سیاست‌گذاری موسیقی در زمانه کرونا؛ آموزش، تولید و پخش

سیاست‌گذاری موسیقی در زمانه کرونا؛ آموزش، تولید و پخش

ششمین نشست از مجموعه نشست‌های مجازی «موسیقی و کرونا» با عنوان «سیاست‌گذاری موسیقی در زمانۀ کرونا؛ آموزش، تولید و پخش» با حضور کاوه خورابه؛ دانش‌آموخته فلسفه و موسیقی و عبدالحسین مختاباد؛ دکترای موسیقی و خواننده با دبیری سندوس محمدی نوسودی در ۱۱ آبان ۱۴۰۰ به‌صورت مجازی برگزار ‌شد.

در بخش اول این برنامه عبدالحسین مختاباد به انتقاد از عملکرد مدیریت فرهنگی و اجرایی کشور در عرصه موسیقی پرداخت و گفت: اتفاقی که در این دو سال افتاده، یک فاجعه انسانی است که بشر متمدن را هم شگفت‌زده کرده است. این اتفاق، شاید همانند یک سیلی‌ای بود که طبیعت به بشر زد. گویا ما تا پیش از این اتفاق، در یک اتوبان چند بانده با سرعت بالای ۲۰۰ کیلومتر در حال حرکت بودیم و از خودمان هم راضی بودیم. این فاجعه در کشورهای مختلف اتفاق افتاد و خیلی از کشورها توانستند با برنامه‌ریزی درست، صدمات در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را به حداقل برسانند اما در کشور ما این اتفاق نیفتاد. من به سیستم اجرایی کشور از نمره ۲۰، 5 می‌دهم.  چون همه حمایت‌ها را در عرصه‌های مختلف رها کردند. موسیقی همیشه زیر ضربه بوده اما در این شرایط هم، ندیدم کسی بخواهد پا به میدان بگذارد و دریچه‌ای برای کمک‌های بیشتر به جامعه فرهنگ و هنر باز کند. خیلی از مسائل روی هم تلمبار شده و احساس غم‌زدگی را در جامعه ایجاد کرده است. لذا در این شرایط عملاً سیستم فرهنگی و هنری، به کما رفت. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رادیو و تلویزیون، خانه موسیقی هیچ‌کدام طرح و برنامه‌ای ندادند که جامعه موسیقی احساس کند که در حال دیده شدن است. لذا جامعه موسیقی باید مثل کودکان یتیم خرج خودش را در بیاورد تا بتواند زندگی خود را بچرخاند. به همین دلیل نمی‌توان نمره خوبی را به مدیریت فرهنگی و اجرایی کشور در عرصه موسیقی، طی دو سال گذشته داد.

این خواننده کشور به مشکلاتی در حوزه پخش موسیقی نیز اشاره و خاطرنشان کرد: در عرصه پخش موسیقی ما در این سال‌ها مشکلی نداشتیم؛ تلویزیون و رادیو و به‌خصوص رادیو، نمره خیلی مطلوبی می‌گیرد. رادیو در این مدت، انواع ژانرهای موسیقی را پخش کرد. طی یک بررسی آماری در پژوهشی که داشتم، حدود ۸۰ درصد برنامه‌های رادیویی را، موسیقی پر می‌کند. اما باید پرسید چرا تلویزیون ملی که مال مردم و حق مردم است، پخش ندارد؟ چرا کنسرت‌های خوب را پخش نمی‌کند؟ آثار جشنواره فجر را که در این سی و اندی سال بوده، جمع نمی‌کند و به مردم نشان نمی‌دهد؟ این یک فاجعه است. ما باید درک کنیم که در چه زمانی زندگی می‌کنیم.

در عرصه‌های فرهنگی و هنری آن چیزی که پیروزی است، تلاش‌های شخصی موسیقی‌دان است وگرنه در عرصه مدیریت فرهنگی هنری کشور کسی نمی‌تواند نمره‌ای بالاتر از ۵ به خود دهد. هنرمند خودش تلاش کرده، بخش خصوصی با او قرارداد بسته، مردم آلبوم‌های او را خریده و گوش داده‌اند. صدا و سیما هم در این میان، بدون رعایت حق کپی‌رایت، آثار آن‌ها را پخش کرده است. آنچه که ما در عرصه مدیریت فرهنگی مشاهده می‌کنیم، صرفاً مزاحمت است. کار مدیریت فرهنگی و هنری فقط ایجاد ممیزی است. این اسمش مدیریت نیست. مدیریت باید برای ایجاد نشاط جامعه اقدامات مختلفی انجام دهد، مثلاً میلیاردها پول به اقتصاد موسیقی تزریق کند و هزاران اقدام دیگر.


کاوه خورابه، سخنران بعدی این نشست با اشاره به جایگاه وجودی موسیقی، تصریح کرد: ابتدا باید از منظر وجودشناسی بپرسیم آیا اصلاً امکان سیاستگذاری در عرصه موسیقی وجود دارد یا خیر؟ در عرصه موسیقی یک مسئله کلان خودش را به ما نشان می‌دهد و آن، اثبات هویتی برای موسیقی است. به این معنا که من موسیقی‌دان آیا از یک هویت وجودی برخوردارم یا خیر؟ آیا من را در برابر دیگری  به رسمیت می‌شناسند؟ در عرصه عمومی، مردم همیشه در طول تاریخ با موسیقی زندگی کرده‌اند، آموخته‌اند و در حیاط معیشتی و تاریخی خود حضور پررنگ داشته‌اند فارغ از اینکه سیستم‌های حاکمیتی موافق باشند یا نباشند اما حوزه رسمی این طور نبوده است.

خورابه درباره مقدمات سیاستگذاری در زمینه موسیقی گفت: واقعیت این است که با وقوع بحران کرونا، یک بحران دیگر به بحران موسیقی اضافه شد. کشورهایی که در بستر درست سیاستگذاری‌های فرهنگی خود در حال حرکت بودند، توانستند از طریق سیاست‌های مقطعی که اکثراً سیاست‌های حمایتی بود، مانع از بزرگتر شدن بحران شوند ولی ما نتوانستیم. وقتی می‌خواهیم سیاست‌گذاری کنیم، باید از دو منظر اساسی به موضوع نگاه کنیم؛ یکی از منظر تحلیلی از فرآیند سیاست‌گذاری و دیگری از منظر تحلیلی از درون برای فرآیند سیاست‌گذاری. یعنی چگونگی تعریف ما از مسئله، چارچوب‌بندی‌ها، چگونگی ارزشیابی سیاست‌ها و چگونه ارزیابی اجرا مهم هستند که از این حیث  به نظر می‌رسد وضعیت قابل قبولی نداشته باشیم.

او وضعیت موسیقی در زمینه تولید را وضعیت نامناسبی دانست و اضافه کرد: در بستر عمومی مسئله مواجهه هنرمند و مخاطب مطرح است که در حوزه تولید، باید از برخی مجراها می‌گذشت. مثلاً اجرای صحنه یا اجرای تلفیقی صحنه‌ای که در آن موسیقی در کنار هنرهای دیگر مثل تئاتر پخش می‌شود. وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در این عرصه‌ها طی این دو سال، تقریباً همه آن‌ها در محاق فراموشی رفتند. لذا در این وضعیت مهمترین آسیبی که در این زمینه وارد می‌شود، بحث اقتصاد موسیقی است. اقتصادی که باید از این مجراها بگذرد، اتفاق نمی‌افتد. مجراهایی که در عرصه عمومی و رسمی امکان‌پذیر است نه فردی و ما می‌بینیم که در این زمینه رها شدیم. وضعیت موسیقی روز به روز بدتر می‌شود.

 در دوران کرونا فضای مجازی این امکان را برای ما فراهم کرد که هنرمند دیده شود اما از طرف دیگر با یک طیف بسیار عظیمی از هنرمندان «یک‌شبه» که همه آهنگساز، استاد، پژوهشگر و ... بودند، مواجه شدیم. بنابراین در این شرایط، مرزهای کیفیت و ناکیفیت، در حال کمرنگ‌شدن هستند و این نشان می‌دهد ما دارای اندیشه‌های سیاست‌گذارانه نبوده‌ایم. در سیاست‌های کلان نسبت به موسیقی برخی بی‌مهری‌ها اتفاق می‌افتد که این مسئله، فرآیند موسیقی را مریض می‌کند.

دانش‌آموخته فلسفه و موسیقی به حوزه پخش نیز اشاره و با انتقاد از فقدان نگاه سیاستگذارانه در این حوزه گفت: در حوزه پخش وقتی از رسانه‌ها مثل صدا و سیما، رادیو و ...، صحبت می‌کنیم، بایدد بدانیم که اگر پخش موسیقی را از آن‌ها بگیریم، احتمالاً چیزی از آن‌ها باقی نماند. مثلاً در رادیو اگر جای خالی وجود داشته باشد، بلافاصله با موسیقی پر  می‌شود. آن چیزی که در این نشست می‌تواند برای ما مهم باشد، صحبت از امکان گونه‌ای از پخش آثار موسیقایی است که بتواند کمک‌حال هنرمندان و نوازندگان ما باشد. مثلاً کنسرت‌هایی که به اصطلاح «کنسرت صندلی خالی» نامیده می‌شد، نوازنده‌ها اجرای کنسرت می‌کردند و از طریق فضای مجازی پخش می‌شد که بسیار معدود و محدود و تقریباً شکست‌خورده تلقی می‌شد. در این زمینه اولاً باید بسترهایی فراهم می‌شد و دوماً میان نوازندگان و هنرمندان یک اجماع و توافقی در این خصوص صورت می‌گرفت.

وقتی پیمایش مصرف کالاهای فرهنگی را که دستاورد پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات هم هست، نگاه می‌کنیم بخش موسیقی آن بسیار خوشحال‌کننده است چراکه در بین مصارف فرهنگی، بیشترین آمار متعلق به موسیقی است. بنابراین این نشان می‌دهد یک پتانسیل بسیار بالایی برای دریافت‌کنندگی وجود دارد و مردم موسیقی را می‌خواهند ولی از آن طرف، چیزی در اختیار آنان قرار نمی‌گیرد. رادیو مجبور است که موسیقی را پخش کند بنابراین وقتی یک امر به صورت غریزی پیش می‌رود، نباید در یک پژوهش خیلی مورد توجه قرار گیرد.

در شرایط ایجاد شده کرونا، دولت و مراکز فرهنگی می‌توانستند شرایطی را فراهم کنند که از بستر آنلاین یا حتی به شکل فیزیکال آن، از سالن‌های با ظرفیت بالا ولی با تعداد کم استفاده کنند ولی نکردند و از آن غفلت شد. همین پخش از طریق فضای مجازی باید به سمت یک حد گسترده‌ای می‌رفت و از ظرفیت نخبگان جوان در این زمینه استفاده می‌شد، ولی این اتفاق نیفتاد.

گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید