گفتگوی جامعه‌شناسان درباره فوتبال، جامعه و سیاست؛

فوتبال واقعیت امروز ماست

فوتبال واقعیت امروز ماست

دوازدهمین نشست از سلسله گفتگوهای انتقادی در باب علوم انسانی «ارغنون خرد» به «جامعه شناسی فوتبال» اختصاص پیدا کرد که با حضور مهدی حسین‌زاده؛ عضو هیئت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و میثم مهدیار؛ معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۲ آذر ۱۴۰۱ در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.

بنا به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به نقل از روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، مهدیار در ابتدای این نشست با بیان اینکه اگرچه جامعه‌شناسی ورزش یک حوزه متاخر است و ادبیات فربه ای ندارد اما رویکردهای مختلف درباره نسبت ورزش و فرهنگ و سیاست و ورزش وجود دارد عنوان کرد: از چند رویکرد نظری درباره جامعه‌شناسی فوتبال می‌توان سخن گفت؛ نخسن رویکرد کارکردگرایانه است که روی کارکرد فردی، جمعی، ملی و فراملی رقابت‌های ورزشی تمرکز دارد و بیشترین سهم از تبیین‌ها را در این حوزه دارد. در مقابل رویکردهای دیگری هم سر بر آوردند که در نقد رویکردهای کارکردگرایانه بودند مانند رویکردهای انتقادی. از سوی دیگر برخی از رویکردها از نگاه پدیدارشناسانه، کنش متقابل و ... به بحث نگاه کردند.


او ادامه داد: در رویکرد کارکردگرایانه ورزش به مثابه یک نهاد اجتماعی در خدمت نیازهای فردی و جمعی است. وقتی کتاب‌های این حوزه را می‌بینید متوجه می‌شوید که از تفاوت بازی و ورزش شروع می‌کنند و اینکه چگونه ورزش به یک نهاد اجتماعی تبدیل شده است و چطور هواداران تیم‌ها با اعضای تیم احساس یکپارچگی می‌کنند و احساس هویت جمعی ایجاد می‌کند. در رویکرد انتقادی از کالایی شدن فوتبال بحث می‌شود و اینکه قواعد بازار بر ورزش حاکم می‌شود و آن را از کارکردهای فرهنگی و اجتماعی اش دور می‌کند. در رویکرد سوم هم بحث این است که در تیم‌های ورزشی چطور ارتباطات، معنا و هدف مشترک و ... شکل می‌گیرد و این رویکردها از موضع روانشناسی اجتماعی به مساله نگاه می‌کند.

معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با اشاره به اینکه فوتبال به تقویت امر ملی کمک می‌کند چون درون خودش هویت ملی هم دارد البته گاهی به ضد امر ملی هم تبدیل می‌شود گفت: فوتبال دو روی اصلی دارد؛ رویی که می‌تواند به انسجام ملی کمک کند و روی دیگر هم می‌تواند به امری ضد ملی تبدیل شود و از جامعه سیاست زدایی کند. در چند دهه اخیر از نیمه دهه هفتاد مطبوعات ورزشی پرخواننده ترین مطبوعات ما بودند آنجا هم دعواها و رقابت‌هایی مورد بحث بود که نسبتی با امر اجتماعی نداشتند.


او بیان کرد: بنابراین از اواسط دهه ۷۰ مباحث فوتبالی درباره امور اعتباری بود. یعنی رقابت استقلال و پرسپولیس فاقد مباحث هویتی بود. البته یک زمانی این طوری نبود و در دهه ۳۰ و ۴۰ طرفداری از یک تیم به معنای نزدیکی به مردم یا حکومت بود. اما در دهه ۷۰ دوباره طرفداری فوتبال از امر هویتی تهی می‌شود.  در ادامه هر چه پیش می‌آییم فضای اجتماعی ما هم استادیومی می‌شود و ما این لمپنیزم را در ماجراهای ۸۸ می‌بینیم. البته نمی گویم فوتبال دلیلی اصلی است اما به این لمپنیزم دامن زده است. نحوه عملکرد توده‌های اجتماعی طی اعتراضات اخیر دعواهای استادیومی را می‌بینیم.

مهدیار با بیان اینکه اکنون هم در دانشگاه‌ها ما شعارهای سکوهای ورزشی را می‌بینیم بیان کرد: از سوی دیگر اقتصاد سیاسی فوتبال تاثیر داشته و غلبه جریان نئولیبرالیسم از دهه ۶۰ به بعد، باعث شد لیگ‌هایی مانند انگلستان تغییر کند و فوتبال به عرصه‌ای از خرید و فروش تبدیل شده است. در این نگاه لمپنیزم حاکم بر فوتبال تحت تاثیر نئولیبرالیسم حاکم بر فوتبال نیز هست.

به گفته این محقق علوم اجتماعی، از سوی دیگر فوتبال به مثابه یک زبان مشترک می‌تواند در سطح ملی  و جهانی عمل کند چون مفاهیم مشترکی داریم. بسیاری از کشورها را در حوزه عمومی فقط در فوتبال می‌بینیم. بنابراین فوتبال یک تیغ دو لبه است که هم می‌تواند به امر ملی آسیب بزند و هم آن را تقویت کند.

معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه فوتبال در ایران به امر ملی تبدیل شده و به همین دلیل نهادهایی مانند شهرداری به گسترش امکانات در این باره کمک کردند افزود: اما همزمان فوتبال هم به این تبعیض دامن می‌زند چون به اقتصاد سیاسی گره خورده است. در آمد بازیکنان فوتبال نسبت به ورزش‌های دیگر قابل مقایسه نیست حتی بین بازیکنان فوتبال هم این درآمد یکسان نیست. پس این فوتبال می‌تواند تبعیض آمیز هم باشد.

او یادآور شد: ما نباید پدیده‌های اجتماعی را ساده ببینیم وبر به ما یاد می‌دهد که درباره تبعات پدیده‌ها حرف بزنیم. پس اساسا فوتبال هم می‌تواند به رفع تبعیض کمک کند و هم به تبعیض منجر شود!

او با اشاره به اینکه باید بین فوتبال به مثابه بازی و رقابت تمایز قایل شویم توضیح داد: فوتبال به مثابه بازی وجه تفننی دارد اما فوتبال به مثابه رقابت وجه دیگری دارد. فوتبال در ایران با تجدد گره خورده است و به نوعی همان جامعه است.


او افزود: دولت از زمانی که به فوتبال نگاه کرد از دوره رضا خان به مثابه نهاد شکل گرفت. پیش از این ورزش ما کشتی زورخانه ای بود که در درون آن اخلاقی بود که با سنت ما میانه داشت اما اینجا سیاست فوتبال را پررنگ کرد و تا مدت‌ها وجه غالب سنت ورزشی ما یعنی سنت زورخانه‌ای حذف شد. این فوتبال ارزش‌های وارداتی داشت و در واقع این کار به صورت آگاهانه صورت گرفت. این حرکت درست مانند آن چیزی بود که درباره دانشگاه رخ داد و باعث از بین رفتن نهادهای سنتی آموزش شد. بنابراین ما وقتی فوتبال را به مثابه یک رقابت تبدیل کردیم درباره اقتضائیات آن حرف نزدیم.

به گفته مهدیار، فوتبال در عرض پیوند اجتماعی برقرار می‌کند اما به شرطی به امر ملی تبدیل می‌شود که در طول هم بتواند پیوند اجتماعی برقرار کند. ما در علوم اجتماعی هم عموما سرمایه اجتماعی را در بعد عرضی می‌سنجیم نه طولی. پس امر فوتبال به عنوان یک امر ملی باید بتواند در بعد عرضی و طولی برای ما کارکرد داشته باشد.

معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه فوتبال یک پدیده همزاد پارلمانیسم است عنوان کرد: امروز فوتبال می‌تواند خشونت لخت عرصه اجتماعی را پنهان تر کند. بنابراین بسیاری بین فوتبال و جامعه مدرن تناظر برقرار کردند. امروز فوتبال واقعیت ماست و باید برای استفاده از ظرفیت‌های آن ابعاد مختلفش را بشناسیم. باید بدانیم در مقام یک سیاست‌گذار و هوادار چگونه باید با فوتبال برخورد کنیم.

او ادامه داد: امروز فوتبال فراطبقاتی شده در حالیکه قبلا فوتبال متعلق به طبقات پایین بوده است و به عنوان زبانی برای مقابله با طبقات فرادست استفاده می‌شد. امروز اما سرمایه داری از هر چیزی که بتواند استفاده می‌کند و فوتبال هم در این باره یکی از ابزارهای جذاب است. امروز فدراسیون فوتبال دنبال دولت‌زدایی است و ما امروز چون وارد این واقعیت شدیم نمی توانیم از فدراسیون فوتبال حساب کشی کنیم. به طور مثال قطر با استفاده از رشوه توانست میزبانی را بگیرد. پس سرمایه‌داری جهانی می‌خواهد از فوتبال دولت زدایی کند.


حسین‌زاده نیز در ادامه این نشست طی سخنانی گفت: من فوتبال را به مثابه جامعه می‌بینم و فوتبال همان جامعه و جامعه همان فوتبال است بدین معناکه اگر جامعه در کنش‌های افرادش شور و شوق بر می‌انگیزاند و اشتیاق ایجاد می‌کند اگر جامعه محدودیت‌هایی دارد همه این‌ها را در فوتبال هم می‌بینید و در ۱۵۰ سالی که فوتبال به شکل حرفه ای شروع شده و به همه جهان رفت جایش را بیشتر در جوامع باز می‌کند.

او ادامه داد: کوچکترین واحد شهری و روستایی در ایران فوتبال برایشان ابزاری برای دورهمی و روابط جمعی است. برخی از رشته‌های ورزشی متعلق به نخبه‌هاست اما فوتبال ورزشی متعلق به همه است. بنابراین در این رویکرد باید کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... فوتبال را در نظر گرفت. گویی با فوتبال می‌شود ابراز هویت، بیانیه سیاسی، اعتراض و ... کرد. بنابراین ما در بخش‌های مختلف فوتبال این را نمایندگی می‌کند.

عضو هیئت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به اینکه یکی از کارکردهای دقیق فوتبال بحث هویت بخشی است و جوامع با امر فوتبال خودشان را به دیگری نشان می‌دهند عنوان کرد: در آبادان و انزلی هواداری فوتبال بخشی از هویت افراد است. بنابراین این‌ها خودشان را با فوتبال معرفی می‌کنند. به تعبیر اردکانی روزانه بخشی از صحبت‌هایشان مربوط به تیم محبوبشان است. البته لزوما همه هویت شهر به فوتبال نیست اما به هر حال در بخشی از شهرها فوتبال بخشی از هویت افراد است.

به گفته این مدرس دانشگاه، در نگاه انسجام اجتماعی بسیاری از فاکتورها باید به این انسجام کمک کند. در جامعه ایرانی که تنوع فرهنگی، قومی، دینی و ... وجود دارد فوتبال می‌تواند به انسجام بخشی کمک کند و ما می‌توانیم ببینیم که به طور مثال یک فرد کرد و سنی می‌تواند به کاپیتانی یک تیم ورزشی برسد!


او درباره کارکرد فوتبال در انسجام امر ملی گفت: ما در علوم اجتماعی یاد گرفتیم به سمت تقلیل گرایی نرویم. شعارهای از سال ۸۸ به بعد اتفاقا نشان می‌دهد لمپنیزم حاکم نیست. رئیس پلیس اصفهان گفته اعتراضات به دلیل تعطیلی‌ها در کرونا بوده است. این تقلیل گرایی است و من تقلیل گرایی مهدیار را به لمپنیزم نمی فهمم.

فوتبال پکیجی در دنیای مدرن است که در درون آن طرفداران وجود دارند و فوتبال بدون تماشاگرر اصلا معنایی ندارد.

حسین‌زاده با بیان اینکه فوتبال یک شاخص مدرن شدن جامعه است و در آن عقلانیت جدی، سرمایه داری و ... وجود دارد بیان کرد: نمونه‌های فوتبالی سال‌های اخیر نشان می‌دهد لمپنیزم وجود ندارد مثلا علی دایی و عادل فردوسی پور نماینده ای هستند که اساسا آدم‌های لمپنی نیستند! تعبیرهای این چنینی ما را از تحلیل‌های واقعی دور می‌کند.

او با اشاره به اینکه در مسیر مدرن شدن جامعه ایرانی فوتبال یاری دهنده است و می‌تواند فراپایگاهی عمل کرده و یک فرزند پایین شهری به جای بهتری هم برسد گفت: مدرن شدن البته به معنای له شدن نیست بلکه در آن عدالت اجتماعی هم وجود دارد به طور مثال در کشورهایی مانند سوئد این عدالت اجتماعی هست.

به گفته حسین‌زاده، فوتبال حتی می‌تواند به رفع تبعیض هم کمک کند. می‌شود به بهانه فوتبال امکانات را به شهرهای کوچک برد و باعث توسعه عدالت اجتماعی شد.


عضو هیئت‌علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه فوتبال مانند بسیاری از محصولات دیگر مدرن است افزود: امروز حتی خواندن و نخواندن سرود ملی یک اکت سیاسی می‌تواند باشد. پس فوتبال اکنون یکی از ابزارهای جامعه مدرن حتی واکنش به مسایل سیاسی است.

او تاکید کرد: ما باید اجازه بدهیم فوتبال در سطح فوتبال باقی بماند و اینگونه نشود که حتی خواندن یا نخواندن سرود ملی عمل سیاسی باشد. نباید به فوتبال بیش از اندازه امر اجتماعی بارش کرد. من البته نمی‌پذیرم که تجدد آمرانه فوتبال را القا می‌کند و اینگونه نیست که با برنامه‌ریزی فوتبال آمده باشد. ما چه می‌خواستیم یا نمی‌خواستیم فوتبال به زندگی ما آمده بود.

حسین‌زاده در پایان بیان کرد: کشور قطر امروز از جام جهانی برای بیان هویت خود استفاده کرده مانند پخش قرآن در افتتاحیه مسابقات یا ممنوعیت استفاده از مشروبات الکلی در ورزشگاه‌ها. من نگران فضای جامعه هستم. امروز فضای جامعه ما دوقطبی شده است و باید به دنبال انسجام بخشی باشیم.




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید