مطالعه بازنمایی فرهنگ سیاسی مشروع در تئاتر امروز ایران-آرمان اعتمادی
چکیده: در میان هنرهای مختلف، تئاتر مشهور به هنر روشنفکران است. از این رو، تئاترِ جدی، محل تلاقی گفتمانها و اندیشههای سیاسی مختلف میتواند باشد. میدان تئاتر ایران نیز در حد ظرفیتها و کارکردهایش میتواند به بازنمایی منفی، مثبت یا خنثی انگارههای سیاسی بپردازد. بر این اساس مسئله و دغدغه این گزارش پژوهشی- تحلیلی پیرامون پرسشهای کانونی زیر ساماندهی و صورتبندی شد: مضامین سیاسی نمایشهای شاخص مبتنی بر چه عناصری است؟ جهتگیری این نمایشها نسبت به فرهنگ سیاسی مشروع در کشور چگونه است؟
برای پاسخگویی به این سؤالات ابتدا شاخصهای فرهنگ سیاسی ایران در سه گروه تبیین و تبویب شدند. این سه دسته عبارتند از: شاخصهای برگرفته از فرهنگ سیاسی غربی، فرهنگ سیاسی سنتی و فرهنگ سیاسی اسلامی. سپس تمامی نمایشهایی که در بازه زمانی ۹ ماهه (دی ۱۳۹۷ تا شهریور ۱۳۹۸) در سالنهای دولتی اجرا شدهاند، از طریق آرشیو سایت تیوال انتخاب و بررسی شدند. سپس 5 نمایش که از نظر تراکم نشانههای سیاسی و تنازع گفتمانهای سیاسی در راستای اهداف این پژوهش بودند، به صورت هدفمند انتخاب شدند. عناوین این نمایشها عبارتند از: کمیته نان، مضحکه بادسوار، چشم به راه میرغضب، از خط زرد فاصله بگیرید و خنکای ختم خاطره.
برای تحلیل این نمایشها از چهارچوب روشی نشانهشناختی و الگوی سه سطحی جان فیسک بهره گرفته شد. در سطح سوم این الگو که ناظر بر رمزگان ایدئولوژیک است سعی شد که مضامین سیاسی نمایشها با توجه به شاخصهای فرهنگ سیاسی ایران بررسی عمیقتری شوند.
نتایج پژوهش نشان میدهد که نمایشهای مورد بررسی، پرداخت مستقیم و بلاواسطهای به مسائل سیاسی روز ندارند لذا شاخصهای فرهنگ سیاسی ایران در هر سه دسته در آنها کمتر به کار رفته است.
همچنین تئاترهای مورد بررسی به لحاظ سمتگیری و مضامین سیاسی در سه سنخ کلی قابل دستهبندی بودند:
تئاترهای اجتماعی- سیاسی: تئاترهایی که یک یا چند مضمون اجتماعی در کانون روایت قرار دارند و هنگام بسط این موضوعات با یک یا چند مسئله سیاسی نیز مواجه میشویم.
تئاترهای اقتصادی- سیاسی: تئاترهایی که برخاسته از یک دغدغه اقتصادی هستند. اما از آنجائی که در کشورمان ایران، مسائل اقتصادی با مسائل سیاسی گره خورده است، لاجرم درام سمت و سوی سیاسی نیز به خود میگیرد.
تئاترهای تاریخی-سیاسی: در این نمایشها، مناسبات و منازعات گفتمانی گرایشهای فکری اعصار گذشته ایران (پهلوی، قاجار و ...) بررسی میشوند و از آنجائی که جغرافیای این بحثهای سیاسی با ایران امروز یکسان است، میتوان در یک سطح استعاری این تقابلها را به شرایط سیاسی روز ایران نیز تعمیم داد.
این موضوع نشان میدهد که دیدگاه سیاسی در کانون روایت نمایشها نبوده است و مسائل سیاسی خرد (و نه مسائل سیاسی کلان) به عنوان مؤلفهای فرعی در پیرنگ و دیالوگها حضور دارد.
در انتهای پژوهش نیز پیشنهادهایی متناسب با یافتههای تحقیق برای نحوه ارزیابی وجوه سیاسی به دستاندرکاران امر نمایشها ارائه شد.