نرخهای جرم
نرخهای جرم[1]، سنجههای استانداردشدة سطوح جرم هستند. به زبان ریاضی، نرخ جرم میتواند به شکل (M/N) ×K بیان شود که M برآورد میزان وقوع جرم در یک محیط خاص طی دورة مشخصی از زمان است، N برآورد جمعیت در معرض خطر و K مقدار ثابتی است که توسط تحلیلگر تعیین میشود. بنابراین، اگر برای اجتماع فرضی الف، ما این دوره را برای آخرین سال تقویمی تعیین کنیم، 9300 جرم صورتگرفته علیه اموال وجود دارد و اگر جمعیت اجتماع الف 458000 نفر باشد، نرخ جرایم علیه اموال در هر 100000 نفر برای این اجتماع، برای سال مورد نظر، به این صورت محاسبه میشود:
(9,300/458,000) × 100,000 = 2,030.6
با استفاده از این رویکرد عمومی، نرخهای جرم را میتوان برای هر اندازهای از واحد اجتماعی، از محله گرفته تا دولت-ملت و برای هر دورة زمانی محاسبه کرد.
برخلاف گزارشهای خام از جرم، نرخهای جرم اندازة جمعیت در معرض خطر را لحاظ میکند. درحالیکه مقایسة تعداد خام یا مطلق جرایم ،در بین اجتماعها یا درون هر اجتماع خاص در طول زمان، ممکن است به تغییرپذیریهای معنیداری اشاره کند، مقایسة نرخ جرم به تحلیلگر اجازه میدهد تا تعیین کند که آیا این تفاوتها واقعی هستند یا تنها تابعی از تفاوتهای اندازة جمعیتاند.
نرخهای جرم به دلایلی، سودمند هستند. آنها به منزله سنجههای استانداردشدة سطوح جرم، میتوانند به مثابه شاخصهای سودمندی برای کیفیت زندگی اجتماعی عمل کنند. برنامهریزان سیاستگذاری، از سنجههای نرخ جرم استفاده میکنند تا نیاز به مداخلههای اجتماعی و موفقیت نسبی سیاستهای کنترل جرم را ارزیابی کنند. پژوهشگران دانشگاهی با تکیه بر دادههای نرخ جرم، ارزش نسبی پیشبینیهای تجربی مرتبط با نظریههای جرمشناختی رقیب را بررسی میکنند.
به شیوهای بنیانی، ارزش سنجههای نرخ جرم، متکی بر تناسب برآوردهای صورت و مخرج مورد استفاده در برساخت نرخ است. برآوردهای صورت را میتوان با یکی از این سه منبع استخراج کرد: دادههای گردآوریشده توسط پلیس؛ گزارشهای عامة مردم که در پیمایشها در مورد تجربههای قربانیشدن، مورد پرسش قرار گرفتهاند و گزارشهای مجرمان. در متون پژوهشی، بهخوبی جاافتاده که هریک از اینها، منابع دادههای جرم هستند. درنتیجه، باید برآوردهای صورت را محتاطانه تا اندازهای دارای نمونههای سوگیرانه از تمام جرایم رویداده تلقی کنیم.
مخرجهای نرخهای جرم نیز مشکلاتی دشوار دارند. اگرچه نرخهای به اصطلاح خام جرم (مانند مثال فرضی ارائهشده در پاراگراف نخست این مدخل)، مزیتهای بسیاری نسبت به کاربرد اعداد خام دارند، اما نمیتوانند اطلاعات مربوط به ساختار درونی جمعیت در معرض خطر را لحاظ کنند. برای مثال، چون بیشترین جرم را افراد در اوایل بزرگسالی (26-18 سالگی) انجام میدهند، معقولتر است که نرخها را با ارجاع به اندازة این گروه جمعیتی استاندارد کنیم، نه با ارجاع به کل جمعیت؛ بنابراین، دو اجتماع با اندازة مشابه، ممکن است ازلحاظ نرخهای خام جرم با هم تفاوت داشته باشند، بهدلیل اینکه یکی از آنها درواقع بیقانونتر از دیگری است، یا اینکه امکان دارد اعضای جمعیت یکی از این اجتماعها بیشتر در گروههای سنی جوانتر متمرکز شده باشد. مقایسة نرخهای جرم مختص به سن، ارزیابی ارزش این دو محاسبه را مشخص میکند.
وینسنت ساکو[2]
و نیز ببینید: جرم؛ امواج جرم
بیشتر بخوانید:
Mosher, Clayton J., Terance D. Miethe, and Dretha M. Phillips. 2002. The Mismeasure of Crime. Thousand Oaks, CA: Sage
[1] . Crime Rates
[2] . Vincent F. Sacco