جنبش زیست محیطی
جنبش زیست محیطی [1]جنبشی اجتماعی با هدف مدیریت، حفاظت و احیای محیط زیست طبیعی است. گرچه به آن جنبش حفاظت یا اخیراً جنبش سبز نیز نسبت دادهاند، یکی از موفق ترین جنبشهای اجتماعی قرن بیستم محسوب میشود؛ زیرا این جنبش توجه تعداد کثیری از مردم را به خود جلب کرد و توانست بر دولتها تأثیر بگذارد تا نهادهایی را تأسیس و قوانینی را هم راستا با اهداف جنبش تصویب کنند.
گرچه منشأ بسیاری از ایدههای آن به جنبش حفاظت گرا در اوایل قرن بیستم بازمی گردد، جنبش نوین محیط زیست صرفاً در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 آغاز شد. طی این دوران، این جنبش از افزایش بسیج سیاسی و حال و هوای فرهنگی که حقوق مدنی و جنبشهای ضدجنگ را همراهی میکرد بهره برد. بنابراین، کمک به راهاندازی جنبش محیط زیست یک گواه علمی جدید آسیبزاییِ فزایندۀ فعالیتهای انسانی بر محیط زیست طبیعی محسوب می شود. طرفداران محیط زیست، آتشبازی روی رودها، لولههای پمپ بنزین و دود کارخانجات را نمونه ای از رفتارهای زیان آور انسان برای محیط زیست ذکر می کنند که می توان از آنها اجتناب کرد.
تعدادی از بلایای بسیار چشمگیر طی دهههای 1970 و 1980 روی داد که سبب افزایش آگاهی عمومی شد. دو مورد از این رویدادها -فروگداخت نزدیک در تری مایل آیلند پنسیلوانیا در سال 1979 و انفجار چرنوبیل در اکراین در سال 1986- نمایانگر اتفاقات ناگوار مرتبط با انرژی هسته ای هستند. هردوی این رویدادها توجهات رسانه ای و عمومی قابل ملاحظه ای را به خود جلب کردند که به کاهش حمایت عمومی از انرژی هسته ای منجر شد. در سال 1989 یک نفتکش حامل نفت خام، اکسون والدز[3]، به صخرهای در نزدیکی ساحل آلاسکا برخورد کرد که حاصل آن نشت تقریباً 11 میلیون گالن نفت خام به درون دریا بود که یکی از بزرگترین نمونههای سرازیرشدن نفت در تاریخ آمریکا محسوب می شود. تصاویر حیواناتی که نفت آنها را پوشانده بود بیش از پیش خشم عمومی را برانگیخت و سبب افزایش حمایت آنها از جنبش محیط زیست طی دهه 1990 شد.
نزدیک به آغاز جنبش محیط زیست، سازمانهای دولتی تأسیس، و قوانینی تصویب شدند و این سازمانها و قوانین امروزه همچنان تأثیرگذارند. در سال 1969 قانون سیاست محیط زیست ملی[4] تصویب و سازمان حفاظت از محیط زیست بهعنوان سازمان فدرال مختص حفاظت و حفظ محیط زیست تأسیس شد. در سال 1973، قانون گونههای در معرض نابودی[5]، در پی نجات گونههایی بود که نابودی محیط زیست آنها را تهدید می کرد.
سازمانهای مختلفی که حفاظت از محیط زیست را تبلیغ می کردند نیز تأثیر چشمگیری داشتند. دو مورد از نخستین نوع این سازمانها، باشگاه سیرا[6] و انجمن ملی اودوبن[7] به مدت بیش از یک قرن به تبلیغ مسائل زیست محیطی پرداختند. اعتراض گاه و بیگاه افراد عادی که به آنها جنبشهای نه در محله من (نیمبی)[8] گفته میشود، بیانگر نگرانیهای افراد محلی جنبش محیط زیست به واسطه مخالفت با ایجاد جایگاههای پسماند و راه اندازی زباله سوزها در جوامع محلی است. روز زمین - نخستینبار در 22 آوریل 1970 برگزار شد- همچنان بهمنزله روزی که بهطور خاص آمریکائیان را به داشتن آگاهی از مسائل زیست محیطی تشویق می کند عمل می نماید.
اخیراً، جنبش محیط زیست به تمرکز بر نگرانیهایی در سطح کلان از جمله گرمای زمین، نازکشدن لایه اُزن و کاهش جنگلهای بارانی اقدام کرده است. در سال 2005، توافق میان بیش از 160 کشور به نام پروتکل کیوتو به اجرا گذاشته شد. کشورهایی امضاکنندۀ این پروتکل موافقت خود را با کاهش انتشار دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه ای که برای محیط زیست مضرند اعلام کردند.
از نظر جمعیت شناختی، جنبش محیط زیست در اصل جنبشی متعلق به طبقه متوسط است. بسیاری ماهیت متمکن این جنبش را به اختصاص زمان بیشتر توسط اعضای طبقه متوسط به اوقات فراغت و توجه این طبقه به مسائل زیباییشناختی نسبت می دهند. اما یکی از روندهای اخیر این جنبش، تأکید بر عدالت زیست محیطی است که طی آن بر نابرابریهای نژادی و طبقاتی در سطح آسیبهای ناشی از آلودگی و پسماندها توجه می شود. افرادی که در این جنبش مشارکت دارند نسبت به افراد شرکت کننده در بیشتر جنبشهای اجتماعی دیگر جوانتر هستند. به رغم ماهیت روستایی جنبشهای اولیۀ حفاظت محیط زیست، افرادی که در جنبش زیست محیطی مشارکت دارند به احتمال بیشتر در نواحی شهری سکونت دارند. گرچه حمایت عمومی گستردهای از جنبش زیست محیطی به عمل آمده است، برخی گروهها در برابر این جنبش مقاومت می کنند. کسبوکارهایی با انگیزههای اقتصادی که در فعالیتهایی درگیر هستند که از نظر بسیاری به محیط زیست آسیب می رساند، با این جنبش مخالفند و نوعاً اظهار می کنند که ادعاهای طرفداران محیط زیست، افسانه ای و اغراق آمیز است. اما اخیراً، این مشاغل اقدام به تغییر فعالیتها و تصویر خود کرده اند تا بیش از گذشته بهعنوان دوستدار محیط زیست عمل کنند و چنین به نظر برسند. در نتیجه، عموم مردم، به متهم تبدیل شده اند و جهت تأکید به سوی مسئولیت فردی نسبت به دغدغههای زیست محیطی، تغییر کرده است.
همچنین نگاه کنید به: محیط زیست و مبارزان محیط زیست؛ تخریب زیست محیطی؛ عدالت زیستمحیطی؛ نژادپرستی زیست محیطی؛ گرمایش جهانی؛ نیمبی گرایی؛ جنبشهای اجتماعی.
منابع برای مطالعه بیشتر:
Dryzek, John S. 2005. The Politics of the Earth: Environmental Discourses.New York: Oxford University Press
Dunlap, Riley E. and Angela G. Mertig. 1992. American Environmentalism: The U.S. Environmental Movement, 1970–1990. New York: Taylor & Francis
Hannigan, John A. 2006. Environmental Sociology: A Social Constructionist Perspective. 2nd ed. New York: Routledge
[1]. Environmental Movement
[2]. Jamie Longazel
[3]. Exxon Valdez
[4]. National Environmental Policy Act
[5]. Endangered Species Act
[6]. Sierra Club
[7]. National Audubon Society
[8]. Not in My Backyard (NIMBY)