خانه‌‌گریزها

  خانه‌گریزها [1]کودکانی‌اند که زیر سن قانونی بدون اجازهٔ مراقبانشان خانه را ترک می‌کنند. سادگی این تعریف پیچیدگی و تنوع موقعیت‌هایی را که تحت شمول این اصطلاح قرار می‌گیرد، پنهان می‌کند. بر سر ابعادی از رفتار خانه‌گریزها مانند مدت، فاصله، و علل ریشه‌ای آن مناقشاتی وجود دارد؛ برای مثال، مفهوم جوانان بی‌خانمان را برای متمایزکردن نوجوانانی که برای مدتی طولانی و گاهی برای همیشه خانه را ترک می‌کنند از خانه‌گریز زودبازگرد[2] (که معمولاً چند روز از خانه می‌گریزند) به‌کار می‌برند. اصطلاح خانه‌گریزهای حرفه‌ای[3] یا سابقه‌دار جوانانی را توصیف می‌کند که بارها از خانه می‌گریزند. رانده‌شده‌ها، بیرون‌شده‌ها، طردشده‌ها، و خانه‌رانده‌ها جملگی برای متمایزکردن خانه‌گریزهایی که مراقبانشان آنها را از خانه بیرون کنند یا آنها را به خانه راه نمی‌دهند از یک‌سو و آنهایی که داوطلبانه از محل سکونت خانوادهٔ خود گریخته‌اند، استفاده می‌شود.

  در برخی مطالعات، پژوهشگران عنوان ازخانه‌راندن را جایگزین خانه‌رانده کرده‌اند تا بر عمل مراقبان تمرکز کنند تا ویژگی‌های کودک. اصطلاح کودکان خیابانی را برای توصیف نوجوانانی استفاده کرده‌اند که با خرده‌فرهنگ خیابانی جامعه‌پذیر شده‌اند و اغلب درگیر روسپیگری، جرایم خرد، و دیگر رفتارهای ظاهراً کجروانه می‌شوند. حامیان کودکان هنگام صورت‌بندی مشکل کودکان خیابانی این افراد را قربانیان شرایطشان توصیف می‌کنند. استدلال آنها این است که کودکان به‌دلیل نبود منابع (مالی) به‌سوی رفتار مجرمانه کشانده می‌شوند؛ برای مثال، روسپیگری را نوعی رابطهٔ جنسی برای بقا[4] می‌انگارند. مجریان قانون و دیگر مقامات بیشتر تمایل دارند عاملیت کودک را به‌رسمیت بشناسند و رفتار مجرمانهٔ او را کجروانه توصیف کنند. به‌رغم همهٔ این تفاوت‌ها، گاهی این اصطلاحات گوناگون و اصطلاح کودکان خانه‌گریز به‌جای هم به‌کار می‌رود.

ازآنجایی‌که این اصطلاحات را اساساً عالمان اجتماعی به‌کار می‌برند، خانه‌گریزی تحت عنوان گسترده‌تری از رفتارها که به بزه‌های منزلتی[5] مشهور است قرار می‌گیرد. اصطلاح بزهکاران منزلتی کودکانی را توصیف می‌کند که مرتکب رفتارهای گوناگونی می‌شوند که تنها به این دلیل که از آنها در مقام کودک سر می‌زند، جرم‌انگاری شده است. علاوه بر خانه‌گریزی، بزه‌های منزلتی شامل فعالیت‌هایی مانند مدرسه‌گریزی، تخطی از ساعات خاموشی، و نافرمانی از والدین می‌شود. بزهکاران منزلتی اغلب به‌عنوان کسانی توصیف می‌شوند که از کنترل والدین خارج شده‌اند، اصلاح‌ناپذیر و مهارنشدنی یا نیازمند نظارت‌اند. از اواسط دههٔ 1970، ترجیح بر آن بوده است که نگذارند کار بزهکاران منزلتی به نظام عدالت کیفری نوجوانان یا نظام‌های رفاه کودکان بکشد.

  خانه‌گریزی دلایل گوناگونی دارد. بااین‌حال، پژوهشگران به‌کرّات به مشکلات رایجی از این دست اشاره می‌کنند: تضاد خانوادگی؛ بدرفتاری فیزیکی عاطفی و جنسی؛ سوءمصرف مواد از سوی والدین یا فرزند؛ بی‌مدارایی والدین نسبت به کودکان در زمینهٔ گرایش جنسی، رفتار جنسی یا انتخاب دوست؛ و مشکلات فرزند در مدرسه. شدت این مسائل کم و زیاد دارد. 

کودکانی که مدت کوتاهی خانه را ترک می‌کنند، یا کودکانی که جای دوری نمی‌روند و نزد خویشاوندان یا دوستان خانوادگی می‌روند و به‌سرعت به خانه بازمی‌گردند، معمولاً کمتر در معرض خطرند و مشکلات جدی خانه‌گریزی را کودکانی تجربه می‌کنند که به‌کرّات یا برای مدتی طولانی از خانه می‌گریزند. چون اغلب خانه‌گریزان مورد مطالعهٔ عالمان اجتماعی اغلب از محیط‌های پرخطری چون پناهگاه‌های کودکان خانه‌گریز، مراکز موقت کاهش آسیب، و واحدهای امداد خیابانی انتخاب شده‌اند، رفتار خانه‌گریزان با برآمدهای منفی گوناگونی همبسته انگاشته شده است. این برآمدها عبارت است از اخراج از مدرسه؛ خطر قربانی‌شدن و استثمارشدن؛ انجام رفتارهای جنسی خطرناک (که نتیجهٔ آن ایدز و دیگر بیماری‌های آمیزشی واگیردار [اس‌تی‌دی‌ها] و بارداری است)؛ سوءمصرف الکل و مواد؛ تجربه‌کردن مشکلات مربوط به سلامتی جسم، از جمله اختلالات مزمن و حاد؛ تجربه‌کردن مشکلات مربوط به سلامت روان از جمله افسردگی، اندیشیدن به خودکشی و خودمعلول‌سازی[6]؛ افزایش خطر بی‌خانمانی و فعالیت مجرمانه در بزرگسالی.

 خانه‌گریزی گاهی دروازهٔ ورودی می‌شود برای فعالیت‌های پرخطرتر و مشکل‌آفرین‌تر. دغدغهٔ اصلی تأثیر فزایندهٔ این عوامل خطرزاست؛ برای مثال، فرزندانی که به‌کرّات از خانه می‌گریزند بیش از دیگران از مدرسه اخراج می‌شوند؛ رخدادی که ممکن است فرصت‌های شغلی آینده‌شان را از بین ببرد و احتمال روی‌آوردنشان به رفتار مجرمانه یا قربانی‌شدنشان در خیابان و بی‌خانمانی‌شان در بزرگسالی را افزایش می‌دهد.

  برنامه‌های کنونی برای کودکان بی‌خانمان و خانه‌گریز عبارت است از پناهگاه‌های بحران، برنامه‌های زندگی زمان گذار، مراکز موقت کاهش آسیب، برنامه‌های امداد خیابانی، و خطوط تلفن بحران که برای خانه‌گریزها (مانند سامانهٔ تلفنی ملی خانه‌گریزها)[7] اختصاص داده شده است. به‌طورکلی، فلسفهٔ این خدمات نه‌تنها آسان‌کردن دسترسی کودکان به این خدمات، بلکه داوطلبانه‌ساختن آن نیز است. کودکان نباید به دستور والدین یا قاضی تن به درمان دهند، بلکه باید خودشان درخواست کمک کنند. بیشتر پناهگاه‌های خانه‌گریزها در مناطق شهری قرار گرفته است، اگرچه گاهی اجتماعات کوچک‌‌تر به‌منظور نگهداری موقت از کودکان «میزبان‌خانه»[8] دایر می‌کنند. بااین‌حال، پژوهش‌ها نشان داده است حتی در اماکن شهری، کودکان در دستیابی به خدماتی اساسی چون سلامت‌بانی یا مراقبت از سلامت روانی با مشکل مواجه‌اند. یکی از دلایل این دشواری این است که عموماً ارائهٔ خدمات درمانی به کودکان یا بستن قرارداد با آنها (شامل قرارداد اجاره و وام یا قرارداد شغلی) منوط به امضای والدین است.

  کودکان خانه‌گریز افزون بر اینکه خود در معرض خطرند، ممکن است بزرگسالان مایل به مددرسانی را در معرض خطرهای خاصی قرار دهند. بیشتر دولت‌ها برضد دخالت در حضانت، به‌خطرانداختن رفاه کودک یا پناه‌دادن به کودک قوانین کیفری وضع کرده‌اند. این قوانین دخالت بزرگسالان را در رابطهٔ پدری/مادری-فرزندی جرم‌انگاری کرده‌اند. از این‌رو، بزرگسالانی که به خانه‌گریزها پناه می‌دهند یا کمک می‌کنند در معرض پیگرد کیفری قرار دارند. بسیاری از دولت‌ها امکانات خاصی را برای پناهگاه‌های خانه‌گریزها تدارک دیده‌اند تا این محدودیت‌ها را دور بزنند. 

کارن ام. استالر[9]

و نیز ببینید: آزار جنسی کودکان؛ غفلت از کودک؛ خانوادهٔ کژکارکرد؛ جوانان بی‌خانمان؛ بزهکاری نوجوانان.

بیشتر بخوانید

Hagan, John, and Bill McCarthy (1997). Mean Streets: Youth Crime and Homelessness, New York: Cambridge University Press

Hammer, Heather; David Finkelhor; and Andrea J. Sedlak (2002). Runaway/Thrownaway Children: National Estimates and Characteristics, Washington, DC: U.S. Dept. of Justice, Office of Justice Programs, Office of Juvenile Justice and Delinquency Prevention

Hoyt, Dan R. and Les B. Whitbeck (1999). Nowhere to Grow: Homeless and Runaway Adolescents and Their Families, New York: Aldine de Gruyer

Staller, Karen M. (2006). Runaways: How the Sixties Counterculture Shaped Today’s Policies and Practices, New York: Columbia University Press

[1] runaways

[2] short-term runaways

 [3] chronic runaways

  [4] survival sex

  [5] status offenses

 [6] self-mutilation

[7] National Runaway Switchboard

[8] host home

[9] Karen M. Staller

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید