فوتبال و برساخت هویتهای جمعی
نشست علمی «فوتبال و برساخت هویتهای جمعی» با هدف ارائه گزارشی از دو طرح پژوهشی انجامشده در پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰، با حضور مسعود اسدینژاد (پژوهشگر)، اصغر ایزدی جیران (مردمشناس و عضو هیأتعلمی دانشگاه تبریز)، محمدمهدی رحمتی (جامعهشناس و عضوهیأتعلمی دانشگاه دانشگاه گیلان) و با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست، ابتدا مسعود اسدینژاد و اصغر ایزدی جیران گزارشی از طرحهای پژوهشی «اتنوگرافی هواداران فوتبال در ورزشگاه آزادی» و «پژوهشی مردمشناختی درباره هواداری از تراکتور»، ارائه کردند و سپس، محمدمهدی رحمتی درباره برساختهای هویت به ایراد سخن پرداخت.
در بخش اول این برنامه مسعود اسدینژاد با اشارهای مختصر به یافتههای خود در پژوهش «اتنوگرافی هواداران فوتبال در ورزشگاه آزادی»، تصریح کرد: من از مهر ۹۷ تا پایان اردیبهشتماه ۹۸ یعنی تا زمان پایان لیگ هجدهم، در محیط ورزشگاه حضور یافتم. هرچند، مبنا را صرفاً محیط ورزشگاه قرار ندادم و خیابانهای اطراف، طریقه رفتوآمد، دستفروشها و ... نیز در در دایره این بررسی قرار گرفتند که در کنار مشاهده مشارکتی، مجموعاً با ۹۱ نفر از هواداران دو تیم هم مصاحبه صورت گرفت. اولین سوالی که در این پژوهش به دنبال پاسخ به آن بودم، این بود که هواداران دو تیم پرسپولیس و استقلال، به چه دلیل طرفداری از این دو تیم را انتخاب کردند که در پاسخ به آن به عواملی چون تأثیر علایق خانواده، علاقه شخصی، تأثیر ستارههای این دو تیم طی بازی در سالیان گذشته، قهرمانیهای پیدرپی و یا ویژگیهای فنی، دست یافتم. در مرحله بعد هواداران در پاسخ به درخواست بیان ویژگیهای تیم محبوب و مورد علاقه، به سه عامل محبوبیت، تعصب بیشتر و وفاداری و همبستگی، اشاره کردند که نزد هواداران تیم پرسپولیس، این خصوصیات به شدت مورد تأکید قرار میگرفت و دقیقاً مخالف آنها را برای هوادارن استقلال درنظر میگرفتند. از طرف دیگر، هواداران استقلال، فرهنگ برترو تعصب بیشتر را برای خود و نقطه مقابل آن را برای طرفداران تیم مقابل در نظر میگرفتند. در باب مسأله هویت نیز آنچه که شاهدش بودم این بود که در دربیها و مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، طیف وسیعی از طرفداران شهرستانی در ورزشگاه حضور پیدا میکردند و هنگام حضور در ورزشگاه، مرز بین تهرانی و شهرستانی از بین میرفت که این مسأله در قرض دادن خوراکی، جا باز کردن، تشویق و ...، نمود پیدا میکرد.
بخشی از عوامل ابراز هویت هم، امتداد فرهنگ هواداری در فضای مجازی و طرفداری از باشگاه استقلال یا پرسپولیس به عنوان بخشی از هویت یک فرد در فضای دوم زندگی امروزه، مشاهده میشد. در بسیاری از مسابقات دیده میشد که افراد بدون توجه به بازی، مشغول سلفی گرفتن با پرچم، لباس تیم و ... بودند و بلافاصله در اینستاگرام پست میکردند و آن را به عنوان بخشی از هویت خود ابراز میکردند.
در ادامه اصغر ایزدی جیران در مقدمه سخنان خود با اشارهای کوتاه به بخش روششناختی پژوهش گفت: من تجربه کار اتنوگرافی در دو دوره لیگ چهاردهم و لیگ هجدهم فوتبال را داشتم. به همین دلیل در دوره اخیر، یعنی در زمستان ۹۷ و بهار ۹۸ در لیگ هجدهم حضور یافتم. در هر دو دوره، از طریق مشاهده مستقیم و مشاهده مشارکتی، سعی در گردآوری اطلاعات کردم که همه آنها تبدیل به یادداشتبرداری میشد. در خلال این پژوهش، در بین هواداران پرشور حاضر و بهنوعی، تبدیل به یک هوادار (به شکل تصنعی) میشدم. علاوهبر استادیوم، اینستاگرام یکی دیگر از سایتهای اتنوگرافی من بود و پیجهای هواداری را در این فضا دنبال میکردم. در نهایت، نتایج تحلیلی خود از خلال روایتپردازی مردمنگارانه را در دو قالب «پدیده تام اجتماعی» و «هواداری فربه و درمان»، ارائه دادم.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تبریز در ارائه نتایج تحلیلی خود با قرائت گزارشی آماده در این خصوص، عنوان کرد: در عمل هواداری از تراکتور، صرفاً هواداری از یک تیم فوتبال نبود. ما فقط با یک مسأله ورزشی و ورزشدوستی مواجه نیستیم بلکه هواداری از فوتبال را به قول مارسل موس، باید ذیل پدیده تام اجتماعی بررسی کنیم. تراکتور بسیاری از جنبههای جامعه را در خود جای میدهد و هواداران از فوتبال، همچون مسیر و فرآیندی استفاده میکنند تا از خلال آن، این جنبهها را به اجرا دربیاورند. انجام مطالعات نظری در این پژوهش، من را به این موضع نظری کشاند که کردار هواداری کردن برای تراکتور، بیشتر اهمیت روانشناختی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد تا صرف اهمیت ورزشی به معنای هواداری کردن از یک تیم ورزشی.
تجربههای استادیومی فقط در استادیوم باقی نمیماند و با شیوع استفاده از اینستاگرام در چند سال گذشته، به هرلحظه و هر موقعیتی در زندگی هر روزه، گسترش مییابد. اینستاگرام بهعنوان یک رسانه انقلابی که روابط اجتماعی را دگرگون کرده، هواداری از تراکتور را نیز وارد دور جدیدی کرده است. اکنون امکان انتشار حس و حال استادیوم بهطور زنده وجود دارد و این در بسط فرهنگ هواداری تأثیر عمده میگذارد.
هواداری فربه، هواداریایست که فراسوی فوتبال، به دنبال شکل دادن به سوژهای جمعیست. هواداری از تراکتور در این روایت مردمنگارانه بهگونهای بازنمایی شد که مفهوم هواداری فربه را بپروراند. چیزی که همچون نیازی برای بهتر یعنی سالمتر زیستن اهالی آذربایجان و ترکها تجلی میکند. هواداری از تراکتور، به عنوان یکی از کردارهای درمانجویانه برای ناخوشیهای فرهنگی و اجتماعی تاریخی مردم این سرزمین محسوب میشود. به نوعی هواداری از تراکتور، طی یک دهه گذشته، پدیدآورنده فرهنگ سلامتی خاصی برای این مردمان بوده است اما چالشهایی نیز داشته که در این میان میتوان از «جمعههای سیاه» نام برد.
محمدمهدی رحمتی در سخنان خود با اشاره به مسابقات مقدماتی تیمهای امید و باخت ایران از عربستان، دلیل این باخت را به موضوع برساخت هویت جمعی و ملی مرتبط دانست و اظهار داشت: در این بازی، مسائل فوتبالی و فنی دلالت بر پیروزی ما میکرد اما این اتفاق نیفتاد. در میان تفسیرهای این رخداد، چیزی کم بود. مجموعهای از اتفاقات من را به این نتیجه رساند که ما مشکلی در برابر تیمهای عربی داریم که به مسائل فوتبالی و فنی مربوط نمیشود بلکه به برساخت هویت جمعی و ملی ما مربوط میشود؛ چیزی که فقط در جهان ورزش اتفاق نمیافتد. در متون جامعهشناسی ورزش گزاره مشهوری وجود دارد که میگوید «ورزش، بازتاب جهان اجتماعی است» اما من جایی دیدم که نوشته بود، «ورزش، بازتاب ایدئولوژیک جامعه است» که پیرو آن با بررسیهایم متوجه شدم که این اتفاق، یک اتفاق هویتی است و طی آن، به دو برساخت از هویت در ورزش رسیدم که خود را در قالب یک فوبیا نشان میدهد.
در دو دوره سیاسی متفاوت در کشور یعنی در دوران پهلوی و دوران جمهوری اسلامی، یک شباهتی را در دستاوردهای این برساخت هویت میبینیم. در دوره پهلوی با تقویت شدید ناسیونالیسم، ما شاهد یک عربستیزی در ایران هستیم که دستاورد آن در این دوران، نگاه از بالا به پایین ما به اعراب بود. این نگاه فراتر-فروتری، نوعی تقابل ایرانی عربی را ایجاد میکرد که ما در ورزش شاهد آن بودیم. این گفتمان بعد انقلاب به شکل دیگری و این بار با دخالت عنصر مذهب به جای ملیت بود. در این دوران هم همچنان با اعراب دچار تقابل هستیم که دستاوردهای آن نیز همانند دوران پهلوی است. در هردو، یک دوگانه ایرانی عربی شکل میگیرد که ما برتر از اعراب هستیم. این نگاه فراتر فروتری، یک فوبیایی در بین ورزشکاران ما ایجاد کرد. یعنی در ناخودآگاهشان یک هراسی بود مبنی بر ترس از شکست از اعرابی که ضعیف هستند. بنابراین این فوبیا نسبت به ورزش کشورهای عربی بهخصوص در رشته فوتبال خود را نشان میدهد. پس هویت یک مولفه شناوری بهویژه در ورزش است که تابعی از تعامل ورزش با سیاست نیز میشود. این هویتها خود را به اشکال مختلف نشان میدهند و ما به اشکال مختلف، شاهد بازنمایی برساخت هویتهای اجتماعی در عرصههای ورزش هستیم.
گزارش از: فریبا رضایی