نقد کتاب «آن شب در دوحه»

نقد کتاب «آن شب در دوحه»

کتاب «آن شب در دوحه» نوشته محمدحسن یادگاری، چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ همزمان با سالگرد بازی ایران و استرالیا، با حضور احسان محمدی (رئیس دپارتمان مسئولیت اجتماعی فدراسیون فوتبال)، مهدی مافی (کارشناس رسانه) و محمدحسن یادگاری (نویسنده کتاب و عضو هیئت‌علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) و دبیری علمی بردیا عطاران (پژوهشگر سیاست فرهنگی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات نقد ‌شد.

در این نشست محمدحسن یادگاری ورزش و فوتبال را نوعی زبان دانست و گفت: فوتبال نوعی زبان است که امروز گویایی آن بیشتر شده است. این ورزش در جامعه ما اکسیژن است و باید مستمر باشد تا زیست آن ادامه پیدا کند. صنایع سرگرمی جهانی در ایران محدود هستند اما فوتبال تنها سرگرمی‌ جامع هیجان‌انگیز و هویت‌دار است که می‌توانیم در آن خود را در رقابت با جهانیان نشان دهیم.

او با بیان اینکه یکی از رسالت‌های من، درگیری با مدیران است، درباره رویکرد اصلی کتاب افزود: معمولاً در هر فرصتی که پیش آید، از ضعف حکمرانی در ایران انتقاد می‌کنم. ورزش یکی از حوزه‌های مهم فرهنگی است اما متأسفانه مدیران این عرصه مانند خیلی از دیگر عرصه‌های فرهنگ و هنر، این حوزه را زیست نکرده‌اند و در خیابان‌های آن راه نرفته‌اند. بیشتر مدیران به این فضا الصاق شده‌اند و همین باعث می‌شود اتمسفر آن را ندانند. این کتاب بدون هیچ سانسوری، نوعی بازنمایی از بنده است و لازم است که در جلسات بیشتر و با مخاطبان متنوع‌تر و نگاه‌های متفاوت‌تری مورد نقد قرار گیرد.

نویسنده کتاب در پایان بر اهمیت توسعه ادبیات ورزشی در کشور تأکید و تصریح کرد: توسعه ادبیات ورزشی در کشور یک ضرورت است چون مخاطب خاص خود را دارد و بازار خوبی هم پیدا کرده است. ما باید این ادبیات را با زبان بومی خود تولید کنیم و با توجه به مسائل ملی و حتی باشگاهی خود، فرهنگ هواداری شهرستان‌های مختلف و حتی تیم‌های کوچک را ثبت کنیم. ما از این جهت خیلی عقب هستیم و با توجه به اینکه سرمایه‌های ملی ما محسوب می‌شوند، باید فرصت تولید و بازنمایی فرهنگی به آن‌ها دهیم.

در ادامه مهدی مافی در ابتدای سخنان خود از موضع رسانه‌ای به فوتبال نگاه کرد و اظهار داشت: در اواخر دهه 70 و ابتدای دهه ۸۰ میلادی، برای اولین‌بار ABC SPORT توسط آقای آرلج در آمریکا راه‌اندازی و تمام رویدادهای ورزشی از طریق آن پوشش داده شد. به‌طوری که امروز علاقه‌مندان به ورزش، دیدن برنامه‌های فوتبال به‌صورت زنده یا برنامه‌های تحلیلی را مدیون او هستند. یکی از سیاست‌های این شبکه، ارسال تیم ویژه برای پوشش هر رویداد ورزشی در هر جای دنیا بود که این گاهی در کشورهای مخالف آمریکا مثل کره‌شمالی با تمام سختی‌هایش اتفاق می‌افتاد. اتفاقی که صرفاً ورزشی نبود و تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... را به هم گره زده بود. بنابراین وقتی ما از اهمیت یک رویداد ورزشی صحبت می‌کنیم، در واقع از یک پکیج صحبت می‌کنیم نه صرف رویداد ورزشی. کتاب «آن شب در دوحه» بخشی از مسائل مرتبط با ایران و تیم ملی را باز می‌کند و از این جهت اهمیت دارد. از سوی دیگر این کتاب به‌واسطه سفرنامه‌بودن، خوش‌خوان است و بی‌واسطه تجربه خود را در اختیار خواننده می‌گذارد. کتاب «آن شب در دوحه» اولین کتابی است که به این شکل در حوزه فوتبال نوشته می‌شود و از این منظر کتاب مهمی است. بنده که در این سفر همراه آقای یادگاری بودم، ایشان از همان ابتدا دغدغه این را داشتند که چیزی بنویسند که مدیران بخوانند. صرف‌نظر از همه روایت‌هایی که از بازی ایران و انگلیس می‌شود، ما این بازی را روی سکوها باختیم. در این بازی برای اولین‌بار بود که تیم ملی حمایت نمی‌شد و افراد مختلف با قرارگرفتن در موقعیت‌های خوب میان مردم، آن‌ها را با خود همراه می‌کردند. بخش‌‌هایی از این کتاب که این صحنه‌ها را روایت می‌کند، حدیث تلخی است برای خواننده.

این کارشناس رسانه با استناد به وقایع تلخ رخداده در جام‌جهانی قطر، اندیشیدن درباره دور بعدی جام‌جهانی و مسائل محتمل آن ازجمله بازی با اسرائیل، مسئله افکارعمومی، پوشش رسانه‌ها ازجمله ایران اینترنشنال و ... را یک ضرورت راهبردی برای مدیران دانست.

احسان محمدی سخنران بعدی این نشست در انتقاد از کمبود آثار مکتوب در حوزه ورزش و فوتبال گفت: ما اگر بخواهیم به اندازه ده صفحه مطلبی از جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بخوانیم، چیزی نداریم یا اگر بخواهیم عکسی از جام جهانی ۲۰۰۶ ببینیم، باید گوگل کنیم تا عکسی ببینیم. لذا از این جهت این کتاب با روایت درخشانی که دارد، ارزشمند و نوعی تاریخ‌نگاری است. آقای یادگاری در این کتاب هم نقد و نگاه خود را دارد و هم غرهایش را می‌زند اما وجه نگرانی‌اش درباره ایران هویداست. روایت یادگاری از این است که ایران ما از انگلیس ۶ گل خورد. جمله «صدمه‌زدن به مادر از لج پدر» به زیبایی برای توصیف شرایط آن روزهای ما انتخاب شده است. در واقع ما از بغض چیزهای دیگر، خودزنی ملی کردیم و کاری کردیم که تیم ملی تاوانش را بدهد. بعد از انقلاب هیچ حوزه‌ای مانند فوتبال نداشتیم که از انقلابی تا اپوزیسیون روی آن اشتراک‌نظر و عرق ملی داشته باشند. به همین دلیل تیم ملی در هر جای جهان که بازی داشته باشد، روی سکوهای آن تشویق و حمایت می‌شود اما سال گذشته به دلیل اشتباهات مختلف داخلی و خارجی و برخی سوگیری‌ها، این برند مخدوش شد. این کتاب پیش از هر چیز تلاشی است برای اینکه به ما بگوید ما با تمام ترس‌ها، شوق‌ها، بغض‌ها، حسرت‌ها و ...، انسان هستیم. فصل آخر این کتاب با طرح پرسش‌هایی مبنی بر اینکه مدیران چه دغدغه‌ها و برنامه‌هایی برای جام جهانی بعدی دارند، ترکیبی از بیم و امیدها و نگرانی‌ها و دغدغه‌ها را نشان می‌دهد.


گزارش از: بهاره رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید