تعامل مدیران با هنرمندان لازمه ساخت آثار نمایشی جذاب در حوزه دفاع مقدس
پنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «سیاست هنر» با عنوان «واقعگرایی در تئاتر دفاع مقدس» چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ با حضور امیر دژاکام (مدرس تئاتر، بازیگر و کارگردان) و دبیری مهدی متولیان (کارشناس هنری) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
امیر دژاکام در ابتدای نشست گفت: هر انسان معمولی در هر نوع نگرش و عقیدهای در طول تاریخ بشریت از سربازی که از خاک وطن، روستا، قبیله و حتی خانوادهاش دفاع میکند، حمایت و پشتیبانی کرده است و مختص به یک گروه و جریان خاص نیست. پس طبیعی است یاد کسانی که از سرزمینشان دفاع کردهاند را زنده نگه داریم؛ هرچند به عقیده من ما امانتدارهای خوبی نسبت به رزمندگان خود نبودیم زیرا در زندگی امروز ما نسبت با آنها که ۸ سال از سرزمین، ناموس، جان و مال ما دفاع کردند، وجود ندارد.
او با بیان بیتی از فردوسی و استفاده تمثیلی از آن ادامه داد: همچنان که فردوسی میگوید دلیری که بود نام او اشکبوس/ همی بر خروشید بر سان کوس، «کوس» یک ساز جنگی است که برای ایجاد هیجان در نبردها نواخته میشده است. پروپاگاندا مانند «کوس» است. ما در هنگامه جنگ پروپاگاندا داریم و بخشی از این مسأله به حمایتکردن و قدرتدادن و ایجاد ایستادگی کمک میکند؛ اما این جریان پس از جنگ تغییر کرده است. امروزه تئاتر ما جز برخی از کارهای «علیرضا نادری» تا حدی از این امر غافل مانده است. نوعی از پروپاگاندا روحیه حمایت را تقویت میکند، اما وقتی جنگ تمام میشود قضیه فرق دارد. ما باید هر رویدادی را تبیین کنیم. روزی که دشمن وارد خانه من میشود با روزی که دشمن از خانه من میرود فرق میکند. ما باید به این بپردازیم که «چرا آمد؟» این مسائل هنوز به صورت سخنرانیهای تهییجی تبیین میشود. آنچه ما امروز میبینیم ادامه همان چیزی است که در گذشته و در دوران جنگ تحمیلی دیدیم. رشادتهایی که منجر به پیروزی میشدند و میشوند؛ اما تبیین نمیکنیم.»
مدرس دانشگاه و کارگردان به روند تاریخی برخی از تئاترهای دفاع مقدس پس از جنگ اشاره کرد و گفت: نگاه تحلیلی و متفکرانه به تاریخ جنگ بین اهالی هنر و تئاتر از دهه ۸۰ در سینما و تئاتر بروز پیدا کرد. اولین اجرای «پچپچهای پشت خط نبرد» دهه ۸۰ بود. آن طرف هم در سینما فیلمها و نمایشنامه هایی که از نگاه پروپاگاندا و تبلیغاتی نسبت به جنگ عدول کرده و سعی میکرد با تأمل به ویرانیها نگاه کند، خلق شد. مانند «خنکای ختم خاطره» نوشته آقای آذرنگ. این جریان دوم پس از پروپاگاندا ظهور و بروز خوبی پیدا کرد و همین نگرش باعث شد جریان پروپاگاندا افول کرده، آثار از چرخه حرفهای تئأتر خارج شدند و اکثر و اغلب آنها در محیطهای متفاوتی اجرا شدند. پس مخاطبش هم مخاطب حرفهای نبود. جریان واقعگرا امتحان خود را پس داد. مفهوم «دفاع مقدس» که بار فرهنگی با خود دارد، انعکاس درستی در دو جریان پیدا نکرد. برای همین ما امروز تئأتر دفاع مقدس که آینه رویداد فرهنگی بزرگ ۸ سال دفاع مقدس باشد نمی بینیم.
دژاکام در ادامه سخنان خود با یادآوری اینکه مولد و مخترع «تئأتر بیرونی» در ایران است؛ به تفاوت دو نوع تأتر و لزوم نگرش رئالیسمگونه پرداخت و گفت: «در جهان دو نوع تئأتر داریم یکی تئأتر در مکانی برای دیدن که هم ساختمان و هم سیستم زیباییشناسی دارد؛ دیگری تأتر بیرونی که در مکانهای غیر رسمی اجرا میشود. رویکرد ما این است که با کل جامعه ارتباط بگیریم نه با یک گروه خاص. ما به صورت استثنایی تأتر رئالیسم و سینمای رئالیسم داشتیم. اینکه آثار ضد جنگ تولید میشوند، اشکال ندارد. زیرا همه ما ضد جنگ هستیم و این از نام «دفاع مقدس» و «جنگ تحمیلی» پیداست. اما ما نیاز به رئالیسم داریم. رنگ شجاعت تا زمانی که رنگ ترس را نداشته باشیم دیده نمیشود. ما از رئالیسم دور شدیم نه تنها در تأتر دفاع مقدس، بلکه در همه روابط اجتماعی از واقعیت فرار میکنیم و اینگونه زندگی تبدیل به کاریکاتور میشود که بخش بزرگی دیده شده بخشی هم پنهان میماند.
این هنرمند عرصه تئأتر و سینمای ایران در جمعبندی سخنان خود اظهار داشت: اینکه امروزه تأتر حوزه دفاع مقدس مخاطبان چندانی ندارد، دلیلش آن است که آنهایی که در این عرصه کار میکنند، شیوه درست را بلد نیستند. کارگردان تأتر فقط با «اجراکردن» است که تأتر خوب را یاد میگیرد. وظیفه هنرمند این است که یقین را از وهم و گمان جدا کند. به نظر من مملکتی که به فرهنگ خود اهمیت میدهد میتواند تشخص پیدا کند و ملتی که تشخص دارد شخصیت دارد و مردمی که شخصیت دارند، هرز نمیروند. عرفان، هنر، علم، دین و فلسفه، فرهنگ جامعه را تشکیل میدهند. این پنج مورد جاری هستند و در درون ما وجود دارند. اگر یکی از این ارزشها نادیده گرفته شوند و یا بیش از حد به آن توجه شود، دچار مشکل میشویم. ما جامعهای هستیم که درباره واقعیت حرف نمیزنیم. واقعیت باعث پیشرفت ما میشود. مدیران هنری ما به واقعیتگرایی توجه نمیکنند و بخش زیادی از مدیران هنری در ردههای بالا تحصیلات عالیه زیباییشناسی ندارند. نمیدانند تأثیرات زیبایی یک اثر هنری چیست؟ واقعگرایی سرنوشت هنر و سرنوشت کشور ما را عوض میکند.
دژاکام داشتن مدیران صاحبنظر در هنرهای نمایشی، گفتگو و تعامل با هنرمندان را برطرفکننده موانع ساخت آثار نمایشی جذاب در حوزه دفاع مقدس دانست و افزود: شاید در گفتگو با هنرمند بسیاری از سوء تفاهمات برطرف شود و منجر به دخالت در کار هنرمند نشود.
گزارش از: محبوبه حاجی پروانه