مستندهای زیادی باید درباره «مجله فیلم» ساخته شود
سومین نشست از سلسله نشستهای تاریخ اجتماعی ایران به روایت سینمای مستند همراه با نمایش مستند «کایه دوفیلم» ساخته میلاد ثابتکار، چهارشنبه ۲۲ آبان ۹۸ با حضور دکتر پرویز اجلالی و هوشنگ گلمکانی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
پرویز اجلالی سخنران اول این برنامه با بیان این نکته که از تماشای فیلم لذت برده است در مورد تفاوت نوع نگاه به فیلم، جزئی یا کلی دیدن آن، ابراز کرد: اگر به فیلم جزئی نگاه شود میتوان آن را نقد کرد ولی اگر از زوایه کلیتر به آن نگریسته شود، میتوان گفت این مستند یکی از دهها فیلمیست که راجعبه تحولات فرهنگی میتوان آن را دید. آنچه که در نظر من مهم مینماید، نقش سینما و مطبوعات در شکلگیری ما ایرانیان است. او در ادامه درجهت تکمیل این مطلب به خاطرات کودکی خود و نقش سینما و مطبوعات در شکلگیری آگاهی و اطلاعات او از دنیا و کشورهای دیگر اشاره و تصریح کرد: سینمای اولیه، منبع خبر و منبع آشنایی با دنیایی بود که از آن خبری نداشتیم. درواقع یک دریچه به جهان بود. مطبوعات نیز چنین نقشی داشتند ولی با تأنی و تسلط بیشتر. این دو دریچههایی بودند که افراد را وارد دنیای جدید و آگاهی از تغییرات آن کردند.
اجلالی با بیان اینکه سینمای ایران هنوز هم میتواند از طریق بهرهگیری از فیلمسازان خلاق، فیلمهای تاریخی از اساطیر ایران بسازد بهگونهای که با پخش در سطح جهانی، تأثیرگذار و معرف فرهنگ و تمدن ایرانیان به دنیا باشد، درمورد سینمای پس از انقلاب گفت: بعد از انقلاب سینمای ایران، اسلامی شد ولی نه اسلام ایدئولوژیک، اسلام هنرمند. البته باید گفت ایدهال نبود و اگر خیلی از محدودیتها نبود، سینمای ایران میتوانست خیلی بهتر کار کند. با دولتی شدن، سینمای ایران محدود شد. هنر وقتی میتواند رشد کند که محدود نباشد. در کل، مجله فیلم در دهه ۶۰ و در قالب مطبوعات، باتوجه به اینکه مردم به منابع دیگر دسترسی نداشتند، توانست نقش خوبی را بعد از انقلاب در ارائه اطلاعات و باز کردن دریچه جدید به روی افراد، فراهم کند.
در ادامه این برنامه هوشنگ گلمکانی پیرو اشاره او به تعبیر «خنثی کردن مین» در این مستند، به توضیح آن پرداخت و اذعان کرد: بهتر است از شرایط اجتماعیای که مجله فیلم در آن به وجود آمد و دلایل ادامه یافتن آن صحبت کنم. همواره کار مهمی در این مجله داشتم که هنگام ویرایش مطالب انجام میدادم و آن هم دستکاری در مطالب، حذف یا تغییر برخی کلمهها و جملهها براساس شرایط موجود آن دوران بود. برای اینکه حساسیتی ایجاد نکند و مجله ادامه پیدا کند که این کار فقط مربوط به امر سیاسی و یا رسمی نبود و نکاتی راجعبه اهل سینما نیز بوده که سعی کردم درجمله رعایت شود. عنوان کلیای که همواره به این کار میدادم، «متعادلکردن لحن مطالب» بوده است. این خنثی کردن مین با تلاشهایی که آقایان مسعود مهرابی و عباس یاری در این مجله میکردند، باعث شد که مجله فیلم دوام بیاورد. همواره انتقادهایی نیز به ما شده است ولی این حرفها تأثیری در تهییج ما نداشت و ما کار خودمان را انجام دادیم. فریب تهییجها را نمیخوریم و درحال حاضر اگرنه به اندازه دهه۶۰ که خیلی حساس بود، همچنان در کار خنثی کردن مین هستم.
گلمکانی در ادامه درباره گنجاندن همه مطالب راجعبه مجله فیلم در مستند کایه دوفیلم اظهار داشت: تلاش برای به تصویرکشیدن همه مطالب کار اشتباهی بود. به همین دلیل به میلاد ثابتکار توصیه کردم که سعی کند در فیلم خود، یک محور خاص را دنبال کند چراکه اگر قرار باشد همه چیز را در فیلم خود بگوید، عملاً کار به اینجا ختم میشود که کار تولیدشده به زیرسوال رود.
میلاد ثابتکار نیز با توضیح درباره اثر ساخته شده به رویکرد خود در ساخت این اثر اشاره و خاطرنشان کرد: زمانی که این فیلم را میساختم تمام تلاشم بر این بود که ادعای اینکه همه چیز را درباره مجله فیلم میگویم، نداشته باشم. چون به نظر بنده این کار خطا بود. در واقع ما در این فیلم، یک روایتی از موجودیت مجله فیلم ارائه میدهیم. من معتقدم که باید مستندهای زیادی درباره این مجله ساخته شود نه لزوماً یک مستند. به نظر من برای مستند اول که سعی میکند در این زمینه مرجع باشد، ادعای جامعیت ندارد و صرفاً کار خود را انجام میدهد. چراکه ممکن است مخاطبان اصلاً ندانند مجله فیلم در چه سالی و یا در چه بستر اجتماعی متولد شده است و یا وقتی اینترنت و فضای اجتماعی به صحنه میآیند، مجله فیلم در کجای این داستان قرار میگیرد و به چه اندازه میتوانیم در این فضای زرد از مجله فیلم انتظار داشته باشیم.
ثابتکار درمورد انتقادات وارد شده به مجله فیلم نیز یادآور شد: مجله فیلم از ابتدای تولد، یک واقعیت درحال ساخت بوده و درست نیست با دانش کنونی خود، آن دوران و دهه ۶۰ را نقد کنیم و باید یک پدیده را در بستر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همان دوران قضاوت کرد، در غیر اینصورت قضاوت ما، قضاوت درستی نخواهد بود.
بدون گلمکانی مجله فیلم این نمیشد که الان هست
فریدون جیرانی مهمان دیگر این برنامه که به دلیل شرایط جسمی خود امکان حضور در برنامه را نیافته بود متنی را درباره مجله فیم و ۳۷ سال همکاری هوشنگ گلمکانی، مسعود مهرابی و عباس یاری برای انتشار این مجله را برای این نشست ارسال کرد که مضمون آن بدین شرح است:
درتاریخ انتشار نشریات سینمایی در ایران ۳۷ سال انتشار مجله فیلم با کادر ثابت نشانه تثبیت یک تفکر و تبدیلشدن مجله به یک جریان است. در نیمه دهه ۶۰ بعد از پایان جنگ وقتی فضای سیاسی ایران برای رشد روشنفکری عُرفی کمی باز شد و روشنفکری عرفی ایران در سینما توانست فیلمهای خودش را بسازد مثل هامون، کلوزآپ نمای درشت و مسافران، این مجله فیلم بود که به رشد این تفکر در سینما کمک کرد. همین سمتگیری مجله باعث شد مجله فیلم از یک مجله گزارشی، خبری و نقد به یک مجله سینمایی صاحب تفکر تبدیل شود. آنهم در شرایطی که در فضای تفکر مذهبی، انتشار سلسله مقالات تئوری قبض و بسط شریعت، تحولی در جریان روشنفکری مسلمان ایجاد کرده بود و این روشنفکری با خواسته تغییر در وضعیت فرهنگی و فکری جامعه وارد میدان شده بود.
مجله فیلم به عنوان تنها مجله سینمایی صاحب تفکر نمیتوانست این تغییرات فکری را نادیده بگیرد .در آن تاریخ محسن مخملباف و ابراهیم حاتمیکیا به عنوان نمایندگان جریان روشنفکری مسلمان در سینما فعالیت میکردند. مجله فیلم از این تفکر غافل نشد و خودش را در یک عرصه محدود نکرد. همین مورد به کامل شدن مجله کمک کرد . گرچه بعد از رفتن خاتمی از وزارت ارشاد و بسته شدن فضای فرهنگی، مجله فیلم دست به عصا حرکت کرد اما جهت و روش خود را تغییر نداد. باز همین پایبندی به یک جهت و روش به محبوبیت مجله در بین اقشار سینمایی کمک کرد.
در دوران اصلاحات، مجله روشهای خود را تصحیح کرد و همان جهت و فکر را با حضور روشنفکری مسلمان در عرصه اداره امور، ادامه داد و مجلهای شد که تحولات فکری در جامعه را زیر نظر دارد و همه تفکرات را رصد میکند. ماندن مجله فیلم تا امروز به دلیل فکری است که تا حالا مجله را در کورانهای سیاسی بدون عدول از اندیشه اولی عبور داده است.
دلم میخواست آنجا بودم و در مورد گلمکانی حرف میزدم، گلمکانی که از سال ۵۶ میشناسمش، از گلمکانی که همان سال در آخرین دوره ستاره ی سینما با کنگرانی مصاحبه کرد و از قولش تیتر زد: (من فردین کوچولو هستم).
دلم میخواست از آن گلمکانی برسم به گلمکانی که آن مقالة تلخ را بعد از مرگ کنگرانی درباره او نوشت . فاصله ۵۶ تا آن مقاله سالهای زیادی است و دراین سالها من و گلمکانی خیلی وقتها کنار هم بودیم، باهم بحث کردیم در مورد مجله، ازهم دلخور شدیم، باهم قهر کردیم، باز دوستیمان ادامه پیدا کرده تا امروز، بدون این که بخواهم ارزش کار یاری و مهرابی را در نگهداشتن مجله کتمان کنم و نقش آنها را در تثبیت مجله کم کنم، ولی نمیتوانم تحولات فکری گلمکانی و تاثیر این تحولات را روی مجله نادیده بگیرم. فرد در ایران، سالهای اخیر تاثیرش از جمع بیشتر بوده است و گلمکانی یکی از این (فردها) ست، صریح بگویم، بدون گلمکانی مجله فیلم این نمیشد که الان هست.
گزارش از: فریبا رضایی