خانوادههای تراملی
تراملیگرایی به شبکهای از روابط، ورزهها و هویتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسیای اشاره دارد که مهاجران بین زادگاه و کشور محل سکونتشان بنیان مینهند. برخلاف باور رایج، بسیاری از مهاجران پیوندهایشان را با سرزمین مادریشان نمیگسلند، بلکه آن را در طول زمان عمق میبخشند. تراملیگرایی مهاجران پدیدهٔ تازهای نیست، اما تراملیگرایی کنونی متضمن پیوندهایی سریعتر و متراکمتر میان مهاجران و کشورهای زادگاهشان است. این شدت و حدت پیوندهای تراملی را ظهور فنّاوریهای حملونقل از جمله حملونقل هوایی، تلفن از راه دور، ارتباط تصویری، و پست الکترونیک ممکن ساخته است.
پیوندهای تراملی سطوح مختلفی از دادوستد و کنش متقابل با زادگاه را دربر میگیرد. غالباً، میزان مهاجرت بازگشتی خانوادههای تراملی[1] به زادگاهشان بالاست. خانوادهها بهطور منظم برای دیدن خویشاوندان یا در مواقع اضطراری مانند بیماری یا مرگ عضوی از خانواده به زادگاه خود سفر میکنند. بسامد این مسافرتها ممکن است به فاصلهٔ میان کشورها و هزینهٔ مسافرت بستگی داشته باشد. همچنین، ارتباطات تراملی مستمر نیز به گردش دایم کالاها و پول میانجامد، زیرا خانوادههای تراملی برای حمایت مالی و مادی بستگان خویش به زادگاهشان پول و غذا میفرستند؛ وجوه ارسالی آنها سالانه بالغ بر میلیونها دلار میشود. وجوه ارسالی والدین، خواهران و برادران، و خویشاوندان کشور زادگاه را در تأمین هزینههای مراقبتهای پزشکی، خاکسپاری، بازسازی خانه، تحصیل، و برآوردن نیازهای دیگر خانواده یاری میکند.
افزونبراین، خانوادههای تراملی گرایش بدان دارند که کسبوکارشان را در کشور زادگاهشان حفظ کنند یا حتی کسبوکار تراملی راه بیندازند. در حقیقت، شواهد بسیاری نشان میدهد وجوه ارسالی به زادگاه سرمایهٔ فعالیتهای اقتصادی گوناگونی را تأمین میکند. در بسیاری از موارد، ممکن است انگیزهٔ اصلی مهاجرت نیاز به انباشت سرمایه برای سرمایهگذاری در کشور زادگاه باشد. این سرمایهگذاری اغلب برای ساخت یا خرید خانه است، زیرا بسیاری از خانوادههای تراملی در نظر دارند برای همیشه به زادگاهشان بازگردند.
خانوادههای تراملی ممکن است با زادگاهشان نهتنها پیوندهای اجتماعی و اقتصادی بلکه پیوندهای سیاسی برقرار کنند. آنها ممکن است نهادها و سازمانهایی برپا کنند که از مرزهای سیاسی کشور زادگاه و کشور محل سکونت درگذرد و در پی آن باشند که در منظرهٔ سیاسی سرزمین مادریشان دستی ببرند. آنها ممکن است تقاضا کنند حق نگهداشتن شهروندی دو کشور و نیز حق داشتن همهٔ حقوق سیاسیای را که شهروندی اقتضا میکند ‐ از جمله حق رأی و حق وراثت[2] ‐ حتی زمانیکه در خارج زندگی میکنند، به آنها اعطا شود. یکی از نهادهای اصلی شکلدهنده به پیوندها و ارتباطات تراملی دولت کشور زادگاه است. در بسیاری موارد، دولت کشور فرستنده خطمشیهایی وضع میکند که مهاجران را به حفظ تعلقات درازمدتشان به کشور زادگاه تشویق میکند. دولتهای کشورهای مهاجرفرست تلاش میکنند وفاداری اجتماع مهاجران را بهمنظور دستیابی به منابع اقتصادی-اجتماعی آنها تحریک کنند و از این رهگذر جریان مداوم ارسال وجوه را تضمین و سرمایهداری مهاجران[3] را (انتقال منابع مالی و اشکال دیگر سرمایه از سوی مهاجران به سرزمین مادری برای سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی) تشویق یا خود را با آن سازگار میکنند. بسیاری از دولتها در تلاش برای ارتقا یا تقویت پیوندهای تراملی، اجازهٔ تابعیت دوگانه را میدهند یا در نظر دارند که این کار را بکنند.
و نیز ببینید: مهاجرت جهانی؛ عملباوری تراملی؛ جنبش اجتماعی تراملی.
بیشتر بخوانید
Faist, Thomas (2000). “Transnationalism in International Migration: Implications for the Study of Citizenship and Culture”, Ethnic and Racial Studies 23(2): 80-89
Guarnizo, Luis E. (1997). “The Emergence of Transnational Social Formation and the Mirage of Return Migration among Dominican Transmigrants”, Identities 4(2): 281-322
Itzigsohn, Jose (2000). “Immigration and the Boundaries of Citizenship: The Institutions of Immigrants’ Political Transnationalism”, International Migration Review 34(4):1116-1154
Levitt, Peggy and Mary Waters (2003). Salsa and Ketchup: The Transnational Lives of the Second Generation, New York: Russell Sage
Owusu, Thomas (2003). “Transnationalism among African Immigrants in North America: The Case of Ghanaians in Canada”, Journal of International Migration and Integration 4(3): 395-413
Vertovec, Steven (1999). “Conceiving and Researching Transnationalism”, Ethnic and Racial Studies 22(3): 447-462
[1] transnational families
[2] right of representation
[3] diasporan capitalism