ادامه گفتگو با دکتر مهدیار درباره تحلیل‌های جامعه‌شناختی حوادث پاییز ۱۴۰۱

رقابت سیاسی به‌معنای واقعی یعنی گفتار من واضح و شفاف باشد و خط و ربط من و منابع مالی من مشخص باشد. اگر من بازار آزادی هستم واقعا بازار آزادی باشم نه اینکه من از رانت دولت و حکومت استفاده کنم و علیه همین دولت و اقتدار حکومت و حکمرانی حرف بزنم و بگویم دولت فقط باید ناظر و تسهیلگر باشد! خب اگر این‌طور است شما پای‌تان را از این سفره دولت بیرون بکشید. شما هم وارد قواعد بازار آزاد بشوید. نه اینکه شما از دانشگاه حقوق هیات‌علمی بگیرید و ماموریت دولت را -که خود را مسئول صیانت از جامعه می‌داند و نه‌فقط رگولاتور و ناظر- زیر سوال ببرید. چون ایده جمهوری اسلامی این است و می‌گوید من می‌خواهم از جامعه در مقابل ایدئولوژی فرهنگی غرب صیانت کنم. اما عده‌ای از همین دولت حقوق می‌گیرند و بعد می‌گویند که دولت باید رگولاتور باشد. پس اگر دولت باید رگولاتور باشد شما نباید از رانت دانشگاه استفاده کنید، این تناقض‌ها در رقابت‌های سیاسی برجسته است. وقتی می‌گوییم حزب، حزب نباید آویزان منابع دولتی باشد. حزب باید مسئولیت کارهای خود را بپذیرد. از طرفی حاکمیت هم باید بپذیرد که در یک رقابت سیاسی واقعی است که شهروندان می‌توانند به اتباعی قوی تبدیل شوند و در مقابل امواج رسانه از خود محافظت کنند و اسیر و قربانی نشوند. شورای نگهبان باید به این قائل باشد که هرکه این چهارچوب سیاسی را قبول دارد -فارغ از تبعات کوتاه‌مدت مساله- به میدان بیایند. باید بپذیریم که رقابت وجود داشته باشد و آقای رئیسی در رقابتی سالم رئیس‌جمهور شود. وقتی رقابتی نباشد آدم‌ها رشد نمی‌کنند اگر بخواهیم موضعی نیچه‌ای بگیریم باید گفت ابرمرد در اراده‌های معطوف به قدرت است که ساخته می‌شود و فرهنگ عالی و‌های کالچر محصول جامعه‌ای است که اتباع آن سرشار از نیروهای زندگی خواه و نیروهای معطوف به حیات است که با هم رقابت می‌کنند و در چنین جامعه‌ای است که فرهنگ عالی شکل می‌گیرد و شرافت شکل می‌گیرد. مجلس هفتم بهترین مجلس ما بود چون مجلس هفتم از دل مجلس ششم و از فضای دوم خرداد بیرون آمده بود و رقابت جریان داشت. محافظه‌کاران شکست خورده بودند و خود را بازسازی کردند و با شعار‌های جدیدی آمدند و با اصلاح‌طلبان درگیر رقابت‌های سیاسی شدند. فضا فضایی رقابتی بود و اصولگراها توانستند پوست‌اندازی کنند و آدم‌هایی مثل افروغ و سعید ابوطالب و 9آقای دانش‌جعفری و آقای سبحانی و بسیاری از اقتصاددانان نهاد‌گرا و احمد توکلی و... بالا آمدند. این مجلس به نسبت مجالس بعدی که به‌نوعی شورای نگهبان به‌جای رای‌دهنده‌ها تصمیم می‌گرفت مجلسی قوی‌تر بود. هر‌چه گذشت این فضای سیاسی بسته‌تر شد. شکل دادن به فضای سیاسی سالم و رقابتی و صریح و روشن -البته تبعاتی کوتاه‌مدت دارد ولی برکاتی بلند‌مدت خواهد داشت. این زمینه‌های سیاسی رفتار توده‌وار را رقم زده است. 

ازجمله دلایل این توده‌وار شدن زمینه‌های اقتصادی است. رفتار‌های توده‌وار در این ناپایداری اقتصادی چقدر زیاد شده است؟ دولت به این وضعیت دامن می‌زند. به‌یکباره ملت را به بورس سوق می‌دهد و بعد آنجا زدگی ایجاد می‌شود بعد سوق می‌دهد به‌سمت زمین و... مالیات عایدی بر سرمایه را سال‌ها نگه داشته‌اند و نمی‌توانند عملی کنند. فارغ از تبعات اقتصادی تبعات اجتماعی ایجاد می‌شود. مردم سرگردان هستند و مرتبا به بازار‌ها هجوم می‌آورند و بازار‌ها ملتهب می‌شود. رانت‌های میلیارد دلاری که در ارز 4200 توزیع شد و این قبیل سیاست‌های اقتصادی موثر است. مثلا حل نکردن مساله تعارض منافع باعث شده است کسانی که به قدرت می‌رسند از منافع قدرت برای تقویت منافع اقتصادی خود استفاده کنند. از موقعیت قدرت و از دسترسی‌هایی که در قدرت دارند استفاده می‌کنند. اینجا باز هم تحرک اجتماعی بالا رخ می‌دهد این مساله اقتصادی اصالتی ندارد چون از دل سازوکار‌های اقتصادی و سنت اقتصادی بیرون نیامده است. زالو‌وار از دولت مکیده و فربه شده‌اند و نمی‌دانند باید چه کاری بکنند؟! چون در سنت تولیدی رشد نکرده‌اند. وقتی شرایط این است اولین سوال این است که چطور این را خرج کنم؟! به دوبی و ترکیه می‌روند و زمین می‌خرند و بچه‌هایشان را به خارج می‌فرستند، چون نمی‌دانند چطور باید خرج کنند؟! چون در فرهنگ اقتصادی سالمی رشد نکرده‌اند، به قدرت چسبیده‌اند و از رانت استفاده کرده‌اند و فربه شده‌اند و به‌یکباره می‌ترکند و بوی گند جامعه را بر‌می‌دارد. می‌بینیم همسایه به‌محض اینکه در وزارتی کارشناس شده به‌یکباره زندگی‌اش از این سو به آن سو شده و من از تبعاتی که این وضعیت برای او دارد احساس شکست می‌کنم. این اتفاقات و دیدن این شکاف خود به توده‌ای شدن جامعه کمک می‌کند. همه سعی می‌کنند رانتی گیر بیاورند و موقعیت و پایگاه اجتماعی خود را تغییر بدهند. 

زمینه‌هایی خارجی هم وجود دارد. فشار نظام جهانی مطرح است که پایش را روی اقتصاد کشور گذاشته و شریان‌های اقتصادی را بسته و فضا‌ها را امنیتی کرده است و بخشی از کژ‌کارکردی‌ها در حوزه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی محصول این فشار است. وقتی شریان‌ها بسته شده و فشار بالا است به‌نوعی کژکارکردی‌های داخلی تشدید شده‌اند و روند حرکت جامعه به‌سمت توده‌ای شدن تشدید شده است، از این رو در یک دهه اخیر تناوب رفتار‌های توده‌ای و جنبش‌ها بیشتر شده است. من وقایع 88 را ذیل همین چهارچوب مفهومی می‌فهمم. به شعار‌های سیاسی 88 توجه کنید. بحث‌هایی مبتذل وجود داشت. فیک‌نیوز‌ها جولان می‌دادند و کشته‌سازی قلابی در جریان بود و حاکمیت هم رفتار‌های غیر‌خردمندانه‌ای بروز می‌داد. تناوب این بلبشو در یک دهه اخیر بسیار بالا بود. از یک‌طرف رفتار‌های توده‌ای داریم که سیاست‌های پنهان و آشکار نظام به آن دامن می‌زند، از سویی نمی‌توانیم با تبعات آن، برخورد خردمندانه داشته باشیم. نمی‌دانیم چطور با مردم و با سلبریتی‌ها رفتار کنیم؟! با هنرمندان و با اصناف چطور رفتار کنیم؟! فضا را چطور آرام کنیم؟! به‌نوعی توده‌واری در خود حاکمیت هم دیده می‌شود و هر‌کسی برای خود تصمیم می‌گیرد. چند دسته نیروی امنیتی داریم، فراجا برای خود واجا برای خودش و سپاه هم مستقل است. در حوزه اقتصادی و فرهنگی هم به همین صورت است. شورای عالی جوانان برای خود و شورای عالی فرهنگ برای خود و شورای عالی فضای مجازی برای خود کار می‌کند و تصمیم می‌گیرد. هماهنگی و یکدستی وجود ندارد و نمی‌دانیم چگونه باید با ماجرا مواجهه داشته باشیم. در این سو هم شاهد رفتار توده‌وار هستیم از این رو برای گذر از این شرایط به یک باز‌اندیشی در سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی نیازمند هستیم تا برای جلوگیری و کاهش سرعت و شتاب حرکت جامعه به‌سمت توده‌وار شدن از آن بهره ببریم. این توده‌وار شدن موجی نیست که امروز بتوانیم فکر کنیم ماجرا جمع شده است، شاید انرژی نیروی توده‌وار و جامعه توده‌وار در جایی تحلیل برود ولی دوباره خود را بازسازی می‌کند و باز سرریز خواهد شد. و قطعا حرکتی شدید‌تر از این خواهیم داشت، چون آن سیاست‌های تقویت‌کننده و شکل‌دهنده به چنین جامعه‌ای در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از بین نرفته‌اند و بلکه تقویت شده و قوی‌تر شده‌اند. 


برچسب ها
مطالب مرتبط
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید