بررسی تأثیر مکانیسم‌­های فرهنگی و حقوقی بازدارندگی از طلاق بر کیفیت ساختار روابط خانوادگی- فاطمه علمدار

چکیده: طلاق؟! هرگز! پژوهشی است که در چارچوب رویکرد کیفی روش شناسی مردم، نشان داده است آن دسته از زنان و مردان بین ۳۰ تا ۴۰ سالِ طبقۀ متوسطِ ساکن شهر تهران که طلاق را انتخاب کرده‎اند‎، چه الگوهای مشترکی را در رسیدن به این انتخاب با یکدیگر ترسیم کرده‎اند‎، ‎چه شیوه‎ها ‎و روش‎های ‎مشابهی را در پیش گرفته‎اند‎ و برمبنای کدام منطق ذهنی تصمیم گرفته‎اند‎ به زندگی مشترکشان خاتمه دهند. ازآنجایی‌که موضوع پژوهش نه فعلی خاص در محدوده‌ای زمانی و مکانی خاص، بلکه روایت افراد از یک فرایند در یک بازۀ زمانی طولانی بود، از تکنیک مصاحبۀ عمیق و کدگذاری داده‎ها برای صورت‎بندی یافته‎ها استفاده شد. در این تحقیق با ۱۰ زن و ۹ مرد ساکن شهر تهران مصاحبه شده است که همگی حداقل لیسانس و حداکثر دکتری داشتند و وضعیت مالی‌شان نیز قابل‌قبول بود. 


انتخاب این افراد به‌صورت هدفمند بوده و انجام مصاحبه ‏ها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. براساس یافته‎‎ها‎، مصاحبه‎شوندگان‎ از خلال بازنگری در سه دورۀ اصلی زندگی‌شان یعنی دوران منتهی به تصمیم برای ازدواج، دوران زندگی مشترک و دوران تلاش برای تغییر زندگی مشترک، منطق انتخاب طلاق را برای خود صورت‌بندی کرده‎ و به این نتیجه رسیده‎اند‎ که پرداخت هزینه‎های ‎انتخاب جدایی حقوقی علی‌رغم همۀ فشارهای اجتماعی، از هزینۀ ماندن در زندگی مشترکِ غیر رضایت‌بخش، کمتر است. براساس یافته‌ های این پژوهش، طلاق در این قشر بیش از هر چیز مسئله‎‎ای ‎هویتی است و عمیقاً با خودشناسی فرد و درک نوشوندۀ او از پیوند ازدواج و ویژگی‎های ‎شریک زندگی مطلوب، در هم آمیخته است.



برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید