سینمای ایران و مسئله خرید کالای ایرانی
دومین نشست از سلسله نشستهای مواجهه سینمای ایران با مسائل اقتصادی و رونق تولید با عنوان «سینمای ایران و مسئله خرید کالای ایرانی»، یکشنبه اول دی ۹۸ با حضور دکتر ابراهیم فیاض (دانشیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران)، دکتر نعمتالله فاضلی (رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و محمد تقی فهیم (کارشناس و منتقد سینما) به دبیری دکتر عبدالله بیچرانلو (عضو هیات علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
نعمتاله فاضلی سخنران اول این برنامه، پرسش «آیا سینما تأثیری بر خرید کالای ایرانی میگذارد یا خیر؟» را پرسش پیچیده (complexity) یا فراپیچیده (extracompelexity) دانست و گفت: این پرسش یا فاقد معناست و یا آنقدر معناهای پیچیدهای دارد که ما آن را نمیفهمیم. لذا کار ما تلاش برای فهم پیچیدگی این سوال است. او با بیان اینکه بسیاری از پرسشها به لحاظ نظری مهمتر هستند تا پاسخی که به آن میدهیم، افزود: این پرسش پیشفرضهایی دارد که باید آنها را در نظر بگیریم. بدون درنظر گرفتن این پیشفرضها، این پرسش را باید پرسشی مهمل دانست. این پیشفرضها فقط مختص سینما نیست بلکه بسیاری از سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را در ۴۰ سال گذشته دربرگرفته است. بنابراین مهم است که این پیشفرضها و انگارههای شناختی را با هم ارزیابی و تحلیل انتقادی کنیم.
فاضلی در ادامه بر لزوم باز کردن مفاهیم این پرسش از منظر نظری برای فهم منشأ پیچیدگیهای آن تأکید و تصریح کرد: پیش از هر چیزی باید بدانیم این پرسش از کجا آمده است آیا به طور مثال جامعه فرانسه نیز ممکن است چنین پرسشی را مطرح کند؟ جواب من «نه» است. سیاستگذاری به این معنا که کارگردانان چه فیلمی بسازند و چگونه رفتار مردم را شکل دهند، پرسشی نیست که دولتمردان فرانسه، آمریکا و یا بریتانیا به آن برسند. این پرسش از جامعهای بیرون از ایران امکانپذیر نیست. دلیل آن هم این است که پیشفرض تئوریکی این کشورها، آن است که سینما از استقلال نهادی برخوردار است. نهادهای فرهنگی در چارچوب منطق اقتضائات وجودی خود ایفای نقش میکنند و ما نمیتوانیم نهاد سینما را در قالب ایدئولوژیها به گونهای تغییر دهیم که رفتار مردم را در خرید کالا تغییر دهند. ارادهگرایی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی که ما میتوانیم تمام منویات ایدئولوژیک و یا غیرایدئولوژیک خود را از خاستگاه سینما و یا سایر رسانهها پیش ببریم، بعد از انقلاب تشدید شد و باور کاملی پیدا شد که صحنه سینما میتواند اخلاق، معنویات و ... و یا برعکس، سقوط و ابتذال و ناهنجاریهای دیگر را شکل دهد و دولت نیز از طریق این ابزار میتواند منویات خود را شکل دهد. این مسأله پیامدهای وسیعی برای جامعه ما داشته و هر وقت دچار بحرانی شدیم، بحران محیطزیست و ... گفتهایم که مشکل در سینما بوده است. لذا این پرسش، از جنس همان پرسش «هندسه چه مزهای دارد؟» است و باید به جای پاسخ به آن، تلاش کنیم تا خاستگاههای آن را بفهمیم، اینکه چه کسانی این پرسشها را مطرح میکنند و مبانی آنها در طرح چنین سوالاتی چیست و آنها را دعوت به گفتگوی انتقادی کنیم.
محمدتقی فهیم در ادامه و در پاسخ به سخنان دکتر فاضلی با بیان اینکه بیشتر از منظر تجربی صحبت خواهد کرد، گفت: اساساً یکی از مشکلات سینمای ما این است که مطالعه نظری انجام نشده است. ۲۰۰۰ فیلم بلند در سینمای بعد از انقلاب ساخته شده و تعداد بسیاری از جوایز دنیا را گرفتهایم. اگر از این منظر بخواهیم به سینما نگاه کنیم، پدیدهای قابل دفاع است. تنها بخشی که قابلیت انتقاد دارد، بخش مخاطب است ولی بخشهای دیگر، ویژگیهای خوبی دارد که حتی در دنیا بخشی به دنبال سینمای ایران هستند. حدود ۱۰۰ کشور دنیا سینمای ایران را دنبال میکنند. در بخش تولید نیز بین ۱۰ تا ۱۲ کشور اول دنیا هستیم. چنین سینمایی مگر ممکن است که در پارادایمهای اجتماعی و رفتار و کنشهای اجتماعی بیتأثیر باشد؟
ابراهیم فیاض سخنران سوم این نشست، با بیان اینکه به اقتضای رشته خود، مردمشناسی، بیشتر درصدد خواندن تاریخ برآمده، اذعان کرد: مشکلی که ما در جامعه خود داریم، آن است که تاریخ را خوب نفهمیدهایم. درحال حاضر و با توجه به شرایط کنونی، جمهوری اسلامی باید کاری کند. او در تکمیل سخنان خود و در پاسخ به مهمل دانستن این سوال از سوی دکتر فاضلی افزود: سیاستمدار برعکس من و شما، صبح که میشود باید یک تصمیمی بگیرد و کاری بکند. ما اتفاقاً باید ببینیم چه کمکی میتوانیم بکنیم که سیاستمدار بتواند کارش را بکند و بتواند تصمیم بگیرد.
او در ادامه با بیان اینکه به صورت راهبردی صحبت خواهد کرد، اظهار داشت: سینما دارای سه بُعد رسانه، هنر و تکنولوژی است. بُعد تکنولوژی آن به شدت اقتصادی است. در حال حاضر بزرگترین مشکلی که در جامعه ما وجود دارد، آن است که جهان درحال ارزانشدن است. صنعت دیجیتال همه چیز را ارزان میکند و در جامعه ما کسی به آن توجه نمیکند. لذا ضربه خواهیم خورد، سینما نیز بالطبع ضربه میخورد. درحالی که ما میتوانیم با کمک دیجیتال فیلمهای اندیشهای بسازیم و با کمترین امکانات، تولیدات ملی داشته باشیم. بُعد هنری سینما نیز میتواند نظام معنایی و در مرحله بعد، ساختار کنشی و ساختار اجتماعی تولید کند. بُعد رسانه هم میتواند سازوکار ارتباطی ایجاد کند که آن سازوکار، وسیله تحول اجتماعی باشد. بنابراین سینما حتی از بُعد تکنولوژیکی خود نیز میتواند سبک زندگی تولید کند به شرطی که هویت فیلمی خودش که تولید معناست، تولید معنایی باشد که یک ساختار کُنشی و بعد ساختار اجتماعی ایجاد کند. مشکل سینمای ایران، آن است که مسبوقی که بتواند آن را تغذیه و ملی کند، ندارد چون تئاتر آن به شدت غربگراست. مشکل در تئاتر به ادبیات برمیگردد و مشکل ادبیات به فلسفه. بنابراین ما فلسفه ملی که مهمترین دانش هرکشوری است، نداریم. به همین دلیل، چون فلسفه ملی نداریم، سینمای ملی نیز نداریم.
گزارش از: فریبا رضایی