خطرات زیست ­محیطی

 

خطر زیست محیطی [1]تهدیدی است که محیط­ زیست طبیعی یا ساخته‌شده برای انسان و چیزهایی که در جامعه انسانی ارزشمند هستند پدید می­ آورد. یک خطر زیست­ محیطی زمانی به فاجعه تبدیل می­ شود که تحقق یافته و تلفات انسانی مهمی به همراه داشته باشد. مرگ، زخمی‌شدن و آسیب­ های روانی نسبت به خسارات اقتصادی و مالی جدی­ترند، و تهدیدات نسبت به محیط­زیست غیر­انسانی و گیاهان و جانداران آن کمترین توجه را به خود جلب کرده و اغلب خارج از اندازه ­گیری خطرات زیست­ محیطی قرار می­ گیرد، مگر اینکه به تهدیدی ثانویه برای انسان یا اموالش منجر شوند.

خطرات زیست­ محیطی در دو دسته طبیعی و فناورانه مقوله­ بندی شده ­اند، اگرچه ممکن است چندین خطر با یکدیگر ارتباط داشته باشند. خطرات طبیعی شامل حوادث زمین­ شناختی از قبیل زمین ‌لرزه، لغزش زمین، فوران آتشفشان؛ حوادث مربوط به آب­، از قبیل سیل و خشکسالی؛ حوادث مربوط به هوا از قبیل طوفان و گردبادها، و حوادث زیست‌شناختی از قبیل آتش­ سوزی گسترده، تهاجم­ های ناگهانی و بیماری است. خطرات فناورانه از درون نظام‌های انسانی برمی­آید و ماهیتاً تصادفی هستند. آنها خرابی ­های صنعتی که مواد سمی را در محیط­زیست رها می ­کنند، ریزش اساسی ساختمان­ ها و پل­ ها، و فجایع حمل‌ونقل از قبیل سقوط هواپیما و نیز از خط خارج‌شدن قطار را شامل می­ شوند.

  سومین مقوله از خطرات زیست­ محیطی حوادثی هستند که به شکل فزاینده برای توصیف رویدادهایی با اثرات فاجعه ­بار برای محیط­ زیست جهانی به‌کار رفته ­اند. این دسته از حوداث که گاهی اوقات از آنها باعنوان «خطرات زمینه[3]» یاد می‌‌کنند، نه‌تنها اتفاقات غیر قابل پیش‌­بینی از قبیل برخورد شهاب­ سنگ یا جهش یک ویروس به یک عامل بیماری­ زای کشنده را شامل می‌شود، بلکه همچنین حوادث عادی و مزمن نیز را نیز در بر می­ گیرد. برای مثال، جنگل­ زدایی و رهاسازی آلاینده‌های صنعتی به‌طور فزاینده دلالت بر تهدیدات زیست­ محیطی مطرح‌شده توسط گرمایش جهانی دارد.

   ارتباط بین عمل انسانی و فجایع طبیعی نخستین‌بار در دانشگاه شیکاگو طی دهه 1950 توسط جغرافیدان گیلبرت اف. وایت[4] بررسی شد. وی معتقد بود که فجایع را نمی ­توان جدای از جامعه انسانی درک کرد. دانشمندان اجتماعی با استفاده از یک چارچوب بوم­ شناسی انسانی شروع به واکاوی جلوگیری از فاجعه و کاهش پیامدهای آن کردند. جغرافیدانان با اتخاذ یک رویکرد «مخاطره-مبنا[5]» به فاجعه، به تحلیل ادراکات از خطرات و واکنش‌های رفتاری بعدی اقدام کردند. روان شناسان ادراک از ریسک را برای خطرات غیر ارادی (مثل تنفس در هوای آلوده) و ارادی (مثل سیگارکشیدن) به‌کار بردند، درحالی‌که انسان­ شناسان معتقدند که فهم خطر اساساً متأثر از سنت­ های فرهنگی است. در همان حال، جامعه­ شناسان بر رفتار جمعی و پویایی­ های سازمان‌های اجتماعی تمرکز کرده ­اند که ممکن است آمادگی و پاسخ به فاجعه را تحت تأثیر قرار دهد. دانشمندان زمین بر علت­ های فیزیکی فاجعه تأکید دارند. زمین­ شناسان، هواشناسان و آب­شناسان، سیستم ­های بهتری برای پیش­ بینی فاجعه را توسعه داده ­اند، درحالی‌که مهندسان عمران بر روی طراحی دفاع­ های فناورانۀ مؤثرتر کار می­ کنند.

  در حدود دهه 1970 دانشمندان اجتماعی پارادایم رفتاری[6] مربوط به رویکرد مخاطره-مبنا را به چالش کشیدند و تأکید آن بر کنش فردی و تقلیل‌دادن قدرت نیروهای اجتماعی و اقتصادی را نقد کردند. پارادایم نظری جدید (که همچنین با عنوان دیدگاه انتقادی یا اقتصاد سیاسی شناخته شده است) اظهار می­ دارد که خطرات زیست ­محیطی، ناشی از فرایندهای طبیعی و فناورانه نیستند بلکه معلول نابرابری­های ساختاری در و بین دولت ­هایی می­ باشند که به‌طور نظام ­مندی خطر را برای برخی گروه‌ها افزایش می­ دهند درحالی‌که دیگران را از آن حفظ می­ کنند.

  اصطلاح ریسک اشاره به این احتمال دارد که یک خطر خاص همراه با شدت پیامدهایش تحقق یابد. برای مثال، گردباد ساحلی، برخی خطرات را برای ثروتمندان و فقرا به همراه دارد؛ با این حال ریسک متحملِ ‌صدمۀ‌جدی‌شدن به‌عنوان نتیجه گردباد، به‌طور چشمگیری برای فقرا بیشتر از ثروتمندان است زیرا آنها در مقابل پیامدها گردباد آسیب ­پذیرتر هستند. آسیب ­پذیری متغیری کلیدی است که برای اندازه­ گیری مستعد‌بودن به صدمات مرتبط با خطرات زیست­ محیطی و محاسبه ریسک استفاده می ­شود. سیستم­ های فناورانه که کمتر قابل اعتماد هستند (آنهایی که اغلب دچار ازکارافتادگی سیستم می­ شوند) و سیستم­ های اجتماعی کمتر بهبود­پذیر (آنهایی که بعد از فاجعه توان کمتری برای بازیابی دارند) از همه آسیب ­پذیرترند. مطالعاتی که توزیع ریسک در همه گروه‌های را جمعیتی نشان می­ دهند، حاکی از آنند که پیرترین و جوان­ترین اعضای گروه‌های حاشیه­نشین فرهنگی و اقتصادی-اجتماعی بیش از همه در برابر اثرات آسیب‌زای فاجعه آسیب­پذیرند. کسانی که بیشترین دسترسی را به منابع مالی، فناورانه و اطلاعاتی دارند کمتر از همه آسیب می­ بینند.  اگرچه بیشتر محققان و سیاست گذاران فاجعه اهداف علمی مشترک بسیاری دارند، بین فلسفه و راهبرد آنها واگرایی اساسی وجود دارد. دیدگاه رفتاری درباره فاجعه ضمن انعکاس بحث جهانی ­شدن بین نظریه­ پردازان نوسازی و وابستگی، آسیب ­پذیری دولت ­های کمترتوسعه‌یافته را به ناکامی­ های آنها در نوسازی نسبت می­ دهد، درحالی‌که نظریه ­پردازان تضاد به روابط نابرابر تجارت جهانی اشاره دارند با این بحث که دولت­ های صنعتی ثروتمند از فشار اقتصادی و سیاسی برای ایجاد فشار جهت استثمار منابع طبیعی مللی که به‌لحاظ اقتصادی وابسته هستند، استفاده می‌کنند. این نظریه‌پردازان ادعا می­ کنند که فقر سبب ایجاد آسیب­ پذیری نسبت به خطرات زیست ­محیطی می­ شود و نه توسعه­ نیافتگی. رفتارگرایان معتقدند که آسیب ­پذیری می­تواند از طریق نوآوری ­های فناورانه کاهش یابد، درحالی‌که نظریه­ پردازان تضاد در پی ایجاد تغییرات اجتماعی، از جمله بازتوزیع ثروت و قدرت و اتکای بیشتر بر دانش محلی به جای تخصص وارداتی هستند. درنهایت، درباره اینکه تا چه حد خطرات زیست­ محیطی و فجایای محقق‌شده آنها، درنتیجه رویدادهای نامعمول روی می‌دهد یا اینکه آیا آنها نشانگر شرایط مضمن هستند اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. برگشتن به حالت عادی به‌عنوان یک هدف بعد از فاجعه مسئله­ ساز است، چنانکه شرایط عادی در وهله اول دلالت بر ایجاد خطرات زیست­ محیطی دارد. هدف بازگشت به «حالت معمول[7]» پس از فاجعه در صورتی مسئله­ ساز است که شرایط معمول در وهله نخست متضمن خلق خطر زیست­ محیطی باشد.

  سازمان ملل راهبرد بین­ المللی تقلیل فاجعه[8] را به‌منزله یک برنامه عملی برای قرن 21 ارائه کرده است که زمینه‌های اجتماعی پیچیده­ای را که ادراکات را مشخص و بر محاسبات آسیب ­پذیر و ریسک اثر می­ گذارند، مشخص می ­کند. این برنامه رویکردی عملگرا دارد که از کاربرد راهبردهای رفتاری و ساختاری برای کاهش تلفات ناشی از خطرات زیست‌محیطی دفاع می ­کند.

  همچنین نگاه کنید به: بلایا؛ عدالت زیست ­محیطی؛ نظریه مدرن­سازی.

منابع برای مطالعه بیشتر:

Beck, Ulrich (1992). Risk Society: Towards a New Modernity. London: Sage

Blaikie, Piers, Terry Cannon, Ian Davis, and Ben Wisner (2003). At Risk: Natural Hazards, People’s Vulnerability, and Disasters. 2nd ed. London: Taylor & Francis

Burton, Ian, Robert W. Kates, and Gilbert F. White (1993). The Environment as Hazard. 2nd ed. New York: Guilford

Inter-agency Secretariat of the International Strategy for Disaster Reduction (UN/ISDR) (2004). “Living with Risk: A Global Review of Disaster Reduction Initiatives.” Geneva: United Nations. Retrieved December 26, 2007 (http://www.unisdr.org/eng/ about_isdr/bd-lwr-2004-eng.htm)

Smith, Keith (2004). Environmental Hazards: Assessing Risk and Reducing Disaster. 4th ed. London: Routledge

 [1]. Environmental Hazards

[2]. Judith Pintar

[3]. context hazards

[4]. Gilbert F. White

[5]. hazards-based

[6]. behavioral paradigm

[7]. normalcy

[8]. International Strategy for Disaster Reduction

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید