«گفتمان ذره‌گرا» چه تبعاتی برای جوامع امروزی دارد؟

محمدرضا کلاهی- عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات اجتماعی و فرهنگی
«گفتمان ذره‌گرا» چه تبعاتی برای جوامع امروزی دارد؟ «گفتمان ذره‌گرا» در نهایت به‌دنبال ساختن «فرد موفق» است؛ نه به‌دنبال ساختن «جامعه». در واقع جامعه چیزی بیش از مجموعه‌ «افراد نرمال» پنداشته نمی‌شود و فرد نرمال کسی است که از «سلامت روان» کافی و از «مهارت شغلی کافی» برخوردار است تا بتواند «سود» خود را به حداکثر برساند و «موفق» شود.

در یکی دو دهه‌ اخیر گفتمانی بر فضای برخی جوامع حاکم شده است که می‌توان آن را «گفتمان ذره‌گرا» یا «اتمیستی» نامید. در این گفتمان، جامعه چیزی جز جمع جبری تک‌تک افراد نیست؛ به تعبیری، چیزی فراتر از «فرد» وجود ندارد. جامعه فقط یک نام است که به این افراد داده می‌شود نه یک موجودیتی مستقل از تک‌تک افراد.

فراگیر شدن ژانر «خلقیات» که در آن مشکلات و مصایب اجتماعی ناشی از «خلق‌وخوی» تک‌تک افراد پنداشته می‌شود نمونه‌ای از این «گفتمان ذره‌گرا» است. نمونه‌ دیگر، فراگیر شدن انواع شبه‌روان‌شناسی‌ها در قالب‌های مختلف، از قبیل اقسام معنویت‌گرایی‌ها و کلاس‌های «موفقیت» است. ژانر خلقیات، مشکلات را ناشی از خلق‌وخوی درونی تک‌تک افراد می‌داند و شبه‌روان‌شناسی‌گری‌ها، راه‌حل مشکلات را مراقبه‌ درونی و تقویت روانی معرفی می‌کنند.
دومین ویژگی «گفتمان ذره‌گرا» آن است که تنها درخواست تک‌تک افراد را «افزایش سود شخصی» می‌پندارد. تمام درخواست‌های دیگر، حتی اگر به ظاهر ماهیت اقتصادی نداشته باشند، اما در نهایت قابل تبدیل به ارزش اقتصادی هستند. نتیجه آنکه موجود انسانی در این گفتمان، در نهایت «موجودی اقتصادی» است. پیدایش چنین نگاهی ناشی از تقلیل تمام درخواست‌های انسان به «سود اقتصادی» است.
نتیجه‌ این دو ویژگی گفتمان ذره‌گرا آن است که در نهایت به‌دنبال ساختن «فرد موفق» است؛ نه به‌دنبال ساختن «جامعه». در واقع جامعه چیزی بیش از مجموعه‌ «افراد نرمال» پنداشته نمی‌شود و فرد نرمال کسی است که از «سلامت روان» کافی و از «مهارت شغلی کافی» برخوردار است تا بتواند «سود» خود را به حداکثر برساند و «موفق» شود.
در این نگاه، همه‌ خواست‌های انسانی با هم در تعارض قرار می‌گیرند؛ چرا که سود اقتصادی محدود است و در نتیجه، خواست هر فرد برای افزایش سود خود در تعارض قرار دارد با خواست دیگری برای افزایش سود خودش. در نتیجه در نقطه‌ آغاز (یا به اصطلاح در «وضع طبیعی») جامعه عبارت خواهد شد از مجموعه‌ای از افرادِ متنازع و معارض با هم.
در نگاهی که انسان عبارت است از «موجودِ متقاضی سود»، جامعه چیزی نیست جز افرادی که بر سر سود بیشتر با هم می‌جنگند. هیچ نظمی «از درون» بر چنین جامعه‌ای قابل اعمال نیست. منطق درونی چنین جامعه‌ای جنگ همه، علیه همه است.

«گفتمان ذره‌گرا» چه تبعاتی برای جوامع امروزی دارد؟ گفتمانی که تنها به‌دنبال ساختن «فرد موفق» است

برای آنکه تبعات نگاه ذره‌گرا را بیشتر بکاویم باید سراغ ســـرچشمه‌های فلســـــفی‌اش برویم. این، نگاهی است که نخستین بار فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم «توماس هابز» آن را تئوریزه کرد. سؤال اصلی در این نگاه آن است که در چنین جامعه‌ای «نظم اجتماعی» چگونه ممکن می‌شود؟
از آنجا که در چنین رویکردی نظم از درون قابل حصول نیست، باید نظمی «از بیرون» و «به زور» اعمال شود. اعضای جامعه باید از یک نیروی بیرونی «بترسند» تا نظم به دست آید. «زور» و «ترس» عناصر مرکزی چنین نظریه‌ای هستند. از نظر هابز، بدون وجود زور و ترس، نمی‌توان از «اخلاق» سخن گفت.
در «وضعیت طبیعی» (یعنی وضعیتی که جامعه بر اساس منطق درونی خود عمل می‌کند و هیچ نیروی بیرونی آن را کنترل نمی‌کند) که وضعیت جنگ همه علیه همه است، «دیگردوستی» بی‌معنا است. در چنین وضعیتی هرکس حق دارد برای کسب سود بیشتر، دیگری را از میان بردارد و گناهی بر او نیست. در وضع طبیعی تنها معیار رفتار «زورمندی» است؛ هرکس زور بیشتری دارد، مجاز است هر رفتاری که بخواهد انجام دهد. به‌همین دلیل است که اخلاق بی‌معنا خواهد بود. هیچ حدی که رفتار افراد را محدود کند و در نتیجه به اخلاق شکل دهد قابل تصور نیست. تنها زمانی می‌توان از اخلاق سخن گفت که آن نیروی بیرونی، با ابزار قدرت، حد و مرزهایی را برای رفتار آدم‌ها تعیین کند. آن مرزهای به زور تعیین شده، در واقع همان مرزهای اخلاقی جامعه را می‌سازند؛ و تنها در این صورت است که اخلاق ممکن خواهد شد.
در رویکردی که ذره‌گرا است، یعنی جامعه را مجموعه‌ای از افرادِ سود‌خواهنده‌ متخاصم می‌داند، اعطای چنین قدرتی به حاکمان ناگزیر است. چنین قدرتی لازم وزنه‌ تعادلی است در برابر ذره‌گرایی جامعه. به این ترتیب در این نگاه با دوگانه‌ای مواجه هستیم؛ از یک طرف جماعتی از افراد پراکنده و عاری از هرگونه همبستگی و همگرایی و سازمان‌دهی؛ و از سوی دیگر، حاکمیتِ بشدت سازمان‌یافته. پیامد منطقی نگاه ذره‌گرایی این است که اخلاق، تابع قدرت می‌شود.


 اما ایراد نگاه ذره‌گرا کجاست؟ ایراد این نگاه در درجه‌ نخست درون مفهوم «خواست انسانی» است. نگاه ذره‌گرا همه‌ خواست‌های انسانی را به «خواست مادی» تقلیل می‌دهد. اما انسان علاوه بر خواست مادی، دست‌کم یک خواست دیگر هم دارد: «خواست رابطه با دیگری».
انسان علاوه بر برخورداری‌های مادی، از رابطه با دیگری هم لذت می‌برد؛ و به همان اندازه که کمبودهای مادی برای او رنج‌آور است، از فقدان روابط انسانی هم رنج می‌برد. نکته‌ اساسی اینجا است که دیگردوستی هم به اندازه‌ خوددوستی یک سائق اصیل انسانی است. نتیجه آنکه همه‌ خواست‌های آدم‌ها در تعارض با دیگران قرار ندارد. خواستی برای همگرایی و همبستگی با دیگران هم، در انسان هست که مانع واگرایی مطلق و مانع جنگ همه علیه همه می‌شود.
همبستگی اجتماعی وضعیتی اصیل است که پیش از هر قراردادی وجود دارد و بدون آن هرگونه نظم اجتماعی غیرقابل تصور است. این، به معنای آن است که انسان، موجودی اساساً «اجتماعی» است و نه موجودی «اقتصادی». جامعه، مجموعه‌ای از ذره‌های خوددوست و متنازع نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از افراد است که در گروه‌بندی‌های مختلف و متنوع اجتماعی با همدیگر همبسته شده‌اند. نخستین این گروه‌بندی‌ها خود خانواده است و بعد از آن، گروه‌های ثانویه‌ای هستند که افراد بر اساس علائق مختلف‌شان در آنها همبسته می‌‌شوند تا بتوانند علائق و منافع‌شان را به نحوی پایدار دنبال کنند.
اما در نگاه اجتماع‌محور «امر اجتماعی» است که زندگی انسان‌ها را سامان می‌دهد نه «امر فردی» و نیز امر اجتماعی، رفتارهای اقتصادی را نیز تنظیم می‌کند. زندگی چیزی بیش از درخواست افزایش سود است. زندگی مجموعه‌ای است از لذت‌ها؛ که افزایش سود یکی از آنها است. لذت‌های مادی و لذت‌های ارتباطی و فعالیت‌های ناشی از آنها در یک رابطه‌‌ رفت و برگشتی همدیگر را کنترل می‌کنند. در نگاه اجتماع‌محور، پیوستگی‌ها و همبستگی‌های اجتماعی ضامن حفاظت از اخلاق در جامعه هم هستند.

این یادداشت در تاریخ 6 اردیبهشت 1400 در صفحه اندیشه روزنامه ایران منتشر شده است. طرح پژوهشی «برآمدن گفتمان ذره‌گرا در ایران پساجنگ» توسط محمدرضا کلاهی در پژوهشگاه فرهگ، هنر و ارتباطات انجام شده است. نشست نقد این طرح در تاریخ 22 خرداد 1401 در پژوهشگاه برگزار می‌شود.


برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید