تأملاتی در جغرافیای فرهنگی ایران

تأملاتی در جغرافیای فرهنگی ایران

چهارمین نشست از سلسله‌نشست‌های الزامات نظری آمایش فرهنگ در ایران با عنوان «تأملاتی در جغرافیای فرهنگی ایران» یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ با حضور محمود واثق (دانشیار دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران) و دبیری مهدی اکبری گلزار (مسئول دبیرخانه تدوین سند آمایش فرهنگ کشور) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

محمود واثق در ابتدای سخنان خود «توسعه فرهنگی» را از جمله مباحث موردنظر مسئولان در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی دانست و گفت: از جمله مقولاتی که در طراحی‌ها و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی مورد توجه مسئولان قرار می‌گیرد، بحث توسعه فرهنگی است که می‌تواند مواردی چون گسترش حوزه نفوذ و فراگیری‌های یک فرهنگ، تحول و ارتقا در روش‌ها، ابزارها و اهداف فرهنگی، نهادینه‌شدن ارزش‌ها و شاخص‌های فرهنگی در جامعه، پاسخ‌گویی به نیازها و مطالبات جامعه در هر عصر و زمانی را شامل شود. در این راستا باید پیش از هر چیز تلقی خود را از فرهنگ مشخص کنیم و بدانیم جایگاه آن در متن جامعه و ورای امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است یا برعکس.

او با بیان اینکه در جغرافیای فرهنگی سخن از تأثیرپذیری فضای جغرافیایی از فرهنگی خاص است، ادامه داد: اگر فرهنگ را معادل هویت و زندگی مردم یک منطقه با تمام ارزش‌ها، هنر، سبک زندگی، معماری و ... آن‌ها در نظر بگیریم، در این صورت نمی‌توانیم آن را در مقیاس استان‌ها یا تقسیمات کشوری بگنجانیم؛ بلکه باید آن‌ها را ذیل اقلیم‌های فرهنگی قرار دهیم که در این صورت می‌توانیم چند اقلیم فرهنگی متمایز داشته باشیم. اقلیم فرهنگی فراگیرتر از تقسیمات ناحیه‌ای جغرافیایی معمول است و محدوده آن می‌تواند فراستانی باشد. با توجه به وجود چند کانون و قطب فرهنگی در ایران، خراسان، آذربایجان، اصفهان و فارس می‌توانند اقلیم‌های فرهنگی اصلی ما باشند که بخش‌های نفوذ آن‌ها می‌تواند استان‌های همجوار را در برگیرد. بنابراین جغرافیای فرهنگی نه منطبق بر جغرافیای سیاسی ایران بلکه منطبق بر فرهنگی است که در این محدوده‌های جغرافیایی حاکم است.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران در پاسخ به سؤالی مبنی بر چگونگی حل تعارضات احتمالی ناشی از ترکیب اقوام در این تقسیم‌بندی‌ها، با استناد به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: مسائل، تنش‌ها یا چالش‌های فرهنگی، به‌طور مستقیم با مقوله هویت فرهنگی در ارتباط هستند که در آن مقوله وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت دیده می‌شود. ما در عین داشتن هویت ناحیه‌ای، عناصر فرهنگی قوی داریم که فراتر از اقلیم‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. همان‌طور که خداوند در قرآن‌کریم ضمن اشاره به قوم و قبیله افراد، به آفرینش کل بشریت از یک مرد و زن اشاره می‌کند. نقاط اشتراک می‌تواند منشأ همگرایی باشد که ما باید در هویت ملی روی آن تأکید کنیم. مقولاتی مثل مقولات دینی و مشخصه‌های آن مثل عزاداری برای اباعبدالله‌الحسین می‌تواند باعث همگرایی بیشتر شود. همچنین عید نوروز به‌عنوان رویدادی فراملی یا عناصر فرهنگی دیگر مانند زبان فارسی یا پیشینه و افتخارات تاریخی ایران، از عواملی هستند که می‌توانند وحدت و همگرایی ایجاد کنند. ما باید در عین به‌رسمیت‌شناختن تمایزات و مدیریت متخصصانه آن‌ها، روی هویت ملی تمرکز کنیم؛ اقدامی که آمایش فرهنگی باید به دنبال آن باشد.

واثق در ادامه ضمن تأکید بر لزوم استفاده از واژه‌های پرمعنا و عمیق، آمایش فرهنگ را معادل «چیدمان» دانست و تصریح کرد: در تعبیر ساده‌ و روشن‌تر، آمایش یعنی چیدمان منابع، امکانات، بودجه و زیرساخت‌ها متناسب با نیازها به شکل عالمانه، عاقلانه، واقع‌بینانه و آینده‌نگرانه در جهت رفع تمایزات مصنوعی و ایجاد همگرایی بیشتر. در حال حاضر در برنامه‌ریزی‌ها تنها به چند استان توجه کرده‌ایم که این مسئله خود، شکاف، واگرایی و احساس جدایی فرهنگی ایجاد می‌کند. بنابراین حلقه اصلی و مرکزی در آمایش، طراحی یا سیاست‌گذاری فرهنگی است؛ چیزی که زیاد در مورد آن گفته شده ولی به شکل صحیح عملیاتی نشده است. سیاست‌گذاری فرهنگی، به معنای مجموعه برنامه‌ریزی‌ها و اقداماتی است که وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تبدیل ‌کند؛ یعنی نوعی همگنی فرهنگی ایجاد کند که در آن حفره‌های فرهنگی نباشد. سیاست‌گذاری فرهنگی، سند بالادستی آمایش فرهنگی محسوب می‌شود و آمایش فرهنگ نیازمند آن است.

او ضمن تأکید بر اهمیت تعیین نهادی مرکزی برای سیاست‌گذاری و قرارگرفتن سایر نهادها ذیل آن، در آسیب‌شناسی برنامه‌ریزی‌های فرهنگی فعلی، خاطرنشان کرد: مشکلاتی در زمینه برنامه‌ریزی‌های فرهنگی وجود دارد که بخشی به حوزه دولت و بخش دیگر، به حوزه مردم مربوط می‌شود. یکی از مشکلات در حوزه دولتی این است که اغلب برنامه‌ریزی‌های فرهنگی ما فن‌سالارانه هستند؛ به این معنا که در برنامه‌ریزی‌ها معمولاً مدیرانی دخیل هستند که درک صحیحی از فرهنگ ندارند. به‌عبارت دیگر، درک صحیح از مقوله فرهنگ در مدیران فرهنگی ما، در حد لزوم و ضرورت نیست. مشکل دوم در این زمینه، فقدان هدف در برنامه‌ریزی‌هاست که این خود ناشی از فقدان سیاست فرهنگی است. فقدان روش یا وحدت رویه و عدم هماهنگی نهادهای فرهنگی با یکدیگر، از دیگر مشکلاتی است که می‌توان در این بخش به آن‌ اشاره کرد. بخش دیگر مشکلات، مربوط به حوزه مردم است که گاهی علی‌رغم سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی در برخی مناطق، مردم جذب آن‌ها نمی‌شوند. ما نیاز داریم که در این زمینه مخاطب‌شناسی کنیم و فعالیت‌های فرهنگی پر جاذبه را متناسب با مخاطبان آن منطقه طراحی کنیم. وجود مشکلات و تنگناهای معیشتی از دیگر مشکلاتی است که مردم با آن مواجه هستند که رفع آن‌ها پیش‌شرط هر سیاست‌گذاری فرهنگی است.

شناسایی و ارزیابی ظرفیت‌های محیطی، قومی و نواحی مختلف کشور و تدوین سیاست‌های کلان بر اساس آن‌ها با مشارکت نخبگان درون و بیرون نهادها، پرهیز از موازی‌کاری و عدم وحدت رویه، تلاش برای بهره‌گیری از روش‌ها، دانش و ابزارهای نوین فرهنگی، تلاش برای تغییر بنیادین فرهنگ تقدیرگرا به فرهنگ عقلانی و انضباط‌گرا، پیاده‌سازی اصول اسلام در زمینه عدالت و رفع نیازهای ضروری مردم و تحقق فرهنگ معیار در جامعه، توزیع عادلانه فرصت‌ها و امکانات فرهنگی برای همه و ایجاد تشکل‌های فرهنگی مردم‌نهاد در نواحی مختلف کشور از جمله توصیه‌های سیاستی بود که این عضو هیئت‌علمی دانشگاه در پایان پیشنهاد کرد.


گزارش از: بهاره رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید