حوزهبندی مغرضانه
حوزهبندی مغرضانه[1]، به معنای مرزبندی سیاسی-بهویژه مرزهای حوزههای قانونگذاری- به شیوهای است که منفعت سیاسی را فراهم آورد. این اصطلاح، برگرفته از ادعای منتقدانی است که برمبنای آن، حوزه قانونگذاری که در سال 1812 بهدست حامیان فرماندار ماساچوست، البدریج گری[2]، ترسیم شد به شکل سمندر[3] یا «گری-ماندر[4]» درآمد.
به ناحیه فرضی که در شکل 1 نشان داده شده، توجه کنید که حامیان حزب الف با مربعهای روشن و حامیان حزب ب با مربعهای تیره مشخص شدهاند. در نظامهای انتخاباتی مبتنی بر نسبت[5]، این واقعیت که از مجموع 36 نفر رأیدهنده، 22 نفر از حزب الف حمایت میکنند؛ به این معناست که حزب الف این نسبت -یعنی 22 نماینده از 36 نماینده- را به خود تخصیص میدهد. در نظامهای انتخاباتی که طبق آن برنده، همهچیز را از آن خود میسازد[6] (همانند امریکا)، یک منطقه باید بهشمار ثابتی از حوزههای انتخاباتی تقسیم شود که هرکدام صاحب یک برنده هستند. منطقهای را درنظر آورید که مطابق جمعیت خود، مشمول برخورداری از سه نماینده است و ازهمینرو باید به سه حوزه انتخاباتی تقسیم گردد.
اگر حدود حوزهها همانند شکل 2 ترسیم شوند، در این صورت، حزب ب در دو حوزه از سه حوزه، به پیروزی دست مییابد (زیرا صاحب اکثریت آراء در هریک از دو حوزه پایینی است، حال آنکه حزب الف کل آراء حوزه بالایی را به خود اختصاص میدهد). از سوی دیگر، اگر حدود حوزهها همانند شکل 3 ترسیم شوند، حزب الف برنده دو حوزه از سه حوزه (دو حوزه بالایی) خواهد بود. چنانچه حدود، همانند شکل 4 کشیده شوند، حزب الف آراء هر سه حوزه را به خود اختصاص میدهد؛ بنابراین، هر کس که امکان مرزبندی را بهدست آورد، میتواند منفعت حزبی خود را به حداکثر برساند.
مرزهای متمایز حوزهها، به نتایج سیاسی متفاوتی میانجامد؛ زیرا بر اساس نظام انتخاباتی، برنده همهچیز را از آن خود میسازد،
شکل 1) منطقهای با حامیان حزب الف (مربعهای روشن) و حزب ب) (مربعهای تیره)
توجه: هر مربع نمایانگر 100 هزار رأیدهنده است.
تنها یک حزب در یک حوزه انتخاباتی پیروز میشود، خواه صاحب اکثریت مطلق باشد (با تعداد بالای آرای باطله)، خواه اکثریت اندک؛ بنابراین، اگر یکی از احزاب، ترتیبی بدهد که با هر تعداد از اکثریت اندک در حوزههای خود برنده و احزاب رقیب تا حد امکان با آراء باطله پیروز حوزههای خود باشند، میتواند تعداد حوزههای برنده را به حداکثر رساند (البته، این احتمال وجود دارد که حزب نخواهد مرز پیروزی خود را خیلی تنگ و محدود کند، مبادا تغییر در گرایش رأیدهندگان به شکست در انتخابات منجر شود). بهدلیل فناوری رایانهای مدرن و پایگاههای دادهای که حاوی اطلاعات جزئی و دقیق در مورد رأیدهندگان هستند، میتوان حدود سیاسی را با دقت زیاد مخدوش کرد.
رویههای ریاضیاتی گوناگونی برای ترسیم بیطرفانه حدود حوزهها وجود دارد، برای نمونه، الگوریتم کوتاهترین خط تقسیم. بااینوجود، گاه داشتن حوزهای که افراد آن دارای اشتراک منافع مطلوب تلقی میشود (یعنی، در ناحیه شهری یا روستایی یکسان یا در یک طرف کوهستان سکونت داشته باشند)، عواملی که نمیتوان آنها را به سادگی بهلحاظ ریاضی شرح داد. آنگاه که آزادی عمل وجود داشته باشد، فرصت تقلب در راستای منافع حزبی امکانپذیر میشود.
در کانادا و بریتانیا، هیئتهای مستقل مرزهای انتخاباتی را ترسیم میکنند. در بیشتر ایالتهای امریکا، مجلسهای ایالتی-که بدنههای حزبی را تشکیل میدهند- حدود حوزههای کنگرهای را مشخص میکنند. در برخی ایالتها، نهادی غیرحزبی یا دوحزبی -همانند اداره خدمات قانونگذاری ایوآ[7]، کمیسیون حوزهبندی مغرضانه ایالت واشنگتن[8] و کمیسیون مستقل حوزهبندی مغرضانه آریزونا[9]- مسئولیت ترسیم حدود را عهدهدار هستند.
شکل 2) حزب ب، در دو حوزه از سه حوزه برنده میشود.
شکل 3) حزب الف، در دو حوزه از سه حوزه برنده میشود.
شکل4) حزب الف، در هر سه حوزه برنده میشود.
این نهادها، اغلب از وارسی هر داده جمعیتشناختی، بهجز سرشماری جمعیت، منع شدهاند. در برخی موارد، این نهادها هستند که حرف آخر را میزنند. در برخی از ایالتهای دیگر، مجلسهای ایالتی میتوانند طرح کمیسیون را در چارچوب حدود خاصی اصلاح نمایند.
در ایالات متحده، پس از آنکه در هر ده سال یکبار سرشماری جدیدی برگزار شد، ایالتها دست به «حوزهبندی مغرضانه» میزنند، یعنی حدود حوزه را دیگربار ترسیم میکنند تا از برابری تقریبی جمعیت تمامی حوزهها اطمینان حاصل کنند؛ بنابراین، حوزهبندی مغرضانه، هر ده سال یکبار مورد توجه قرار میگیرد؛ اما در سال 2006، دیوان عالی (در پرونده اتحادیه شهروندان امریکای لاتین علیه پری[10]) رأی داد که آنگاه که کنترل سیاسی مجلس ایالتی از حزبی به حزب دیگر منتقل میشود، هیچ قدرتی نمیتواند مانع فعالیت آن شود حال از حوزهبندی مغرضانه در میانه این دهه گرفته تا تغییر حوزههایِ پیشتر ترسیمشده، در راستای همسویی با سرشماری.
دیوان عالی امریکا حکم داد که مرزبندی باید به «حوزههای متراکم متشکل از قلمرو همجوار» و با جمعیتی تقریباً برابر منجر شود؛ اما در عمل، انواع گوناگون حوزهها با شکلهای عجیب و غریب مجاز شمرده شدند. گرچه دیوان عالی، حوزهبندی مغرضانه را با هدف کسب منفعت زیاده از حد حزبی ممنوع اعلام کرده است، اما از تعیین معیار برای سنجش افراطی یا غیرافراطی بودن تغییر مرزهای حزبی، عاجز مانده و حتی اجازه داده تا مرزبندیهای آشکارای حزبی همچنان باقی بمانند. برخی از قضات دیوان عالی بر تعیین معیاری برای رفتار حزبی افراطی پافشاری کرده، حال آنکه سایرین بر این باورند که امکان تعیین چنین معیاری وجود ندارد.
دیوان عالی، تعیین حدود حوزهها را آنجا که هدف محرومکردن اقلیتهای قومی و نژادی باشد، ممنوع کرد. برخی از ایالتها حوزههای قانونگذاری ایجاد کردند که اکثریت رأیدهندگان، اعضای اقلیت قومی یا نژادی هستند (که به اصطلاح حوزههای اقلیت-اکثریت نامیده میشود) تا اطمینان حاصل شود برخی از نمایندگان، از اعضای اقلیتها خواهند بود. بیشتر جمهوریخواهان از این نوع «تغییر مرزهای نژادی» حمایت کرده و امیداور هستند تا تراکم رأیدهندگان اقلیت (که تمایل دارند به دموکراتها رأی دهند)، از شمار نمایندگان دموکرات در سرتاسر کشور بکاهد.
لزومی ندارد که حوزهبندی مغرضانه همیشه در راستای منفعت حزبی صورت گیرد. گاهی در جهت منافع «دوحزبی»، مقامات مسئول بهکار گرفته میشود. یعنی، سران هر دو حزب میتوانند از یک طرح حوزهبندی مغرضانه حمایت کنند تا احتمال پیروزی جملگی آنها را در انتخابات مجدد افزایش دهند. برای مثال، اگر نمایندگان حزب الف و ب از دو حوزه مجاور برنده شوند، هر حوزه با در اختیار داشتن گرایش رأیدهندگان که تقریباً به شکل پنجاهپنجاه بین دو حزب تقسیم میشود، میتوانند حدود حوزه را بهگونهای دوباره ترسیم کنند که هریک به حاشیه امن 70 به 30 دست پیدا کرده و ازهمینرو از انتخاب مجدد، اطمینان حاصل نمایند.
استیفن آر. شالوم[11]
و نیز ببینید: حوزهبندی مغرضانه، حوزههای کنگرهای.
بیشتر بخوانید
Cox, Gary W. and Jonathan N. Katz. 2002. Elbridge Gerry’sSalamander: The Electoral Consequences of theReapportionment Revolution.New York: Cambridge University Press
Forgette, Richard and Glenn Platt. 2005. “RedistrictingPrinciples and Incumbency Protection in the U.S.Congress.” Political Geography24(8):934–51
[1] . Gerrymandering
[2] . Elbridge Gerry
[3] . salamander
[4] . Gerry-mander
[5] . proportional voting systems
[6] . winner-take-all voting system
[7] . Iowa’sLegislative Service Bureau
[8] . Washington State Redistricting Commission
[9] . Arizona Independent Redistricting Commission
[10] . League of United Latin American Citizens v. Perry
[11] . Stephen R. Shalom