مواجهه سینمای ایران با مسائل اقتصادی ایران

مواجهه سینمای ایران با مسائل اقتصادی ایران

چهارمین جلسه از سلسله نشست‌های مواجهه سینمای ایران با مسائل و بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی کشور با محوریت نقد و تحلیل سینما بر اساس رونق تولید تحت عنوان «مواجهه سینمای ایران با مسائل اقتصادی ایران» با حضور دکتر محمدحسین ساعی (عضو هیأت‌علمی دانشگاه صدا و سیما)، امیررضا نوری پرتو (منتقد و مدرس سینما) و دکتر کمیل قیدرلو (عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام صادق ﴿ع﴾)، به دبیری دکتر عبدالله بیچرانلو (عضو هیأت‌علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران)، دوشنبه ۲۳ تیر ۹۹ به صورت آنلاین و در بستر برنامه «اسکای‌روم» توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای این نشست، امیررضا نوری‌پرتو با اشاره به نظام‌های استودیویی شرکت‌های بزرگ فیلمسازی در دنیا گفت: وقتی به اقتصاد سینما به‌عنوان یک مقوله میان‌رشته‌ای نگاه می‌شود، سینما دهه‌های متمادی‌ست که شکل صنعتی دارد. تمام نظام‌های استودیویی در شرکت‌های فیلمسازی آمریکایی، ژاپن، کره، تایوان و چین شکل صنعتی دارند. قطعاً هیچ‌کدام از آن‌ها یارای مقابله با نظام استودیویی هالیوود را ندارند اما شکل صنعتی دارند و تبدیل به قدرت‌های بزرگی شده‌اند. یکی از سوالاتی که می‌توان مطرح کرد این است که آیا شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران می‌تواند روی سینما تأثیر داشته باشد و آیا سینمای ایران به لحاظ اقتصادی می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند یا خیر؟ به نظر من حلقه مفقوده‌ای بزرگ وجود دارد و آن اینکه آیا اصلاً سینمای ایران شکل صنعتی دارد یا خیر؟ سینمای ما بعد از انقلاب یک شکل شبه‌دولتی- شبه‌حکومتی داشت با حفظ این نکته که بخش خصوصی هم هم‌چنان مثل سال‌های قبل به فعالیت خود ادامه می‌دهد ولی آیا نظام ما یک نظام درست الگومند اقتصادی‌ست که حالا بخواهیم درباره این صحبت کنیم که جامعه اقتصادی ایران روی سینمای ایران تأثیر می‌گذارد و چقدر سینمای ایران می‌تواند به اقتصاد پرآشوب آن در دهه ۹۰ کمک کند؟ سیستم سینمای ما اصلاً صنعتی نیست. ابتدا باید بگوییم چقدر پدیده‌های فرهنگی ما توانسته‌اند شکل نظام‌مند و الگویی پیدا کنند که خود مولد باشند و درآمدزایی داشته باشند و به مرور بخش‌های دیگر را هم وارد چرخه تولید کنند و درنهایت به چرخه اقتصاد کشور کمک کنند. واقعیت این است که نه فقط سینما بلکه ورزش ما هم همین است. چشم ورزش ما همیشه به پول نفت بوده همان‌طور که سینمای چنین است. این یعنی یک اقتصاد مریض؛ یعنی اینکه یک نظام اقتصادی و یک نظام الگومندی وجود ندارد. به‌طورکلی ما نیاز به خصوصی‌سازی داریم؛ یک خصوصی‌سازی واقعی در سینما که دولت یا حکومت بتواند به شکل مالیاتی و یا هر فرمول دیگری، از طریق گردش مالی درست‌، بتوانند از آن برداشت کنند. نظام سینمایی ما یک نظام معیوب است که در آن نه تعدد ژانر داریم، نه مخاطب ژانری به جز کمدی و ملودرام اجتماعی می‌شناسد و نه تلاش برای گسترش سلیقه‌ سینمایی مخاطب وجود دارد. ما حتی متخصص ژانرهای سینمایی در ایران نداریم و چنین سیستمی اصلاً نمی‌تواند به چرخه اقتصادی کشور کمک کند.


در بخش بعدی برنامه، محمدحسین ساعی با مطرح‌کردن سه لایه فرهنگی مرتبط با اقتصاد تصریح کرد: اول اینکه می‌توان در حوزه اقتصاد فرهنگ و به‌طور خاص اقتصاد سینما صحبت کرد. سینمای ما صد برابر ظرفیتی که الآن دارد می‌تواند برای خود ظرفیت ایجاد کند بدون اینکه بخواهد انرژی جدیدی را به‌لحاظ منابع انسانی خرج کند. بنابراین با یک تغییر سیاست‌گذاری می‌تواند این ظرفیت‌ها را برای خود ایجاد کند. «اقتصاد و صنایع فرهنگی» حوزه دیگری‌ست که می‌توان مطرح کرد. اگر شبکه‌ای از صنایع فرهنگی را درنظر بگیریم، مجموعه آن‌ها می‌تواند هم‌افزایی داشته باشد یعنی اگر سینمای ما موفق شود، می‌تواند به‌طور مثال صنعت گردشگری را هم تحت‌تأثیر قرار دهد. لایه سوم، «اقتصاد و زیرساخت‌های ارتباطی»‌ست که می‌توان گفت سرمایه‌داری نوین، بدون زیرساخت‌های ارتباطی فعلی معنا ندارد که میان این زیرساخت‌های ارتباطی، اقتصاد در سینما به‌ویژه سینمای نوین، معنی عجیبی می‌شود. معنای اقتصاد از دهه ۱۹۷۰ میلادی تغییر کرده و پیوند اقتصاد با کالاهای ملموس گسسته شده و الآن مواردی خرید و فروش می‌شود که توانسته معنای اقتصاد را تغییر دهد. امروز برندهایی ساخته می‌شود که آفریده نظام اقتصادی کنونی‌ست؛ کاری که سینما می‌تواند در آن نقش داشته باشد.

باید نگاه تکنیکی یا استراتژیکی به زیرساخت‌های رسانه‌ داشت که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، سینماست. مدیریت‌ها و سیاست‌گذاری‌های سینمایی ما همواره کوتاه‌مدت بوده که باید یک استقراری حاکم شود و یک برنامه‌ریزی و سیاستگذاری بلندمدتی را جایگزین آن کرد.

کمیل قیدرلو سخنران سوم این برنامه، با تفکیک کارکرد فرهنگی عام سینما از کارکرد خاص آن، درباره جایگاه سینما در ایران اظهار داشت: ابتدا بای جایگاه سینما در ایران مشخص شود. عملاً سینما در ایران یک کالای لوکس است. وقتی یک کالای لوکس است، خود به خود سرمایه‌هایی به سمت آن می‌آیند که بتوانند این طبقه را جذب خود کنند. پس انتظاری که ما از سینما می‌توانیم داشته باشیم، باید عملاً در سطح واقعیت‌های این جامعه باشد.



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید