مسجد و مناسبات اجتماعی در تاریخ ایران و اسلام
نشست سوم از سلسله پیشنشستهای همایش ملی مسجد و نظم اجتماعی در ایران با عنوان «مسجد و مناسبات اجتماعی در تاریخ ایران و اسلام» دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ با حضور محسن الویری (عضو هیئتعلمی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام) و جبار رحمانی (عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در بخش اول این نشست محسن الویری با بیان اینکه مسئله مسجد و لزوم برقراری پیوند میان گذشته و حال، نیازمند بازخوانی است، از کارکردهای مهم مسجد در طول تاریخ سخن گفت و اظهار داشت: میدانیم که اولین اقدام پیامبر (ص) در پیریزی نظام اجتماعی، ساخت مسجد بود. مسجد کانون اصلی و جوهره هویتبخش جامعه دینی است. شواهد عینی زیادی وجود دارند که نشان میدهند مسجد نقطه آغاز در بنای شهرها بوده و پس از ساخت آن، خیابانکشیها و ساخت بناهای دیگر صورت میگرفته است. اولین و اصلیترین کارکرد مسجد، عبادت بود اما تنها به آن محدود نبود. مسجد کانون آموزش، فرهنگسازی، مسائل اجتماعی، مرکز فرماندهی نظامی، مرکز نمایش هنری و ... بود که روح حاکم بر تمام این موارد، عبادت بود. مجموع این کارکردها در دو کارکرد عمده «نمایشگاه جامعه مطلوب دینی» و «باشگاه تربیت شهروند مطلوب» قابل تعریف بود. آداب و احکام مسجد، نمونه کوچکی از جامعه مطلوب دینی را به نمایش میگذاشت که ما با ضریب گستردهتری میتوانستیم ویژگیهای جامعه مطلوب را در آن ببینیم. مسجد علاوهبر اینکه مکانی برای کسب معرفت اجتماعی بود، باشگاهی برای تربیت شهروند هم بود؛ به این معنا که افراد روزی 5 نوبت همه احکام و آداب مسجد اعماز پاکیزگی روح و جسم، جامعهپذیری و فرهنگپذیری، رعایت حقوق دیگران، تفقدکردن و ... را تمرین میکردند. ازاینرو مسجد هم کارکرد معرفتبخشی و هم وجه تربیت عملی داشت. به همین دلیل جوهره جامعه دینی محسوب میشد. اگر مسجد بتواند جایگاه مطلوب خود را داشته باشد، در این صورت نظم اجتماعی هم تابع آن خواهد بود. ساخت مساجد بزرگ در دل بازار، به دلیل نقش عظیم اجتماعی آن بود. علاوهبر مساجد بزرگ بازار، انبوه مساجد محلی وجود داشت و بهطور کلی مسجد محل، مسجد شهر، مسجد جامع تا مسجدالحرام در سلسلهمراتبی قرار میگرفتند. در حال حاضر بخش عمدهای از کارکردهای مساجد وجود ندارد که باید برای سیاستگذاران فرهنگی کشور جای تأمل باشد تا بتوانند مسجد را به کارکردهای اصلی خود برگردانند.
در ادامه جبار رحمانی ضمن تأکید بر اهمیت چگونگی فهم مسجد بهعنوان یک پدیده اجتماعی با ابعاد مختلف، به برخی موارد مهم مرتبط در فهم جایگاه مسجد اشاره و خاطرنشان کرد: اولین مسئله در فهم جایگاه مسجد، وجه الهیاتی آن است. عمده آیینهایی که پیامبر برای جامعه دینی تعریف کرده، در مسجد هستند. فهم این مسئله بهتنهایی اهمیت دارد. دوم، فهم نسبت مسجد با قشربندیهای اجتماعی است. ابنخلدون مساجد را به مساجد حکومتی و مساجد عمومی تقسیم میکند. مسجد اصولاً نهادی است که با روحانیت بهعنوان قشر متخصص دینی پیوند خورده است. نکته دیگر این است که مسجد روی زمین است و ورودی و خروجی مالی دارد. بنابراین به لحاظ اقتصادی مهم است و بخشی از وجوهات آن از سوی دولت و بخشی از سوی مردم تأمین میشود. نکته چهارم، نظام هویت جمعی حول مسجد است مثل مسجد بازار که بازاریها حول آن فعالیت میکردند. مساجد معمولاً سامان محلهای، قومی و زبانی دارند. پنجم، نظام آیینی است. در هر جامعهای آیینی وجود دارد که بنیانگذاران آن را تعریف کردهاند. در گذشته مسجد مکان کلیدی اجرای آیینها مانند عروسی، عزا و ... بود و جامعه خود را از خلال مسجد بازسازی میکرد. نکته دیگر اینکه مساجد همیشه پایگاه آموزشی بودند که کمکم به کانون تفریحی، هنری و ... هم تبدیل شد. نکته هفتم توجه به کارکردهای عام و خاص مسجد است. گاهی مسجد خدمات عمومی به مردم میداد که حتی از خدمات دینی هم فراتر میرفت. صندوقهای قرضالحسنه یا نقش مسجد در دوران جنگ و بحران نمونهای از این کارکردهای عام است.
او با بیان اینکه امروز به مسجد بهعنوان یک کانون تعطیلشده نگاه میکنیم، به برخی دلایل تکافتادگی مسجد در نیم قرن اخیر اشاره و تصریح کرد: الگوی دینداری در جامعه ایرانی که حول مناسک اولیه و در مسجد بود، به تدریج تغییر کرد و گذار ازمناسک اولیه مانند نماز، نماز جمعه و ... به مناسک ثانویه مانند آیینهای عزاداری رخ داد. دلیل دوم مربوط به نقش روحانیت است. مسجد بهطور تاریخی با روحانیت پیوندخورده بود و آنها از تولد تا تدفین افراد نقش داشتند. یعنی روحانیت متولی آیینهای کلیدی زندگی افراد بود اما همانطور که پیمایشها نشان میدهند، نقش روحانیت بهشدت از گروه مرجع تقلیل پیدا کرده است. درنظام قشربندی دینداری، شاهد جایگزینشدن مداحان با جای روحانیت هستیم. عامل دیگر این است که از دهه ۶۰ به بعد، مسجد در سازوبرگ ایدئولوژیک سیستم قرار گرفت و زیستجهان آن بیش از پیش در کنترل سیستم درآمد و همین باعث رسمیشدن بیش از حد مساجد شد. مساجد یا خیلی محلی باقی ماندند یا کانونیت آن به جاهای دیگر مانند حسینیهها سرریز کرد. روحانیون هم که با سیستم گره خورده بودند، بیش از پیش با مردم فاصله پیدا کردند. عامل دیگر ایجاد فضاهای جدید مانند فرهنگسراها بود که نسل جدید بیشتر خود را در این فضاها بروز میداد و نسل گذشته در اقلیت قرار گرفتند. در مجموع مسجد نتوانست خود را با تحولات جامعه ایرانی بهروز کند و دچار افول شد.
در ادامه محسن الویری با اشاره بر تغییر سبک ادای نماز جماعت بنا به اقتضائات زندگی جدید، مخالفت خود را با از بینرفتن کارکردهای مسجد ابراز و اذعان کرد: قبلاً دائماً نمازها در مسجد خوانده میشد اما امروز بنا به اقتضائات زندگی جدید، این نمازها در مکانهایی که افراد حضور دارند، مانند کارخانه، اداره، مدرسه و ... خوانده میشوند. در این نمازها هم افراد با امام جماعت ارتباط نزدیک برقرار میکنند و ضمن پرسیدن سوالات خود، گاهی با او روابط شخصی برقرار میکنند. بنابراین نیاز است اطلاعات و آمار دقیقی از این قبیل افراد در این مکانها استخراج شود و ما با استفاده از آنها، قضاوت صحیحی داشته باشیم. میتوان گفت نقش اجتماعی و کارکرد مساجد در جاهای مختلف پخش شده و در سطح دیگری گسترش مییابد.
گزارش از: بهاره رضایی