خشونت در مدارس

 متخصصان زمانی خشونت در مدارس [1] را این‌گونه تعریف می‌کردند: «جرمی جدی (یعنی قتل، تجاوز، ضرب‌وشتم، دزدی و سرقت) که در محیط مدرسه رخ می‌دهد». بااین‌حال، زمانی که آگاهی اجتماعی و سیاسی بادقت بیشتری بر کاوش پدیدۀ خشونت در مدارس تمرکز کرد، تعریف خشونت در مدارس نیز گسترده‌تر شد. این تعریف گسترش‌یافته، بر پژوهش‌هایی تکیه دارد که به‌دلیل بسیار پایین بودن آستانه آسیب در کودکان نسبت به بزرگسالان رخ می‌دهد. کودکان در قیاس با بزرگسالان، بلوغ عاطفی و توانایی جسمی کمتری برای دفاع از خودشان دارند و این سبب می‌شود که نسبت به صدمات عاطفی، ذهنی و جسمی آسیب‌پذیرتر باشند؛ بنابراین، کمترین مواجهه با خشونت در محیط مدارس، چه بسا اثرات زیان‌آور ماندگاری بر رشد کودک داشته باشد. آزار همسالان (جسمی و کلامی)، آزار جنسی، زورگویی و ترس، مدت‌ها هنجارهای فرهنگی پذیرفته‌شده در مدارس بودند. بااین‌حال، این باور که این رفتارها بخشی عادی از «تجربۀ تحصیل» است، رفته‌رفته دست‌خوش تردید و چون‌وچرا شده است.

خشونت برای دانش‌آموزانی که در مدرسه قربانی آن می‌شود، برآمدهای زیان‌باری در زمینۀ رشد و پیشرفت آموزشی به همراه دارد. مواجهه با خشونت در مدارس، با کاهش موفقیت آموزشی، سلامت روان، رشد عمومی نوجوانان و دلبستگی به مدرسه همبسته است و بر کل فرایند آموزشی و نیز مسیر زندگی دانش‌آموز اثر منفی می‌گذارد. ترک‌تحصیل، خودکشی، مصرف مواد مخدر، روی آوردن به بزهکاری و رفتار مجرمانه در بزرگسالی، جملگی با خشونت در مدرسه همبسته‌اند؛ زیرا خشونت در مدارس به‌شدت به برآمدهای آموزشی و زندگی دانش‌آموز آسیب می‌زند؛ نیل به فهمی از عوامل فردی و محیطی در مدارس که دانش‌آموز را کم‌وبیش نسبت به خشونت در مدرسه، آسیب‌پذیر می‌سازد، مهم است.

داده‌ها و جریان‌هابهترین منابع داده دربارۀ خشونت در مدارس را مؤسسه‌های دولتی به‌دست می‌دهند. به‌ویژه اینکه، ادارۀ آمار عدالت[2] وزارت دادگستری امریکا، «متمم جرم در مدارس»[3] را به «پیمایش ملی بزه‌دیدگی»[4]، یکی از فراگیرترین منابع داده‌های در دسترس، دربارۀ بزه‌دیدگی اضافه کرد. اداره آمار عدالت با همکاری «مرکز ملی آمار آموزشی»[5] نیز دربارۀ جرم‌هایی که در مدرسه و نیز در مسیر مدرسه رخ می‌دهند، گزارشی سالانه منتشر می‌کند که «شاخص‌های جرم و امنیت در مدارس» نامیده می‌شود. 

برخلاف تصور رایج، بیشتر اقسام خشونت در مدارس، در دهۀ گذشته، کاهش یافته است. گرچه در سرخط اخبار رسانه‌ها به موارد زیادی از قتل و کشتار در مدارس اشاره می‌شد، در عمل قتل‌های مرتبط با مدارس، کاهش چشمگیری یافت. به‌واقع، مدارس یکی از ایمن‌ترین محیط‌ها برای کودکان است. دانش‌آموزان 12 تا 18 سال، بیشتر در بیرون از مدرسه در معرض بزه‌دیدگی هستند تا داخل آن. در دهۀ گذشته، درصد دانش‌آموزانی که به مدرسه اسلحه می‌آوردند و درگیر زدوخورد می‌شدند نیز کاهش داشته است.

به‌رغم این تلقی رایج که مدارس محیط‌هایی پرخشونت‌اند، بیشتر جرم‌هایی که در مدرسه رخ می‌دهند، جرم‌های مربوط به اموال هستند (مانند دزدی). انواع مختلف جرایم اموال نیز به سان دیگر جرایم، کاهش داشته‌اند. فروکش جرایم خشونت‌آمیز و جرایم اموال در مدارس، از حیث جنسیت، پایۀ تحصیلی و نژاد/قومیت آهنگ یکنواختی داشت، گرچه نرخ بزهکاری در میان دانش‌آموزان جوان‌تر، مذکر و افریقایی-امریکایی یا لاتین‌تبار نسبت به همتایان سن‌دارتر، مؤنت و سپیدپوست یا آسیایی-امریکایی همچنان بالاتر است.

قشربندی خشونت در مدرسه

شواهد نشان می‌دهند که مدرسه و خصوصیات دانش‌آموز، سلسله‌مراتبی از آسیب‌پذیری نسبت به خشونت در مدارس را تثبیت می‌کند. در سطح مدرسه، یافته‌ها نشان می‌دهند که دانش‌آموزانی که به مدارس شهری بزرگ‌تر و کمابیش فقیرتری که بیشتر دانش‌آموزان متعلق به اقلیت‌های نژادی و/یا قومی را در خود جای می‌دهند، بسیار در معرض بزه‌دیدگی هستند. در سطح دانش‌آموزی، پایۀ تحصیلی، جنسیت و گرایش جنسی عوامل فردی هستند که با خشونت‌دیدگی پیوند خورده‌اند.

در ایالات متحده، جداسازی نژادی/قومی و اقتصادی، همچنان مشکلی بغرنج است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که در اجتماع‌های جداسازی‌شده نرخ جرم، خشونت و بزه‌دیدگی بالاتر است. مدارسی که به دانش‌آموزان اقلیتی خدمت می‌رسانند، موارد به‌نسبت بیشتری از خشونت، هراس و بزه‌دیدگی را گزارش می‌کنند. افزون‌براین، دانش‌آموزان جوان‌تر نسبت به دانش‌آموزان بزرگ‌تر، بیشتر در معرض خشونت در مدرسه‌اند، حتی در یک مدرسه. برای مثال، نرخ زورگویی در میان دانش‌آموزان تازه‌وارد دبیرستان و دانش‌آموزان تازه‌وارد مدارس راهنمایی بیشتر است.

جنسیت نیز نقش مهمی در تعیین احتمال خشونت در مدرسه ایفا می‌کند، چراکه دانش‌آموزان مذکر، بیشتر در معرض خشونت‌دیدگی قرار دارند و بیشتر دست به خشونت می‌زنند. بااین‌حال، پژوهش‌ها حاکی از آن است که هریک از دو جنس مذکر و مؤنت، در معرض اشکال متفاوتی از خشونت در مدارس قرار دارند. برای مثال، دانش‌آموزان مذکر محتمل‌تر است که در معرض خشونت جسمی قرار گیرند، حال آنکه که دانش‌آموزان مؤنت احتمالاً بیشتر در معرض آزارهای کلامی هستند. افزون‌براین، جنسینگی عامل مهمی به‌شمار می‌آید، چراکه مطالعات نشان می‌دهد که میان گرایش جنسی دانش‌آموز و خشونت در مدرسه، همبستگی وجود دارد. قطع نظر از جنسیت یا نژاد/قومیت، دانش‌آموزانی که هم‌جنس‌گرا شناخته می‌شوند در فضای مدرسه بیشتر در معرض خشونت کلامی و جسمی قرار می‌گیرند.

نقش مدرسه

مدارس، آیینه اجتماع‌شان هستند؛ زیرا بسیاری از سازوکارهای اجتماعی، ارزش‌های فرهنگی و الگوهای رفتاری حاکم بر جهان را بازمی‌تابانند. کادر آموزشی، دانش‌آموزان، کارکنان و مدیران، برخی فعالیت‌ها و ورزه‌های مشترک دارند، بر یکدیگر اثر می‌گذارند و بر اساس «خوی نوع‌دوستی» باهم پیوند آرمانی دارند. روابط جمعی در فرد، نوعی حس اعتماد و تعلق به اجتماعی بزرگ‌تر پدید می‌آورد و این احساس به‌نوبۀ خود بر کارایی، بازدهی، امنیت و جو مدرسه اثر می‌گذارد. گرچه مدارس به شکلی روز‌افزون، به‌عنوان پدیده‌ای اجتماع‌گونه مطالعه می‌شوند، اما اجتماعی بزرگ‌تری که مدرسه در خدمت آن است، بر آنچه در مدارس می‌گذرد، اثرگذار است. پژوهش‌ها شواهدی از تأثیرپذیری مدارس از قشربندی در اجتماع، مانند سرشت و وسعت جرم، اقتصاد محلی، فرهنگی محلی، سازمان‌مندی اجتماع، تبعیض، نرخ بیکاری، ساخت اجتماعی و قومی و جداسازی و فقر که جملگی با خشونت در مدرسه همبستگی دارند، به‌دست داده‌اند.

رسانه و خشونت در مدارس

در دهۀ گذشته، رسانه‌های خبری مدام به کشتارهای جمعی مشهوری که در مدارس رخ داده‌اند، مانند کشتار دانشگا ویرجینیا تک در سال 2007 و تیراندازی در دبیرستان کلمباین در کلورادو، می‌پرداختند. تیراندازی در مدارس، از مهم‌ترین رویدادهای خبری هستند و گرچه به‌ندرت پیش می‌آیند، توجه عمومی را به خود جلب می‌کنند. تیراندازان کلمباین، به غلط تجسم‌گر نسل کنونی جوانان خشن قلمداد شدند و نقطۀ آغازی برای گفت‌وگویی عمومی، دربارۀ خشونت در مدرسه و مشکلات اجتماعی بزرگ‌تر، مانند بزهکاری و سرکشی جوانان، به‌حساب آمدند. به‌رغم اینکه شواهد انضمامی به‌دست‌آمده از دهۀ گذشته، از کاهش مستمر نرخ خشونت در مدرسه و امنیت نسبی مدارس حکایت دارند، تلقی مرسوم این است که خشونت در مدارس، روزبه‌روز بیشتر می‌شود. درحالی‌که جریان غالب در امریکا ممکن است این هراس غلط را در دل داشته باشد که هزارۀ سوم، آبستن نسل جدیدی از ابردرندگان جوانی است که اکنون مدارس را آکنده‌اند، از قضا خود جوانان گمان نمی‌کنند که ترس‌شان از بزه‌دیدگی در مدارس، بیشتر شده باشد. به‌واقع، حتی پژوهشگرانی که بلافاصله پس از تیراندازی‌های کلمباین نوجوانان 12 تا 18 سال را مطالعه کردند، اثری از افزایش هراس در میان آنان نیافتند. رسانه‌های عامه‌پسند بر آن هستند که «اثر کلمباین» همچنان وجود دارد یا ترس از خشونت در مدارس افزایش یافته است، اما این ترس فزاینده، به اندازه‌ای که در دل بزرگسالان افتاده، در دل دانش‌آموزان رخنه نکرده است.

خط‌مشی‌ها

به منظور کاهش خشونت در مدارس، خط‌مشی‌های گوناگونی به اجرا درآمده است. شاید تنبیهی‌ترین رویکرد آن است که پس از بروز نخستین خشونت‌ورزی خط‌مشی‌های نابردبارانه، مانند تعلیق یا اخراج، برقرار شود. بنا به ارزیابی‌هایی که روزبه‌روز بیشتر می‌شوند، این خط‌مشی‌ها اغلب انعطاف‌ناپذیر و ناکارآمدند. یکی دیگر از خط‌مشی‌های محبوب، گذاشتن پلیس مدرسه است که به منظور جلوگیری از بروز خشونت دانش‌آموزان را زیرنظر دارد. افزون‌براین، مدارس ممکن است به ابزارهای الکتریکی کنترل خشونت، مانند نصب فلزیاب و دوربین‌های نظارتی روی آوردند. بسیاری از مدارس، افزون‌براین تمهیدات تنبیهی، تمهیدات دیگری را برای مقابله با این مشکل اندیشیده‌اند. به‌طور خاص، برنامه‌های اونیفورم مدارس، کارآمد بوده‌اند، هرچند اغلب مسائل حقوقی را در رابطه با حق نمایش آزادانۀ خود پیش آورده‌اند. سرانجام اینکه، بسیاری از مدارس، برنامه‌های آموزشی، مانند آموزش حل‌وفصل تضاد را به جریان انداخته‌اند و مشاوران بیشتری را استخدام کرده‌اند.

و نیز ببینید: زورگویی؛ هراس از جرم؛ آموزش و مدارس مرکز شهر؛ جرایم خشونت‌آمیز

بیشتر بخوانید

Addington, Lynn A., Sally A. Ruddy, Amanda K. Miller, Jill F. DeVoe, and Kathryn A. Chandler. 2002. “Are America’s Schools Safe? Students Speak Out: 1999 School Crime Supplement.” NCES 2002-331. Washington, DC: U.S. Department of Education, National Center for Education Statistics. Retrieved January 1, 2008 (http://nces.ed.gov/pubs2002/2002331_1.pdf)

Bonilla, Denise M., ed. 2000. School Violence. New York: H. W. Wilson

  Bureau of Justice Statistics Publications. (http://www.ojp .usdoj.gov/bjs/pubalp2.htm).DeVoe, Jill F., Katharin Peter, Margaret Noonan, Thomas D

Snyder, and Katrina Baum. 2005. “Indicators of School Crime and Safety.” NCES 2006-001. Washington, DC: U.S. Department of Education, National Center for Education Statistics. Retrieved January 1, 2008 (http://www.ojp.usdoj.gov/bjs/pub/pdf/iscs05.pdf)

Elliott, Delbert S., Beatrix A. Hamburg, and Kirk R. Williams, eds. 1998. Violence in American Schools: A New Perspective. New York: Cambridge University Press

Glassner, Barry. 2000. The Culture of Fear: Why Americans Are Afraid of the Wrong Things. New York: Basic Books

Newman, Katherine. 2004. Rampage: The Social Roots of School Shootings. New York: Basic Books

Shafii, Mohammad and Sharon Lee Shafii, eds. 2001. School Violence: Assessment, Management, Prevention. Washington, DC: American Psychiatric Publishing

[1] school violence

[2] Bureau of Justice Statistics

[3] School Crime Supplement

 [4] National Crime Victimization Survey

  [5] National Center for Education Statistics

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید