تأملاتی پیرامون ظرفیتها و ابزارهای صدور انقلاب اسلامی به منطقه آمریکای لاتین
نشست «تأملاتی پیرامون ظرفیتها و ابزارهای صدور انقلاب اسلامی به منطقه آمریکای لاتین» در سمینار «صدور انقلاب اسلامی؛ الگویابی نقش مناسک فناوریهای جدید فرهنگی» یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ با حضور مهدی بهمنی (دکترای مطالعات آمریکا و کارشناس ارشد مسائل بینالملل) برگزار شد.
مهدی بهمنی در مقدمه سخنان خود ابتدا با تقسیم کشورهای حوزه آمریکای لاتین از منظر تعامل با جمهوری اسلامی ایران، گفت: تقریباً حدود 30 کشور در امریکای لاتین وجود دارد که ما در اکثر آنها نمایندگی داریم که در برخی، روابط در حد سفیر و در برخی دیگر در حد کاردار است. کشورهای حوزه آمریکای لاتین از منظر تعامل با جمهوری اسلامی به سه دسته کشورهای صددرصد آمریکایی، کشورهای صددرصد ضدآمریکایی و کشورهای با موضع بینابین تقسیم میشوند که موضع گروه سوم بسته به حزب یا جریان حاکم، تغییر میکند.
او در ادامه برخی موانع ارتباط با این کشورها را برشمرد و افزود: مهمترین موانع صدور انقلاب به حوزه کشورهای آمریکای لاتین سیاست، نهاد مذهب، نژاد و ناهماهنگیهای داخلی هستند. در حوزه سیاست، تکلیف ما با کشورهای گروه اول روشن و روابط با آنها صرفاً در حد روشن نگهداشتن چراغ روابط دیپلماتیک است. ما با این کشورها کمترین روابط سیاسی را داریم و همین گروه مانع بیشتری برای صدور انقلاب بهشمار میروند که کانادا و مکزیک از جمله آنها هستند. در برقراری ارتباط با این دسته، بیش از هر چیز بهتر است روی کارهای فرهنگی خیلی عمومی تمرکز کنیم. بهطور مثال با استادان دانشگاه، ایرانیان مقیم و نیز مسلمانان، روابط خوبی برقرار کنیم تا بهمرور با این روابط، چارچوب خوبی برای روابط سیاسی فراهم شود. برقراری روابط فرهنگی نیاز به دقت فراوان و برنامهریزی حسابشده و استفاده از تجربیات پیشین دارد. ما غالباً از داشتههای فرهنگی خود غافل هستیم درحالی که این داشتههای ایران با سابقه تمدنی چندهزار ساله، علیرغم لجنپراکنیهای منفی برخی کشورها، برای بخش زیادی از دنیا جذاب است و ما میتوانیم کار فرهنگی خود را بهصورت محدود و بنا به اقتضائات کشور میزبان پیش ببریم که این خود میتواند در پایان به حرکت بزرگ و مبارکی منجر شود.
مانع دومی که معمولاً میخواهیم به آن تکیه و از آن جواب بگیریم، نهاد مذهب است در حالی که نهاد مذهب در غرب بهصورت کلی و در آمریکای لاتین به شکل خاص، نهاد خوشنامی نیست. مذهب در آمریکای لاتین به شکل تاریخی به دلیل حمایت کلیسا از قدرتهای استعماری و جنایتهای آنها مثل قتل عام بومیان، نهاد بدنامی است. حتی امروز هم نهاد مذهب از جریان راستگرا که سفیدپوستان اروپایی با باورهای مذهبی هستند، حمایت میکند. برخی اتفاقات مانند تجاوز کشیشان به کودکان هم موجب برافروختن خشم عمومی علیه آنها شده است. نفرت از نهاد مذهب در غرب ساختارمند شده و خیلی عمیق است؛ بنابراین در فرآیند صدور انقلاب نباید خیلی روی برچسب مذهبی بر فعالیتهایمان تمرکز کنیم. اگر میخواهیم کار مذهبی کنیم و از ظرفیتهای مذهبی برای پیشبرد صدور انقلاب استفاده کنیم، بهتر است روی اخلاقیات و معنویات تمرکز و از تمرکز روی شرعیات بپرهیزیم. سیره نبی مکرم اسلام هم همین بود و ایشان با اخلاق نیکوی خود بذر ایمان را در دل افراد میکاشتند و سپس افراد با رسیدن به بلوغ معنوی، خودشان به شرعیات میرسیدند.
مانع سوم، مانع نژادی است. اساساً مبنای دعواهای تاریخی در حوزه آمریکای لاتین، مسائل نژادی است. از اینرو اگر بخواهیم روی مسائل نژادی تکیه کنیم و بهطور مثال به سمت حمایت از بومیان و محکومکردن مداخلات آمریکا برویم، سوءتفاهم و مانعی برای اقدام ایجاد میشود. در ورود به این زمینه باید به آنها بگوییم که در آموزههای قرآنی و فرهنگ و تمدن ما هیچگاه نژاد مهم نبوده است و اعلام کنیم خداوند در قرآن میفرماید که نژاد و قبیله را فقط برای بازشناسی از یکدیگر خلق کرده و مهمترین ملاک برتری نزد او، تقواست.
آخرین مانع در فعالیتهای منتهی به صدور انقلاب، ناهماهنگیهای خودمان است. گاهی اوقات ضربهای که از ناهماهنگیهای خودمان میخوریم، بیشتر از ضربه دشمن است. مثلاً رایزن فرهنگی یک ساز و نماینده علمی ساز دیگری میزند. در خیلی از موارد هم موازیکاری و در برخی دیگر کشمکش وجود دارد که همه ما را از اهدافمان دور میکند.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در بخش دوم سخنان خود به ظرفیتها و ابزارهای صدور انقلاب اسلامی به منطقه آمریکای لاتین اشاره و خاطرنشان کرد: ارزشمندترین ظرفیت ما، فطرت انسانی است که باید روی آن کار کنیم. فطرت، سیستم عاملی است که خداوند بهصورت پیشفرض در نهاد انسان گذاشته و هنر ما فقط باید این باشد که آن را تیک بزنیم و روشن کنیم. انسان غربی و آمریکای لاتینی، یک انسان است که فطرتاً با ما مشترک است. باید فقط هنرمندی به خرج دهیم و گردوغبار و لجن نشسته روی فطرت را کنار بزنیم تا حرف و عمل ما بتواند روزنه ایمان را در دل او فعال کند. لازم است نخبگان ما ابتدا به فهم درستی از آن برسند و سپس با تاکتیکهای درست و متناسب با هر کشور، اقدام به عمل کنند.
دومین ظرفیت همانطور که به آن اشاره شد، معرفی داشتهها و ذخایر تمدن ایران اسلامی است. ایران همواره در طول تاریخ منشأ تفکرات بوده و ابرقدرت فرهنگی است. شواهد زیادی در تاریخ وجود دارد که هر قوم و گروهی که به ایران حمله کرده و آسیب زده، نهایتاً آمده و در ایران ماندگار شده است. مشتاق این فرهنگ و تمدن در دنیا زیاد است. حتی برخی دشمنان جمهوری اسلامی که ذرهای شرافت در آنها وجود دارد، وقتی بحث فرهنگ و تمدن ایران به میان میآید، زانوی ادب در مقابل آن میزنند. ابزار سوم که باید مورد توجه قرار گیرد، تبادل هیئتهای سیاسی، استاد، دانشجو، محقق و نخبه فرهنگی و اجتماعی است. باید تا جایی که ممکن است این تبادلات را تسهیل کنیم. باید سفر به ایران و برعکس، ارزان و بورسیهها زیاد شود. تصاویر منفی ایجادشده را فقط با این ارتباطات مستقیم میتوان از بین برد. ابزار دیگر در این مسیر، فراگیری زبان اسپانیایی است. اکثر کشورهای آمریکای لاتین به این زبان صحبت میکنند و فرهنگ آنها به هم نزدیک است. ما در کشور خود به این زبان بیتوجه هستیم اما اگر میخواهیم محتوای غنی انقلاب را به این حوزه صادر کنیم، باید کرسیهای زبان اسپانیایی را راهاندازی و ترویج کنیم. با توجه به این چهار ظرفیت و تمرکز روی آنها، بزرگترین فرصت برای هدف ما باز خواهد شد.
گزارش از: بهاره رضایی