دکتر فرهادی باید به پارادایم تبدیل شود
آیین رونمایی از ویراست سوم کتاب «انسانشناسی یاریگری» اثر مرتضی فرهادی (استادتمام مردمشناسی و جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی) سهشنبه ۶ تیر ۱۴۰۲ با حضور جمعی از صاحبنظران، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در نشست سوم این برنامه، طیبه عزتاللهینژاد، محمود جمعهپور، جبار رحمانی و بهروز روستاخیز سخنرانی کردند.
طیبه عزتاللهینژاد مدیر گروه هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی یکی از کارکردهای مهم هنر را، یاریگری دانست و ابراز کرد: هنر بهصورت تاریخی از یاریگری بهرهمند شده است. امروز اعتبار تاریخی فرهنگ خود را بهنوعی مدیون این کارکرد هنر هستیم؛ امام متأسفانه در سرزمینی که بهشت انسانشناسی است، انسانشناسی هنر نداریم. بهعبارت دیگر، ارتباطی بین دستاندرکاران هنر و انسانشناسی وجود ندارد؛ درحالی که برقراری این ارتباط میتواند مترجم حوزه فرهنگ در هر دوره تاریخی باشد.
محمود جمعهپور عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه فرهادی کیمیاگری است که گنج را میشناسد، در مدح او گفت: فرهادی ضجه میزند تا بگوید گنجی که به دنبال آن هستید، در ویرانههای این خانه است. در دنیایی که همه تاریکی است، فرهادی نشان از رهرویی دارد که شور دارد؛ شوری که با دانش همراه کرده است. فرهادی هنرمند است؛ چون مسئله را میشناسد؛ چون هنر، حل مسئله است. او هنرمند است چون مسئلهمند است؛ چون درد بوم و وطن دارد. فریادهای او بر فراموشی و ازخودبیگانگی است؛ فریاد برای بیداری تا دیر نشده است. فریاد برای اینکه بگوید اکسیر نجات در خانه است، در کلیت، یکپارچگی و یاریگری.
او با تأکید بر اینکه اساس فرهنگ ایرانیان بر مشارکت بوده است، تعابیر فردگرا از فرهنگ ایرانی را ناشی از وود به جامعه مدنی دانست و متذکر شد: جامعه هارمونیک، حالت چرخهای و فرآیندی دارد و به جامعه سنتی برمیگردد. امروز دنیا معتقد است که باید به دانش پدرانشان برگردند؛ چون در نوعی از هارمونی با طبیعت بوده و به توسعه پایدار مربوط است؛ اما ما همچنان در گذار بین جامعه سنتی و مدرن گیر کردهایم. بنابراین باید تا دیر نشده به گذشته خود برگردیم.
جبار رحمانی عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، در انتقاد از نادیدهگرفتهشدن دکتر فرهادی از سوی بخش آکادمیک، این مشکل را مصداق بارزی از توسعهنیافتگی دانست و اظهار داشت: امروز در مراسم رونمایی از کتاب دکتر فرهادی، خیلی از استادان با منزلت بالا در حوزه علوماجتماعی نیستند و این همان چیزی است که استاد تلاش میکنند به ما بگویند ما به بیراهه میرویم! استاد فرهادی همواره در آثار خود به توسعهنیافتگی پرداختهاند؛ بخشی از این توسعهنیافتگی، همین نادیدهگرفتن آثار استاد فرهادی و استادان دیگر توسط بخش آکادمیک است؛ از اینرو بخشی از رسالت ما، توسعهدادن آثار ایشان است تا گفتمان لازم شکل بگیرد. دکتر فرهادی هنوز به پارادایم تبدیل نشده است؛ اما این پتانسیل وجود دارد که علوماجتماعی، آلترناتیو خود را پیدا کند؛ پتانسیل یک مکتب خاص وجود دارد اما هنوز چندوچون آن مشخص نیست.
او با اشاره به کتاب انسانشناسی یاریگری، گفت: در کاری مثل یاریگری، دکتر فرهادی از سطح تحلیل ایران به سطح نظریه اجتماعی میرسند که همتایی ندارد. یعنی تنها کسی که توانسته این سطوح را تا سطح یک نظریه اجتماعی طی کند، فقط ایشان است. کلیدواژه استاد فرهادی، علوماجتماعی بومی نیست؛ بلکه علوماجتماعی بومزاد است؛ علوماجتماعیای که او با ذهن مسلح مسئلهها را شناسایی میکند و بومزادبودنی که با نظریههای پایداری آن را توضیح میدهد.
بهروز روستاخیز عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه دکتر فرهادی رویای مردمشناسی ایران است، او را همراه با سه شاخصه مسئلهمداری، میدانداری و مفهومپردازی دانست و خاطرنشان کرد: پروژه فکری استاد ناظر بر معضل توسعه است و تز اساسی او در این زمینه، جهل توسعه است که منجر به شکست توسعه میشود. جهل توسعه از سرکوب سیستماتیک دانش بومی و پیشفرضهای کاملاً جانبدارانه بیرون میآید؛ پیشفرضهایی که جامعه سنتی را در مقابل پیشرفت و تغییر، منفل میداند؛ اما استاد فرهادی با نگاه بدیلی در برابر لفاظیهای موجود وارد میشود و به پشتوانه مطالعات میدانی در برابر آنها میایستد. فرهادی نشان میدهد که اتفاقاً دانش بومی خوبی داریم که نادیدهگرفتن آنها باعث عقبماندگی ما شده است. از اینرو آثار فرهادی بهشدت توسعهخواهانه است که تأکید را بر داشتههای فرهنگی میگذارند. به نظر من آثار استاد فرهادی را باید علاوه بر کارگزاران توسعه، عامه مردم هم بخوانند؛ چون عزتآفرین است. ای کاش در مدارس هم امکان آموزش آثار او بود و از ابتدا امکان بالندگی تفکر رشد در میان شهروندان فراهم میشد.
گزارش از: بهاره رضایی