جنبش حقوق زنان
جنبش حقوق زنان [1](دبلیوآرام) خواهان برابری زنان با مردان در همۀ وجوه جامعه و دسترسی کامل زنان به همان حقوق و فرصتهایی است که مردان از آنها برخوردارند. مری ولستونکرافت[2] در سال 1792 در کتاب احقاق حقوق زنان[3] نخستینبار مفهوم حقوق زنان را مطرح کرد. زنان که تا پیش از آن بر ایدههای انتزاعی درباب برابری زنان تمرکز داشتند، به آرامی نبرد برای حقوق قانونی خود مانند حق مالکیت و حق رأی را آغاز کردند. رهبران فکری جنبش حقوق زنان در امریکای اوایل سدۀ نوزدهم عبارت بودند از: لیدیا ماریا چایلد[4] (1802-1880) که از سال 1832 تا 1835 کتاب کتابخانۀ خانوادگی زنان[5] را که تاریخی دربارۀ زنان بود به رشتۀ تحریر درآورد؛ مارگارت فولر[6]با کتاب دورانسازش، زنان در سدۀ نوزدهم[7] که به سال 1845 منتشر شد؛ و الیزابت اِلِت[8] که کتاب زنان در انقلاب امریکا[9] را در سال 1848 نوشت.
منزلت زنان در امریکای دورۀ استعمار
در سال 1619 نود زن به مستعمرۀ ویرجینیا آمدند و پس از آنان، 18 زن و 11 دختر، به سال 1620 قدم به خاک پلیموث ماساچوست گذاشتند. نخستین زنان مستعمرهنشین، غالباً خدمتکارانی زرخرید بودند که یا از شهرهای اروپا ربوده شده یا از زندانهای اروپا خریداری شده بودند. مدتی بعد، زنان آفریقایی، که مجبور به تن دادن به «گذر میانی[10]» شدند، بهعنوان برده به امریکا آمدند. در مقابل، کوئیکرها[11]، که اصل برابری زنان را در امریکا مطرح کردند، در حمایت از حقوق زنان بیهمتا بودند و به زنان اجازۀ موعظه و ورود به جرگۀ رهبران کلیسا را میدادند. زنان کوئیکر پیوسته مورد اذیت و آزار مذهبی قرار میگرفتند؛ مری دایر[12] از اظهار پشیمانی از مذهب خود در برابر مقامات ماساچوست سر باز زد و در سال 1660 در بوستون به دار آویخته شد. بیگمان زنان در عصر استعمار، تکالیف بسیار و حقوق اندکی داشتند.
مجمع سنکافالز[13]، 1848
در اوایل سدۀ 19، زنان ایالات متحده برای دفاع از حقوق خود دست به سازمانیابی سیاسی زدند. زنان علاقهمند به مسائل اجتماعی و اصلاح آنها مدافع میانهروی بودند و به یاری زندانیان، روسپیان، مادران مجرد و بیوهها برخاستند. کارگران مؤنث کارخانهها برای نخستینبار در سال 1828 در شهر دووِر[14] ایالت نیوهمپشایر دست به اعتصاب زدند، اما این نخستین کوششهای معطوف به تشکیل اتحادیه ناکام ماند. به همین قیاس، ماریا دبلیو. استیورت[15]، زن سیاهپوستی که از سال 1831 تا سال 1833 دربارۀ ضرورت تحصیل دختران و الغای بردهداری سخن میگفت نیز سرانجام تسلیم شکست شد.
زنان که تجربۀ سازمانی و اجازۀ صحبت در فضای عمومی را نداشتند، از رهگذر حضور در جنبش ضد بردهداری در سازماندهی سیاسی تجربه اندوختند. زنان از رهگذر فعالیتهای معطوف به الغای بردهداری، به نابرابریشان آگاه شدند و رفتهرفته تمرکز سازمانی خود را از بردهداریستیزی به حقوق زنان معطوف کردند. لوکریشا مات[16]، کشیش کوئیکر، در سال 1833 در تشکیل «جامعۀ ضدبردهداری فیلادلفیا[17]» نقش داشت و نخستین «مجمع ضدبردهداری زنان امریکایی[18]» را به سال 1837 به راه انداخت. یکی از مهمترین عوامل شتاببخش جنبش حقوق زنان، دیدار لوکرتیا مات با الیزابت کدی استنتون[19] در «مجمع جهانی ضدبردهداری[20]» در 1840 بود. آن دو در اعتراض به این مسئله که به عنوان زن اجازۀ نمایندگی در این مجمع را ندارد، برای سازماندادن مجمعی راجع به حقوق زنان همپیمان شدند.
در سال 1848، «لایحۀ مالکیت زنان متأهل[21]» در ایالت نیویورک به تصویب رسید و در نوزدهم و بیستم ژوئیه همان سال، مجمعی در کلیسای متدیست شهر سنکافالز تشکیل شد که از آن بهعنوان آغاز جنبش حقوق زنان در ایالات متحده یاد میکنند. قطعنامههایی که به طور ناشناس وضع میشدند خواستار برابری در طلاق، حضانت فرزند، ارث، حق مالکیت و حق تحصیل بودند، اما برخی با درخواست حق رأی برای زنان مخالف بودند. مجامع ایالتی و جنبشهای مردمیای که حول حقوق زنان سازمان یافته بودند تا پیش از درگرفتن جنگ داخلی در سال 1861 به حیات خود ادامه دادند.
جنبش حق رأی زنان[22]
پیوند نزدیک اهداف جنبش الغای بردهداری و جنبش حق رأی زنان و نیز چنددستگیهای درون خود جنبش حق رأی بر سر راهبردها، دستیابی زنان به حق رأی را بسیار دشوار کرده بود. 72 سال گذشت تا حق رأی از مرحله طرح در مجمع سنکا فالز در سطح ایالتی به ثمر نشیند و این رهاورد کوشش زنان برای ترغیب احزاب ایالتی به گنجاندن حق رأی زنان در برنامۀ سیاسیشان، مبارزه در کنگره و حرکت آخرشان برای تصویب لایحه در سال 1919 تا سال 1920 است. صویب متمم 13 قانون اساسی در سال 1865 که بردهداری را ممنوع کرد، به سرعت به پیشنهاد متمم 14 انجامید که به بردگان سابق حقوق شهروندی و تلویحاً حق رأی اعطا میکرد و این دو جنبش –جنبش الغای بردهداری و جنبش حق رأی زنان- را در رقابت با یکدیگر قرار داد. تصویب این متمم در سال 1868 به متمم 15 انجامید که به مردان سیاهپوست حق رأی میداد. در پی این رویداد، شکافی در جنبش حق رأی زنان روی داد و سوزان بی. آنتونی[23] و الیزابت کدی استنتون، در دفاع از گنجانش زنان در متمم 15، در ماه مه سال 1869 «انجمن ملّی حق رأی زنان[24]» را پایهریزی کردند. در نوامبر همان سال، انجمن تازهتأسیس «حق رأی زنان امریکا[25]» خواهان رسیدگی قانونی و تصویب متمم شانزدهمی شد که حق رأی زنان را به رسمیت بشناسد. تا زمانی که دو دستگی همچنان وجود داشت، جنبش حق رأی زنان دستاوردهای سیاسی اندکی داشت؛ اما در سال 1890، دو گروه به یکدیگر پیوستند و انجمن ملی حق رأی زنان امریکا را تشکیل دادند. در سال 1920، ایالت تنسی نوزدهمین متمم را که به نام سوزان براونول آنتونی نامگذاری شده بود تصویب کرد و سپس این متمم به قانون فدرال تبدیل شد.
فمنیسم امریکایی از 1955 تا 1965
پس از سال 1920، سیمای عمومی جنبش حقوق زنان برای سه دهه بعد بیفروغ شد تا اینکه سیمون دوبووار کتاب جنس دوم[26] را در سال 1949 نگاشت. کتاب دوبووار «برای امریکای دهۀ پنجاه بیش از حد رادیکال» تلقی میشد و خود او را هم به داشتن گرایشهای مارکسیستی متهم میکردند. جنس دوم که در عصر مککارتیسم منتشر شده بود، برای کسب پذیرش عمومی راه دشواری در پیش داشت. فمنیستهایی مانند بتی فریدان هم علاقهای به تصدیق اثرگذاری این کتاب نداشتند.
موج دوم جنبش حقوق زنان، یا جنبش آزادسازی زنان، نتیجۀ طبیعی عملباوری زنان بود که از ابتدا تا میانۀ دهۀ 1950 پابرجا بود. انقلابیگری «مادوناهای نسل بیت[27]» در دهۀ 1950، حضور زنان سیاهپوست در جنبش حقوق مدنی، مقاومت زنان سفیدپوست طبقهمتوسطی در برابر سرکوبگری کار خانگی، عملباوری زنان طبقۀ کارگر در اوهایو در جلسات «کمیسیون فعالیتهای غیرامریکایی[28]» و جنبش حقوق رفاهی در اوایل دهۀ 1960، در کنار یکدیگر جنبش زنانی قدرتمندتر، گستردهتر و چندجناحیتر را شکل داد.
موج دوم فمنیسم
در میانۀ دهۀ 1960، جنبش حقوق زنان تحت تأثیر سه رخداد بار دیگر به یکی از مهمترین مسائل جامعه بدل شد. نخست، در سال 1961، جان اف. کندی بنا به درخواست استر پیترسون[29]، «مدیر دفتر زنان[30]»، «کمیسیون ریاست جمهوری در باب منزلت زنان[31]» را تشکیل داد. دوم آن که در سال 1963، بتی فریدان کتاب رمز و راز زنانه را منتشر کرد و با «مشکلی بینام» خواندن تجربۀ زنان، این تجربه را اعتبار بخشید. سوم آنکه «سازمان ملی زنان (اناُدبلیو)[32]» که در سال 1966 شکل گرفت، خواستار توقف جداسازی جنسیتی در آگهیهای استخدام شد و در سال 1968 نبردش برای قانونیسازی سقط جنین را آغاز کرد. در سال 1968، «جبهۀ آزادسازی زنان[33]»، با گذاشتن تاج روی سر یک گوسفند زنده و درستکردن «سطل زبالۀ آزادی[34]» و ریختن نمادهای سرکوبگر، مانند سینهبند، کمربند زنانه و مژههای مصنوعی در آن به نمایش «دختر شایستۀ امریکا[35]» اعتراض کردند. هرچند هیچ آتشی در کار نبود، اما رسانهها این برنامه با دادن عنوان «سینهبندسوزی» به این رویداد -چیزی که هیچگاه اتفاق نیفتاده بود- بدنامش کردند. بدین ترتیب، کلیشهای خیالی دربارۀ جنبش آزادسازی زنان شکل گرفت.
جنبش آزادسازی زنان به سرعت به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. در پی نزدیک به نیم قرن مبارزه، کنگره سرانجام «متمم حقوق برابر (ایآراِی)[36]» را در 22 ژانویۀ سال 1973 تصویب کرد و دیوان عالی رأی رو علیه وید را که حق سقط جنین را بدیل قانونی بارداری ناخوشایند قرار داده بود تأیید کرد. با این حال، ائتلافی از گروههای ضدفمنیستی و گروههای راستگرا –خاصه جنبش «نه به ایآرای[37]» و مدتی بعد «انجمن عقاب[38]»، هر دو به رهبری فیلیس شلفلی[39]- بر سر تصویب ایآراِی مانع تراشیند. این کارزار اثری سامانبخش بر جنبش فمنیستی داشت و این جنبش که اناُدبلیو رهبریاش را برعهده داشت، از حمایت مالی و سیاسی بیسابقهای بهرهمند شد. سازمان ملی زنان تحت رهبری الی اسمیل[40] توانست با موفقیت بر کنگره اعمال نفوذ کند و این نهاد را به قبول تمدید ضربالاجل برای تصویب ایآرای وادارد. در سال 1982، بهرغم مبارزات سرسختانۀ لحظهآخری زنانی که خودشان را در کاخ کنگره، واقع در شهر اسپرینگفیلد ایالت اوهایو زنجیر کرده بودند، ایآرای نتوانست اکثریت دو سوم آرا را به دست بیاورد و شکست آن، به نماد فروپاشی جنبش متحد زنان و افول حمایتهای مردمی از جنبش حقوق زنان بدل شد. بحرانهای بعدی این جنبش را بیش از پیش تضعیف کرد: نبرد سیاسی درونی، چنددستگی و متهمشدن به ورزههای طردگرانهای چون نژادگرایی، همجنسگراهراسی، کلاسیسیسم و نخبهگرایی.
فمنیسم نو
از اوایل دهۀ 1990، اصطلاح موج سوم فمنیسم رواج یافته است. این گروه تازه از اندیشمندان و فعالان فمنیست که با مسامحه میتوان گفت همه متولد سال 1970 به بعد بودند با «فمنیسمهای قربانی[41]» موج دوم به پیکار برخاستند. نایومی ولف[42] در کتاب آتش با آتش که در سال 1994 منتشر شد، اصطلاح فمنیسم قدرت[43] را نه برای ستیزهجویی بلکه برای اشاره به خطمشیهای میانهروانه وضع کرد. ولف استدلال کرد که زنان باید از ابزارهایی که در مقام خریدار، رأیدهنده و مالیاتدهنده در اختیار دارند، برای دستیابی به برابری استفاده کنند. کسانی که مدافع دیدگاه «استقلال و قدرتمندی دخترانند، دیدگاه نامعمولتری دارند و برای انتشار پیام خود از اینترنت استفادۀ گستردهای میکنند. آنان خشم را به عنوان سازوکاری فمنیستی به رسمیت میشناسند، از استقلال و اعتمادبهنفس جنسی حمایت میکنند و عموماً افرادی بیش از حد پرمدعا و گستاخ توصیف میشوند. کسانی که عنوان موج سوم را برای خود برگزیدهاند، در مسائلی مانند پوشش یا جنسینگی کمتر از فمنیستهای موج دوم سختگیرند و بیشتر دغدغۀ تنوعات و نمودهای فرهنگی را دارند. کمتر محتمل است که این فمنیسمهای نو، به جای تمرکز بر طیف گستردهتری از حقوق بشر در بافتی جهانیشده به عملباوری در حوزه حقوق زنان بهخودیخود تمرکز کنند.
و نیز ببینید: آگاهی جمعی؛ فمنیسم؛ تبعیض جنسی؛ تغییر اجتماعی؛ جنبشهای اجتماعی
بیشتر بخوانید
Bacon, Margaret Hope. 1997. Mothers of Feminism: The Story of Quaker Women in America. Toronto, ON: Collier-Macmillan Canada
Crow, Barbara A., ed. 2000. Radical Feminism: A Documentary Reader. New York: New York University Press
Flexner, Eleanor and Ellen Fitzpatrick. 1996. Century of Struggle: The WRM in the United States. Cambridge, MA: Harvard University Press
Ryan, Barbara. 1992. Feminism and the Women’s Movement: Dynamics of Change in Social Movement, Ideology and Activism. New York: Routledge
[1]. women’s rights movement
[2]. Mary Wollstonecraft
[3]. Vindication of the Rights of Woman
[4]. Lydia Maria Child
[5]. Ladies Family Library
[6]. Margaret Fuller
[7]. Woman in the Nineteenth Century
[8]. Elizabeth Ellet
[9]. The Women of the American
Revolution
[10] Middle Passage: مرحلهای از «تجارت مثلثی» برده در اقیانوس اطلس است که در آن میلیونها افریقایی با کشتی به بر جدید (امریکایی شمالی) آورده شدند. م
[11]. Quakers
[12]. Mary Dyer
[13]. The Seneca Falls Convention
[14]. Dover
[15]. Maria W Stewart
[16]. Lucretia Mott
[17]. Philadelphia Anti-Slavery Society
[18]. Anti-Slavery Convention of American Women
[19]. Elizabeth Cady Stanton
[20]. World Anti-Slavery Convention
[21]. Married Women’s Property Bill
[22]. Woman's Suffrage Movement
[23]. Susan B Anthony
[24]. National Woman Suffrage Association
[25]. American Woman Suffrage Association
[26]. The Second Sex
[27]. Beat Madonnas
[28]. Un-American Activities Commission
[29]. Esther Peterson
[30]. Women’s Bureau
[31]. President’s Commission on the Status of Women
[32]. National Organization for Women (NOW)
[33]. Women’s Liberation Front
[34]. freedom trashcan
[35]. Miss America Pageant
[36]. Equal Rights Amendment (ERA)
[37]. STOP ERA
[38]. Eagle Forum
[39]. Phyllis Shlafly
[40]. Ellie Smeal
[41]. victim feminisms
[42]. Naomi Wolf
[43]. power feminism