راهپیمایی روز قدس و بازتولید مقاومت فرهنگی

راهپیمایی روز قدس و بازتولید مقاومت فرهنگی

اولین نشست تخصصی سمینار بعثت تا بعثت ۴ با عنوان «راهپیمایی روز قدس و بازتولید مقاومت فرهنگی»، سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ با حضور علیرضا کمیلی (دبیر اتحادیه جهانی امت واحده)، زهرا شهرزاد (جامعه‌شناس و پژوهشگر)، اسماعیل نوده فراهانی (جامعه‌شناس و پژوهشگر)، رقیه موسوی (پژوهشگر حوزه مقاومت) و محمد اصغری (مدیر اجرایی مرکز رصد فرهنگی‌کشور) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در بخش اول این نشست محمد اصغری با بیان اینکه روز قدس از کارکردهای آرمانی خود فاصله گرفته است، گفت: ما نیاز داریم درباره وضعیت فعلی روز قدس سخن بگوییم. واقعیت این است که روز قدس روزبه‌روز از کارکردهای آرمانی خود فاصله گرفته و در سطح جهانی هم آن برش خاص را ندارد و ایونت‌ها یا واقعیت‌های جهانی دیگری جایگزین آن شده‌اند. روز قدس دیگر صحنه برانگیختگی همه مردم نیست درحالی‌که قبلاً صحنه برانگیختگی با رویت‌پذیری اصل مسئله فلسطین بود. سویه رویت‌پذیر فلسطین گام‌به گام از روز قدس حذف شده است. مثلاً برنامه «به افق فلسطین» که قرار بود پرداخت فلسطینی داشته باشد، یک سمت آن به دعواهای سیاسی و انتخاباتی تبدیل شده است. همین مسائل باعث می‌شود اقبال به راهپیمایی‌ها در عموم کاهش پیدا کند. واقعیت آمارها و ارقام نشان می‌دهد در راهپیمایی‌های روز قدس با کاهش سقوطی مواجه هستیم. امروز در نظرسنجی‌های جدید فقط ۲۰ درصد مردم می‌گویند می‌خواهند در انتخابات شرکتد کنند، در حالی که این میزان هم معلوم نیست به‌طور قطعی شرکت کنند. این موضوع به کاهش و الکن‌شدن روز قدس برمی‌گردد. از طرفی مردم حس نمی‌کنند که این راهپیمایی‌ها، یک اتفاق روبه جلو هستند. همین باعث کرختی و رخوت می‌شود. راهپیمایی بیشتر تبدیل به یک فستیوال موسمی و رسمی شده است و این فناوری و سیستمی‌شدن روز قدس، آن را از کارکرد آرمانی خود دور کرده است. نمی‌توان روز قدس را در خلأ برگزار کرد یا مسئله آن را در جلسات شورای هماهنگی تبلیغات و غیره حل کرد؛ روز قدس عصاره مجموعه‌ای اجتماعی است که اگر این سازوبست‌های اجتماعی نباشد یا روز قدس با جهان پیرامون ارتباط نداشته باشد، قطعاً از کارکردهای خود خارج می‌شود. ما اتفاقاً باید درمورد روز قدس به‌عنوان پروژه‌ای که نتوانسته امتداد یابد، تأمل بیشتری کنیم نه‌به‌عنوان فناوری موفقی که توانسته خوب کار کند.

در ادامه زهرا شهرزاد نیز با رویکرد آسیب‌شناسانه به موضوع نگاه کرد و با بیان اینکه روز قدس دیگر فناوری نرم ما نیست، اظهار داشت: روز قدس به‌عنوان چیزی که امام (ره) خلق کرد، گویی آگاهی توده‌ها از خلال کنشگری زیر یک منسک جدید بوده است. به‌لحاظ آسیب‌شناسی هر آنچه که هر منسک ریشه‌داری را تهدید می‌کند، روز قدس را هم تهدید می‌کند و این یعنی باقی‌ماندن فرم و خالی‌شدن آن از محتوا. این فاصله‌گرفتن از روز قدس به‌عنوان بستری برای کنشگری توده‌ها از یک طرف و غیاب ما در جهان اسلام از طرف دیگر باعث شده روز قدس مانند هر منسک دیگری معنابخشی خود را از دست دهد. فضاهای جدیدی مانند طوفان‌الاقصی که می‌توانند بستری برای ورود نیروهای اجتماعی معطل‌مانده برای کنشگری فراهم کنند، باید در ساختار حکومتی فضایی برای آن‌ها ایجاد شود. این نیروها احتیاج دارند که عکس‌العمل نشان دهند و بروزات داشته باشند اما این میل به یک راهپیمایی حداقلی تقلیل یافته است. این متزلزل‌شدن راهپیمایی‌ها و شکل ارائه باعث می‌شود المان‌ها و نشانه‌های تمام رالی‌های اجتماعی و فرهنگی را بدون درنظرگرفتن تفاوت‌ها و بسترهایشان، یکی کنیم مثل طوفان‌الاقصی که با المان‌های اربعین برگزار می‌شود. ضمن آسیب‌شناسی این مسئله، می‌توان پلتفرم‌های بدیلی برای حضور و کنشگری‌های جدید در این بستر طراحی کرد تا بتواند فاصله ما با جهان اسلام را پر کند. یکی از پلتفرم‌هایی که می‌توان پیشنهاد کرد، سوت‌زنی اقتصادی در نسبت با اسرائیل است. یعنی شکل بین‌المللی عمومی از این موضوع ایجاد شود تا امکان جدیدی برای قطع حیات اسرائیل فراهم شود. این نسخه می‌تواند امتداد و شکل به‌روزشده ایده و روح روز قدس باشد.

علیرضا کمیلی سومین سخنران این نشست با بیان اینکه نمی‌توان روز قدس را در انتزاع معنادار کرد، گفت: اگر روز قدس در جامعه زنده باشد، کنش‌های آن هم به‌طور طبیعی زنده خواهد بود. اگر امروز مقداری کنش می‌بینیم، به دلیل ماجرای طوفان‌الاقصی و جنگ و ریخته‌شدن خون‌هاست. برخی موضوعات به‌طور طبیعی مشمول مرور زمان می‌شوند و سرد می‌شوند مانند ارتحال امام (ره) که روزی همه از شهرهای مختلف سعی می‌کردند خود را به تهران برسانند اما امروز اینطور نیست. اما موضوعی که نبض آن هنوز می‌زند و از طرفی سرد می‌شود، نشان می‌دهد چیزی در آن لنگ می‌زند. معتقدم در مسئله فلسطین راوی و روایت باید تغییر کند. چراکه مجریان را که تابع ساختارهای ما هستند، به‌راحتی نمی‌توان تغییر داد. در محتوا نیز، سه مسئله مهم «امداد و کمک‌رسانی»، «فشار برای تحریم» و «مسئله دو دولت» وجود دارد که مورد آخر به اسم رمز جمع‌بندی طوفان‌الاقصی از سوی آمریکایی‌ها، عربستانی‌ها و ... تبدیل شده و در ایران هم طفدارانی دارد.  من با این نگاه موافق نیستم و معتقدم باید به‌لحاظ علمی کارشناسی دقیق شود. اگر موضوع «نه به دو دولت» به گفتمان روز قدس ما تبدیل شود، می‌تواند یک گفتمان پرچالش شود و بین نخبگان گفت‌وگو درباره چرایی آن ایجاد کند. این گفتمان می‌تواند یک موج، فهم و روح جدید ایجاد کند که الزاماً راهپیمایی هم نباشد و از جنس همایش‌ها، کنفرانس‌ها و پنل‌های گفت‌وگو باشد. تفاوت ما با کشورهای دیگر در موضع ما است که اتفاقاً اگر ما این موضع را بزرگ کنیم، می‌تواند در ساحت نخبگانی موج بزرگی ایجاد کند. بنابراین در محتوا می‌توانیم این تغییر را ایجاد کنیم اما متأسفانه در طراحی‌ها و حتی در فهم مسئله دیده نمی‌شود.

رقیه موسوی سخنران بعدی این نشست در انتقاد از ضعف در مردمی‌سازی مسئله فلسطین خاطرنشان کرد: در حال حاضر کنشگران در حوزه فلسطین غیر از تعدادی مشخص، افرادی هستند که فهمی از فلسطین ندارند و مسئله جهان اسلام را نمی‌شناسند. غیر از اتفاق خوبی که برای روز قدس از سوی امام خمینی (ره) رقم خورده، ما کاری برای آن نکرده‌ایم. چه کسانی می‌توانستند روز قدس را مردمی‌سازی و اجتماعی‌سازی کنند؟ ما فرصت مردمی‎سازی روز فلسطین و قدس را از دست داده‌ایم. فعالیت‌های این حوزه در سطح اول مانده است و در حدی نبوده که ما را جلوتر ببرد و به شناخت برساند. ما باید ممنون انسان ایرانی باشیم که بدون شناخت، کنشگری و تأمل واقعی، با اطلاعات سطحی و اشتباه و فقط بر مبنای انسانیت و فطرت به راهپیمایی می‌آید. سازمان‌ها و نهادهایی که می‌توانستند به این شناخت کمک کنند و دایره اطراف را مدیریت و قصه را خوب روایت کنند، آمده‌اند و خود راهپیمایی را دست گرفته‌اند. بین کنشگری و میل به کنشگری فاصله هست و این شناخت است که آن را پر می‌کند. ما درکی از منطقه و جهان اسلام نداریم. تحلیل‌های ما بر مبنای تحلیل‌های با زبان انگلیسی و روایانی است که با ما فاصله اندیشه و تفکر دارند. بخشی که می‌تواند به بهترشدن این موضوع در ایران و جهان کمک کند، این است که کنشگرانی در سطح دکتر شریعتی در حوزه بین‌الملل برای فلسطین باشند؛ شخصیت‌هایی که بتوانند ارتباط بگیرند، اندیشه داشته باشند، حرف بزنند و شبکه و تشکیلات داشته باشند.

اسماعیل نوده‌فراهانی آخرین سخنران این برنامه از لزوم کنشگری فرهنگی و اجتماعی در زمینه فلسطین سخن گفت و اظهار داشت: ما زمانی موضوع فلسطین را سیاسی و الهیاتی و در قالب «حمایت از مظلوم» می‌فهمیدیم. این گفتار تا امروز وجود داشته اما از جایی به بعد، مسئله‌ نظامی‌گری به آن اضافه شد و ما وارد فاز جدیدی شدیم. واقعیت این است که در این فاز سیاسی، هنوز گفتاری تولید نکرده‌ایم. گفتار نظامی هم جلو آمده و به بار نشسته است. این دو ترکیب سیاسی و نظامی را نمی‌توانیم دست دانشگاه و دانشجو بسپاریم. کاری که می‌توان کرد، این است که از این دو بخش عبور کنیم و از کنشگری سیاسی و نظامی به سمت کنشگری فرهنگی و اجتماعی برویم و از این مسیر، گفتار الهیاتی را هم احیا کنیم. امروز احیای ایده الهیاتی خیلی لازم است. این ما هستیم که باید از فلسطین بگوییم، فیلم بسازیم و روایت کنیم. در این میان بهتر است راوی کسانی از قلب معرکه باشند تا هم روایتشان دست اول‌تر و هم برای جهان اسلام و ملت‌های آزادی‌خواه پذیرفتنی‌تر باشد. ما باید به سمت اقدام و تولید کالای فرهنگی برویم که این اتفاقاً اولین گام برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای خروج از بن‌بست است. ما باید فضای جدیدی را از بین‌المللی‌کردن مقاومت به دست خودشان ایجاد کنیم که این غیر از محاسبات و حساسیت‌های نظامی و سیاسی خواهد بود. همچنین لازم است در حوزه علمی وارد گفت‌وگو شویم و روی ابعاد اقتصادی و اجتماعی هم کار کنیم و فلسطین را دوباره تعریف کنیم. اگر این عرصه جدید باز شود، کنشگری عمومی ممکن می‌شود در غیر اینصورت و با فضای قبلی، ممکن نیست.


گزارش از: بهاره رضایی



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید