیت هنری، متضمن یک مضمون یا محتوای اثر و یک تجلی بیرونی یا همان ابزار است. در این میان هنرمند باید فعالیت هنریاش را بهگونهای انجام دهد که نشاندهنده تسلط او بر ابزار باشد.
حسامی در ادامه به معیارهای مقبولیت اثر در ایران پرداخت و خاطرنشان کرد: معیارهای مقبولیت اثر در فضایی به نام عالم هنر برای مخاطبین اعم از عام و خاص، ایجاد میشود بهگونهای که آمال مخاطبین برمبنای کسب این مقبولیت و حول آن شکل میگیرد. به عبارت دیگر، این نظام در جامعه ما، علیرغم تمام شعارزدگیهایی که بعد انقلاب بوده، مجدداً در حال شکلگیریست. اما در این میان جای کسانی که به نقد این وضعیت بپردازند، خالیست. گروهی که وابسته به نظام و الگوهای سرمایهداری هستند، کار خود را انجام میدهند و پیش میروند. ما هم در حال ایجاد کردن مقبولیت بهعنوان یک الگو، برای هنرمندان هستیم که آنها هم به آن سمت در حال حرکت هستند اما در این میان، نقصان فعالیتهای انتقادی را شاهد هستیم.
او در پایان ضمن جدی خواندن حضور زنان در عرصه هنر پس از مشروطه، حضور آنان در رویدادهای هنری بارز مثل جشنوارهها در قیاس با مردان، کمرنگ دانست و با اشاره به آخرین رویداد هنری یعنی حراجی بزرگ تهران در حوزه هنرهای تجسمی، آن را به عنوان نمونهای از حضور کمرنگ زنان دانست که نیازمند تحلیل، نقد و آسیبشناسی است.
در بخش بعدی برنامه نسرین فقیه ملکمرزبان، با انتقاد از نگاه سلبی صرف به سرمایهداری اذعان کرد: داشتن بحثهای انتقادی، به تهیه یک مانیفست درست و غلط برمیگردد. ما وجوهی از سرمایهداری ازجمله منفعتجویی، قدرت، شهرت، التذاذ و ... را میتوانیم بگوییم بد است اما مشکل اساسی این است که برای جا انداختن مطلب برای مخاطب در حالت حداقلی، نیازمند یک تعریف نسبی هستیم. اما ما به اندازه تعاریف نسبیای که از سرمایهداری وجود دارد، میتوانیم به تعداد نظریهها، تفاوت داشته باشیم. سرمایهداری وجوه و کارکردهای خاص خود را دارد و در مسیر خود در حال حرکت است و به پیش میرود و البته خیلی از زنان هم الگوهای آن را میپسندند و مطابق آنها حرکت میکنند و در این مسیر به منفعتهای مالی، روحی، اجتماعی و ... میرسند. لذا اگر میخواهیم الگوهای جهانی سرمایهداری را بشناسیم، باید آن را در مقایسه با الگوهای جهانی زنان هنرمند در نظامهای غیرسرمایهداری، بررسی کنیم. از طرف دیگر، باید در نظر داشته باشیم که در جهان واقعی امروز که جهانی است بدون مرز که ما میخواهیم یک روزنهای را باز کنیم و راه آینده خود را در آن بیابیم، باید ببینیم تربیت هنرمندی که باید اتفاق بیفتد، بنابر کدام اقناع ذهنی حرکت خواهد کرد. وقتی میخواهیم درباره تربیت ذهن هنری جوامع، صحبت کنیم باید ابتدا شناخت مناسب را به دست آوریم. به نظر من یکی از کارهای مهم نظام سرمایهداری، باورپذیرکردن اصول خود است. یعنی به وجود آوردن این باور برای بسیاری از جهان که حرفشان درست است. لذا پس از اینکه همه باور کردند که عرصه خیلی خوب و مفیدی است، پس میتواند برای آنها اعتبار، شهرت، ثروت و قدرت بیاورد. بنابراین داشتن نگاه سلبی که سرمایهداری جهان را به قهقرا میبرد، درست نیست. در این میان، ما باید تعریف خودمان را داشته باشیم و الگوهای منظم و قابل ارائه و جذابی را به وجود بیاوریم.
گزارش از: فریبا رضایی