نژاد
اصطلاح «نژاد[1]»، به معنای مدرنش نخستینبار در سدۀ هفدهم از سوی اروپاییها و اروپایی-امریکاییها برای اشاره به آنچه اکنون «گروه نژادی» خوانده میشود، استفاده شد. نژاد در آغاز، به تفاوتهای زیستی که گمان میشد افراد و گروهها را از هم متمایز میکنند، اشاره داشت؛ بااینحال، گروههای نژادی را میتوان بهعنوان گروهبندیهای هویتی و نیز مقولات تحت حمایت دولت فهم کرد. گرچه روزی باور بر این بود که نژاد، نشانگر تفاوتهای زیستی مهمی است، اکنون تقریباً همۀ عالمان اجتماعی به نژاد، به مثابۀ برساختهای اجتماعی اشاره میکنند.
نژاد به مثابۀ برساختهای اجتماعی، ممکن است بر تفاوتها یا تمایزات حاضر در سلسلهمراتب اجتماعی موجود دلالت کند. در یک جامعه، فرایند «دگرسازی»[2] نژادی یا تمایز «ما» از «آنها»، اغلب از رهگذر اشکال تثبیتشدۀ تبعیض نژادی، پیشداوری و کلیشهسازی، تغییرات مهمی را در نهادهای اجتماعی مهم پدید میآورد. از حیث سلسلهمراتب نژادی -که نوعی نظام قشربندی است- نابرابری چشمگیر میان گروههای بهلحاظ نژادی تعریفشده، چهبسا سدهها پابرجا بماند. از آنجا که سلسلهمراتب نژادی ممکن است در نهادهای گوناگون وجود داشته باشد، اثراتش که برآمد کلیشهسازی و انگارهسازی نادقیق است، ادامه مییابد. گرچه کلیشههای نژادی بهعنوان وسیلۀ تمایزگذاری یا مقولهبندی افراد، چند سده پیش آغاز شد، این کلیشهها همچنان ممکن است بهعنوان روشی برای برقرارسازی سلسلهمراتب نژادی پابرجا باشند.
نژاد به مثابۀ یک مفهوم، وقتی در نژادپرستی و انواع و اقسام تبعیضهایی که در پی دارد، نمود مییابد در حوزۀ تمایز اجتماعی مشکلی اجتماعی است. امروزه نژادپرستی سپیدپوستان، اشکال گوناگونی به خود گرفته است. «نژادپرستی نمادین» متضمن این باور است که تبعیض نژادی بیپرده و بیشرمانه، دیگر چشمگیر نیست و رنگینپوستان به ناحق خواستار تغییر اجتماعی و نژادی هستند، باوری که بسیاری از سپیدپوستان بدان معتقدند. دیدگاهی مرتبط «نژادپرستی کوررنگ» است. یکی از پیامدهای نژادپرستی نمادین یا کوررنگ، از رهگذر آنچه برخی «تبعیض وارونه»[3] میخوانند، رخ میدهد. «تبعیض وارونه»، اصطلاحی جدید است که دلالت بر باور وجود خطمشیهای جبرانی نامنصفانهای دارد که دولت به سود رنگینپوستان و به زیان مستقیم سپیدپوستان وضع میکند. اصطلاح دیگری که عالمان اجتماعی بهکار میبندند، «نژادپرستی نظاممند» است که نه تنها پیشداوریها و کلیشههای سپیدپوستان، بلکه نهادهای تبعیضآمیز، عواطف و ورزههای آنها را که جزء جداییناپذیر سلطۀ سپیدپوستان بر افریقایی-امریکاییها و دیگر رنگینپوستان امریکاست، در برمیگیرد. واقعیت نژادپرستی نظاممند، در ورزههای تبعیضآمیز در حوزههایی چون مسکن، سلامتبانی، آموزش، بازارهای کار، سیاست و دولت مشهود است که البته محدود به این حوزهها نمیشود.
در سال 1997، ادارۀ آمار در روشهایش برای گردآوری داده در باب نژاد، تجدیدنظر کرد تا خودگزینی نژاد از سوی پاسخدهندگان را نیز در برگیرد. اکنون، دریافتی که ادارۀ آمار از نژاد دارد، تعریفی اجتماعی از نژاد را بازمیتاباند. در دریافت این اداره از تلقی خود افراد در باب نژادشان استفاده میشود، نه از سنجههای زیستشناختی و ژنشناختی. بهسبب این تغییر، ادارۀ آمار، بهتازگی، این مقولههای نژادی را افزوده است: سرخپوست یا بومی آلاسکا؛ آسیایی؛ افریقایی-امریکایی؛ هاواییایی بومی یا جزیرهنشینان اقیانوس آرام و سپیدپوستان. افزونبراین، مقولۀ جدید «نژادهای دیگر» و نیز مقولۀ قومی «لاتینتبار» -به مردمی که تبارشان به امریکای لاتین برمیگردد و ممکن است از هر نژادی باشند اشاره دارد- در پرسشنامههای ادارۀ آمار پدیدار شدهاند.
نهادهای نژادیشده
نژادپرستی آنگونه که در نهادهای اجتماعی گوناگون تجربه میشود، ممکن است برای گروههای نژادی گوناگون، پیامدهای جدی داشته باشد. برای مثال، نظام آموزشی، یکی از ساحتهای مهم جامعۀ ایالات متحده است که همچنان اهمیت نژادپرستی در قالب جداسازی نژادی شدید را آشکار میسازد. در پی نقلمکان شمار زیادی از سپیدپوستان به حومه («گریز سپیدپوستان»[4])، جداسازی مدارس به مسئلهای پیوسته مبرم بدل شده است که بهنوعی کودکان رنگینپوست را گرفتار امکانات آموزشی زیر استاندارد، آموزگاران بیتجربه و کتابها و منابع ناکافی میسازد. جداسازی، نه تنها در آموزش ابتدایی و متوسطه مسئله است، بلکه در آموزش عالی نیز وجود دارد. نظر به افزایش تکیۀ سپیدپوستان بر نژادپرستی نمادین و کوررنگ، خطمشیها و ورزههای پذیرش، تغییر کردهاند و اغلب گروههای نژادی معینی را بر اساس رتبهشان در آزمونهای استاندارد و میانگین نمراتشان طرد میکنند. بهلحاظ تاریخی این خطمشیها، اغلب سبب میشوند که در نهادهای سپید همچنان غلبه با سپیدپوستان باشد.
همچنین نژاد در نظام عدالت کیفری ایالات متحده و در برنامههای دولتی دیگر این کشور اهمیت دارد. بهعنوان مثال، از اوایل سدۀ بیستم تا اواسط آن، در ایالات متحده، برنامههای تأمین اجتماعی طراحی شدند تا امنیت اقتصادی امریکاییهای سالمند را تأمین کنند، بااینحال اغلب بسیاری از افریقایی-امریکاییها و رنگینپوستان دیگر را از بسیاری از این مزایا محروم کرد، چراکه کافرمایان آنها بهندرت کمک مالی به این برنامهها کرده بودند. تصمیمات دولت ایالات متحده درخصوص رفاه، کار و جنگ در دهۀ 1930 و 1940، به محرومیت افریقایی-امریکاییها یا برخورد متفاوت با آنها انجامید، تصمیماتی که با ظهور طبقۀ متوسط مدرن در زمان جنگ جهانی دوم و پس از آن، در محرومیت فزاینده سیاهپوستان نقش داشتند. پس از جنگ جهانی دوم، دولت و کارفرمایان خصوصی، بیشتر کارگران رنگینپوست را از بسیاری از مشاغل پردرآمد محروم کردند. پس از چند دهه محرومیت، ظهور جنبش حقوق شهروندی (که بر اساس پافشاری بر حقوق افریقایی-امریکاییها و گروههای نژادی دیگر در جامعه سازمان یافته بود) در دهۀ 1960 و خطمشیهای دولتی تازهای چون تبعیض مثبت در پایاندادن به ورزههای تبعیضآمیز آشکار نسبت به افراد و گروهها بر اساس نژاد، قومیت، ملیت یا دین سهم داشتند. پس از رواج تبعیض مثبت و دیگر خطمشیهای جبرانی، نژاد بهعنوان وسیلهای برای طرد آشکار و بیپرده، درنظر عموم مردم دیگر پذیرفتنی نبود.
در حوزۀ نظام عدالت کیفری ایالات متحده، بدنمایی نژادی[5] برای جامعه، همچنان مشکلی مهم است. بدنمایی نژادی، زمانی به بهترین شکل فهم میشود که آنرا ورزهای تعریف کنیم که در آن نهادهای مجری قانون شخصی را بهسبب نژاد، قومیت یا ملیتش مظنون قلمداد کنند. این نظام مشکلآفرین است، چراکه گروههای نژاد و قومی خاصی را بیش از دیگران، هدف قرار میدهد. گواه این قضیه شمار نامتناسب رنگینپوستانی است که پلیس آنها را تعقیب، آزار یا دستگیر میکند.
به گواه تاریخ، ایالات متحده بر پایۀ سرکوب اقتصادی، در قالب نهاد بردهداری بنا شد. بردهداری از زمانی پیدایش آن از رهگذر سلطۀ نظاممند بر کار افریقایی-امریکاییها، آنها را سرکوب کرد. برخی از روشنفکران آغازین، مانند ایمانوئل کانت و تامس جفرسون، اغلب دربارۀ سلسلهمراتب اجتماعی که ذات جامعۀ جدیدمان بود، مینوشتند؛ این سلسلهمراتب، سپیدپوستان را در صدر و رنگینپوستان را در ذیل مینشاند. تامس جفرسون، یکی از پایهگذاران این کشور و از بردهداران، در نوشتههای آغازینش دربارۀ نژاد، اغلب از برتری «سپیدبودگی» سخن به میان میآورد. اندکی پس از لغو نهاد بردهداری در جنگ داخلی، قوانین جیم کرو (جداسازی قانونی) وضع شدند تا افریقایی-امریکاییها را از سپیدپوستان جدا سازند. این قوانین بدین منظور وضع و به جریان افتادند که افریقایی-امریکاییها و در پی آن، رنگینپوستان دیگر را در موقعیتهای نژادی پستتر نگاه دارند. جداسازی جیم کرو پابرجا بود تا اینکه به جهد جنبش حقوق شهروندی، قوانین حقوق شهروندی که همۀ افراد را در چتر حمایت خود قرار میداد، وضع شد. گرچه جنبش حقوق شهروندی پیشرفت اجتماعی مهمی بوده است، تا نابودی نژادپرستی راه درازی در پیش است. دبلیو.ای.بی. دوبوآ، نخستین عالم اجتماعی بود که دربارة جنبههای روانشناختی-اجتماعی نژاد نوشت. او اصطلاح «آگاهی دوگانه[6] -یعنی دوگانگی که امریکاییهای سیاهپوست و رنگینپوستان دیگر احساس میکنند- را ابداع کرد. نزد دوبوآ این اصطلاح معرف دشواری بود که امریکاییهای سیاهپوست احساس میکردند، آنگاه که از سوی سپیدپوستان انگ «سیاه» میخوردند و در عین حال همچنان میکوشیدند در کشوری که افریقایی-امریکاییها را نمیپذیرفت، هویت امریکاییشان را حفظ کنند. همچنین دوبوآ در سدۀ نوزدهم، پیشگام چیزی بود که میتوان آنرا «مطالعات سپیدبودگی»[7] انگاشت. بااینحال، تنها در دو دهۀ اخیر بوده است که سپیدبودگی بهعنوان برساختهای اجتماعی، به موضوع پژوهشی مهم بدل شده است. امروزه، بسیاری از عالمان اجتماعی، وقتی اهمیت نژاد و نژادپرستی را درمییابند، سپیدبودگی
و نیز ببینید: تبعیض مثبت؛ قوانین سیاهان؛ بیشجداسازی؛ جیم کرو؛ خطمشیهای کورنژاد؛ نظریۀ شکلگیری نژاد؛ بدنمایی نژادی؛ نژادپرستی؛ جداسازی غیررسمی؛ جداسازی رسمی؛ جداسازی سکونتگاهی؛ بردهداری؛ گریز سپیدپوستان
بیشتر بخوانید
- Du Bois, William E. B. [1903] 1965. The Souls of Black Folk. New York: Hearst
———. 1920. Dark Water: Voices from within the Veil. Amherst, NY: Humanity Books
- Feagin, Joe R. 2006. Systemic Racism: A Theory of Oppression. New York: Routledge
- Feagin, Joe R. and Clairece Booher Feagin. 2003. Racial and Ethnic Relations. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall
- Feagin, Joe R., Hernan Vera, and Nikitah Imani. 1996. The Agony of Education: Black Students at White Colleges
and Universities. New York: Routledge
- Katznelson, Ira. 2005. When Affirmative Action Was White: An Untold History of Racial Inequality in Twentieth-
Century America. New York: Norton
- McKinney, Karyn D. 2005. Being White: Stories of Race and Racism. New York: Routledge
- U.S. Census Bureau. 2000. “Racial and Ethnic Classifications Used in Census 2000 and Beyond.” Retrieved December 31, 2007 (http://www.census.gov/population/www/ socdemo/race/racefactcb.html)
[1] race
[2] othering
[3] reverse discrimination
[4] white flight
[5] racial profiling
[6] double consciousness
[7] whiteness studies