نیازمند تاریخ وفاق هستیم
پیمایش سنجش وضعیت دانش و نگرش تاریخی ایرانیان باید روایتهای تاریخی را با هم ببینددومین نشست از سلسلهنشستهای تخصصی «الزامات سنجش وضعیت دانش و نگرش تاریخی ایرانیان» با حضور وحید شالچی (عضو هیئتعلمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی) و دبیری بهروز رضایی (پژوهشگر مرکز طرحهای ملی پژوهشگاه) سهشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در این نشست وحید شالچی ضمن تشکر از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در بازکردن مسیرهای جدید و کمک آن به نفوذ به لایههای عمیقتر فرهنگی، در مقدمه سخنان خود انسان را برآمده از سنت فرهنگی دانست و گفت: تفاوتهای ژنتیک خیلی مهم نیستند. ما انسانها به سنتهای فرهنگی مختلف تقسیم میشویم و از طریق آنها جهان را میفهمیم. لذا حیات و ممات ما وابسته به حفظ این سنتهای فرهنگی است. در عصر جدید برخی سنتهای فرهنگی، سایر سنتها را در تنگنا قرار داده و ادامه حیات آنها را دچار چالش کرده بهطوری که مسئله هویت و حفظ آن برای کشورها دغدغه اصلی شده است. در این میان فهمی از تاریخ میتواند به پایبندی نسلهای بعدی به سنت فرهنگی، کمک کند. بنابراین اگر کشوری نتواند سنت فرهنگی خود را بازیابی کند، آن سنت مرده است. از اینرو باید در سازوکارهای فرهنگی بر روایت و آگاهی از گذشته متمرکز شویم؛ اما در این مسیر دشواریهای متعددی ظهور خواهد کرد. روایتهای تاریخی مختلفی درون جامعه ایرانی داریم که هم مبنای نیروهای اجتماعی متناظر خود و هم محصول این نیروها هستند. باید مشخص کنیم کدام یک از تاریخهای سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی را میخواهیم بررسی کنیم. دشواری دیگر، فهم نوع سواد تاریخی است و ما باید مشخص کنیم منظورمان از سواد تاریخی افراد، آگاهی آنها از صرف وقایع است یا بنمایههای تحلیلی آن. از همین نقطه، نوع نخبگانی یا عمومی بودن این کار مطرح میشود.
او با بیان اینکه تاریخهای متعددی فضاهای ذهنی و ازجمله سیاست در ایران را رقم زده، به تاریخ منازعه اشاره کرد و افزود: معتقدم تاریخهای متعددی فضاهای ذهنی و ازجمله سیاست در ایران را رقم زده که آنها را ذیل «تاریخ منازعه» قرار میدهم. بهطور مثال بعد از دورهای احساس عقبماندگی برآمده از مشاهده شکافهای توسعه با کشورهای دیگر، «تاریخ عقبماندگی» را نوشتیم که این خود با چند تاریخ دیگر نسبت پیدا کرد. یکی از تاریخهایی که جامعه ایرانی بخشی از جهان را از خلال آن فهمید، «تاریخ ناسیونالیستی باستانگرایانه» بود؛ سودای بازگشتن به یک آرمانشهر در ایران حدود ۲۵۰۰ سال پیش و خوانش ۱۴۰۰ سال گذشته بهعنوان زوال و نقطه ضعف. این تاریخ خوب یا بد، بخشی از جامعه ایرانی را دربرگرفته و الآن هم وجود دارد که خیلی از چالشهای ما به آن برمیگردد. تاریخ نوستالژیک آریایی، بخشهایی از تاریخ ما را دگرسازی و نادیدنی کرد و هویتهای متعارضی را شکل داد. در این تاریخ اگر هویت اسلامی در درجه اول باشد، فرد کنارگذاری میشود. این تاریخ، تاریخ منازعه بود که خیلی از واقعیتهای اجتماعی ایران را حذف میکرد. تاریخ دیگری که شکل گرفت، تاریخ چپ و فردوستان و ضد فرادستان و خوانین بود. تاریخ اسلامگرایانه از دیگر تاریخهایی بود که در مقابل خوانش ناسیونالیستی شکل گرفت و برعکس تاریخ ناسیونالیستی، ایران پیش از اسلام را حذف کرد. تاریخهای معدود قومی یا تاریخ زنان هم شکل گرفتند که آنها هم تاریخ منازعه بودند. بنابراین عمده تاریخ شکلگرفته در ایران، تاریخ منازعه بود که درگیرشدن بخشهای مختلف جامعه با هم و نگاه آنها با خشم به یکدیگر، از نتایج آن بود؛ تاریخی که باعث شد در منطقه هم احساس بیگانه داشته باشیم.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی عدم پذیرش کل تاریخ از سوی ایرانیان را مشکلی جدی در این زمینه دانست و با اشاره به اهمیت تاریخ وفاق، اظهار داشت: ما نیازمند تاریخ وفاق هستیم. این تاریخ، تاریخی مرکزی نیست که با روایت خود بخواهد بقیه روایتها را کنار بزند؛ بلکه تاریخ اذعان و تاریخ مواجهه با واقعیت است؛ اذعان بر آنچه بودهایم. مشکل جدی ما این است که نمیخواهیم بپذیریم، همه این تاریخ، تاریخ ماست. ایران کنونی محصول همه این تاریخ است. بنابراین نیازمند تاریخ وفادار به واقعیت هستیم؛ تاریخی دربرگیرانه که این واقعیتها را بپذیرد. پیمایش سنجش وضعیت دانش و نگرش تاریخی ایرانیان که میخواهد طراحی شود، باید به این موضوع توجه کند و بپذیرد جامعه ایرانی خوب یا بد، محصول کل این تاریخ است. جامعه ایرانی درحالی میتواند در کنار هم قرار بگیرد که این تاریخ را در کنار هم ببیند. ممکن است هرکدام از ما علاقهمند به بخشی از این تاریخ باشیم؛ اما باید بدانیم مجموعهای از این تاریخ است که ایران را میسازد. هرچند بخشهای مختلف تاریخی از هم قابل تمیز هستند؛ اما با هم ممزوج شدهاند. بنابراین تاریخی که مقرر است در این پایش بیاید، باید این پیچیدگی تاریخی در آن بازنمایی شده باشد. مشکل ما در فهم ایرانیت، این است که همواره به شکل قیاسی مفهومی را برساخت کردهایم؛ از اینرو نیاز داریم مقداری ایرانیت را به جهت تنوع سرزمینی و تاریخ متنوع، استقرایی بفهمیم.
شالچی در پایان، گام اول در این پیمایش را تاریخیشدن آن عنوان کرد و متذکر شد: این تحقیق باید ابتدا خود تاریخی شود؛ یعنی اذعان کند که در یک تاریخ پیچیده قرار دارد. اگر این موضوع را بفهمد، میتواند محصول مبارکی به ارمغان بیاورد ولی اگر بخواهد بخشی از تاریخ را انتخاب و روایت کند، صرفاً آگاهی و دانش ما را نسبت به یک بخش از تاریخ فراهم خواهد آورد.
گزارش از: بهاره رضایی