سینمای ایران و بحران آب
پنجمین جلسه از سلسله نشستهای مواجهه سینمای ایران با مسائل و بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی کشور با محوریت نقد و تحلیل سینما بر اساس مسائل و چالشهای زیستمحیطی» تحت عنوان «سینمای ایران و بحران آب» با حضور دکتر حجت میانآبادی (استادیار مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس)، رضا صائمی (کارشناس و منتقد سینما) و محمد صادق دهقانی (کارگردان مستند محیط زیستی «تالان»)، به دبیری دکتر عبدالله بیچرانلو (عضو هیأتعلمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران)، سهشنبه ۱۷ تیر ۹۹ به صورت آنلاین و در بستر برنامه «اسکایروم» توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه حجت میانآبادی با طرح سوال درباره مشکلات آب گفت: باید پرسید که مشکل و چالش اصلی آب در کشور ما چیست؟ و ریشه کجاست؟ ابتدا باید یک شناسایی از ریشههای اساسی مشکل آب در کشور خود داشته باشیم و دوم اینکه ببینیم هنر و سینما باتوجه به آن چشمانداز مکتوبی که داریم، چه کمکی میتوانند بکنند. تا زمانی که ما نتوانیم جواب این دو سوال را بدهیم، نمیتوانیم کاری انجام دهیم. مشکل ما یا در پاسخ به سوال اول است یعنی دانش درستی به جامعه داده نشده است و یا در کمکگرفتن از ابزارها که نتوانستهایم از زبان هنر و سینما استفاده کنیم. ما هر۶ ماه یکبار یک معضل داریم. ۶ ماه اول سال، به معضل کمبود آب و به اصطلاح غلط خشکسالی اشاره میشود که توجه تمام رسانهها و نیز سیاستها به آن معطوف میشود و ۶ ماه دوم سال، با ورود سامانههای بارشی، مشکل کمبود آب فراموش و معضل آلودگی هوا موردتوجه قرار میگیرد. این مسائل از جمله مسائل جدیست ولی مواجهه ما با آنها به صورت مقطعی و آنیست. بهطوریکه پس از وقوع سیلهای اخیر، تمام جلسات مدیریت خشکسالی لغو شد و همه به سمت مدیریت سیل رفتند. غافل از اینکه همه اینها طی یک فرآیند رخ میدهند. مدیریت سیل و مدیریت خشکسالی دو روی یک سکهاند. ما نمیتوانیم در دوران خشکسالی فقط به خشکسالی بپردازیم و به سیل کاری نداشته باشیم و برعکس. هرنوع غفلت از این موارد، باعث ضربه جدی به کشور خواهد شد.
استاد دانشگاه تربیتمدرس با بیان اینکه در کشورمان بحران آب نداریم، تصریح کرد: ما از مرحله بحران آب گذشتهایم و اعتقاد جدی دارم که بحران آب نداریم. وقتی میگوییم بحران، چند ویژگی دارد. اول اینکه مقطعیست. زلزله ۵ ریشتری خود یک بحران است یا سوءمدیریت ناشی از آن، آن را تبدیل به یک بحران میکند؟ پس ما نباید نگران سیل، زلزله، خشکسالی و ... باشیم چون یک پدیده طبیعی هستند. اگر ما توانستیم یک ستاد مقابله با شب بزنیم، میتوانیم ستاد مقابله با سیل، زلزله، خشکسالی و ... را نیز بزنیم. آن چیزی که سیل، زلزله، خشکسالی و ... را به یک بحران تبدیل میکند، سوءمدیریت است.
وی با انتقاد از نوع پوششهای رسانهای در رابطه با مسائلزیستمحیطی ادامه داد: وقتی که درمورد چالشها و بحرانهای زیستمحیطی صحبت میکنیم، پوششهای رسانهای معمولاً به سمت کیسه پلاستیکی، خرس قهوهای و یا یوزپلنگ میرود. اما در کشوری که سالانه میلیونها هکتار از جنگلهایش که محل زندگی این خرسها و یوزپلنگهاست، نگرانی وجود ندارد. درمورد فرسایش خاک هم همینطور. میزان فرسایش خاک در کشور ما ۵ تا ۱۰ برابر حد مجاز است. لذا رسانههای ما اولین ژست محیطزیستی که میگیرند، توجه به کیسه پلاستیکی و امثال آن است. نمیتوان اصل را رها کرد و به فروع درجه هشتم توجه کرد! لذا وقتی شناخت جدی از مسائل نداریم، دچار چالشهای جدی نیز میشویم.
میانآبادی در اشاره به کارکرد و وظایف رسانهها خاطرنشان کرد: ما کارکرد رسانه را علیرغم تواناییهای گستردهای که دارد، صرفاً به آگاهسازی محدود کردهایم. آگاهسازی تمام ظرفیت و کارکرد رسانه نیست. ما توقع نداریم که رسانه بیاید و تمام مشکلات آبی ما را حل کند. اما باید دید زنجیره مغفولمانده این مسأله چیست که این اتفاق نمیافتد. باید اذعان کرد که متخصصان محیطزیستی و متخصصان سینما نتوانستهاند کنار هم بنشینند. این مشکلیست که ما در کل حوزهها داریم. یعنی فرارشتهای کارکردن را بلد نیستیم. من بهشخصه نقشی که برای سینما و رسانه قائل هستم، نقش تصویرسازیست. رسانه چه تصویری از مسائل واقعی میتواند در ذهن سیاستگذار و ذهن جامعه بسازد؟ این دو بعد بسیار مهم هستند. لذا تصویرسازیای که میتواند انجام دهد، بهمثابه ریلگذاری میتواند یک تصویر و ریلگذاری درست و یا یک تصویر و ریلگذاری غلط باشد.
در بخش بعدی این برنامه، رضا صائمی با بیان اینکه باید توقع منطقی از سینما داشت، عنوان کرد: وقتی از سینما صحبت میکنیم، باید تصویر کلیتر و جامعتری از سینما داشته باشیم. یعنی باید از ظرفیتهای متنوع و متعددی که سینما دارد و چگونگی استفاده از آنها، حرف زد. اما باید توقع منطقی از سینما به عنوان یک رسانه داشته باشیم. آنچه که سینما میتواند به عنوان یک رسانه انجام دهد، مسألهمندکردن بحران آب در حوزه تصویر است. باید مردم را دغدغهمند کند که در این مسیر میتواند از تمام ظرفیتهایش استفاده کند. بنابراین سینما یک رسانه مکمل است نه یک نهاد کاملی که ما توقع حل بحران را از آن داشته باشیم. مسأله بعدی این است که خود سینما الآن دچار بحران است. وقتی رسانهای خود دچار بحران است، در بازنمایی بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی نیز دچار مشکل خواهد بود.
وی با اشاره به برخی مشکلات این حوزه افزود: خود سینما و سینماگران هنوز درک درستی از بحرانها و بحرانهای زیستمحیطی ندارند. معضل اصلی، عدم درک درست سوژه از سوی سینماگران است. از طرف دیگر مسأله بحران و بحران آب، بهعنوان یک مسأله علمی، بحث خشکیست که با پارامترهای هنری همخوانی ندارد. مشکل دیگر، این است که سینمای مستند ما دچار بحران اکران است و مستندهایی که ساخته میشوند، از حیث اینکه کجا قرار است اکران شوند، تکلیفشان مشخص نیست و نکته دیگر این که سینماگر از همان ابتدا که سراغ این سوژهها میرود، برچسب سیاهنمایی میخورد.
صائمی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: ابتدا سینما باید به درک مشترکی از سوژههای بحرانی و مفاهیم آسیبشناسانه برسد که برگزاری جلسات مشترک میان خانه هنرمندان و متخصصان مسائل زیستمحیطی میتواند به این موضوع کمک کند. درک مشترک از موضوع، منجر به یک زبان مشترک خواهد شد که در نهایت این زبان به زبان اثرگذار هنری برای اثرگذاری بر مخاطب تبدیل خواهد شد.
محمدصادق دهیاری سخنران سوم این برنامه، با بیان اینکه مدیوم سینما بهتنهایی نمیتواند در بحرانهای زیستمحیطی کاری انجام دهد، گفت: دهها فیلم محیطزیستی در زمینه ببحران آب ساخته شده و میشود اما ماجرا بعد از تمامشدن فیلم، آغاز میشود. ما بهعنوان فعال محیطزیستی کارمان باید بعد از ساختن فیلم باشد. اینکه فیلم را به دست چه کسانی برسانیم، موضوع خیلی مهمیست. اگر فیلمی ساخته و سپس بایگانی شود، نمیتواند کاری را حل کند. از طرف دیگر نقش سینما و رسانه، در کشور ما یک نقش قدرتمند نیست. به دلیل اینکه درصد کمی از مردم ما اصولاً مستند میبینند و هم اینکه به مستندهای اجتماعی، مردمشناسی، زیستمحیطی و ... بهای چندانی داده نمیشود و مردم آن را نمیشناسند. احساس میکنم یکی از راهحلهای خوب در این زمینه، دراماتیککردن سینمای مستند است. در کشور ما برای سینمای داستانی شرایط بهتری نسبت به سینمای مستند فراهم است و ما باید به این سمت برویم.
گزارش از: فریبا رضایی