بررسی نگرش افراد درباره «قتل» در متن یک داستان کوتاه
«تحلیل نگرش شخصیتهاي يک داستان کوتاه براساس نظريه کارکردهاي نگرش (مطالعه موردی تك داستان «یك روایت معتبر دربارة کشتن» اثر مصطفی مستور)»، اثر مشترکی است از آرزو حیدری، مرتضی منادی و نسرین فقیه ملک مرزبان که در قالب مقاله در شماره ۴۸ نوبت زمستان ۹۸ فصلنامه مطالعات فرهنگ- ارتباطات منتشر شده است.
این پژوهش باتوجه به اینکه داستان را بهمثابه مدلی از جامعه، رسانهای میداند که قادر به بازنمایی جنبههای مختلف روانی و اجتماعی انسانها است، به شیوة کتابخانهای، مبتنی بر پژوهش کیفی و تحلیل محتوا، نگرش شخصیتهای داستان کوتاه «یك روایت معتبر دربارة کشتن» را براساس مطالعات روانشناسی اجتماعی «نگرش» و «کارکرد نگرش» بررسی و نگرش افراد را در روابط فردی، بینافردی و اجتماعی نسبت به رفتار انحرافی «قتل» تحلیل کرده است.
در این پژوهش، داستان کوتاه «یك روایت معتبر دربارة کشتن»، از کتاب مجموعه داستان کوتاه «حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه» اثر مصطفی مستور انتخابشده و بنابر ادعای نویسندگان، دلیل انتخاب آن، بازنمایی یك مسئله مهم اجتماعی و «ساختار نگرش» افراد جامعه در ارتباط با آن حادثه و به چالشکشیدن جایگاه رسانهها بوده است.
مصطفی مستور در این داستان، جنبههای مختلف نگرش ـ مثبت و منفی ـ چند طیف از مردم جامعه را نسبت به قتل به تصویر کشیده و نویسندگان در این تحقیق، با استفاده از نظریه کارکردی نگرش، با رونمایی از انگیزههای درونی انسان، علت پدیداری نگرشها را تبیین و نقش نگرشها را در جهتدهی و شکلدهی به رفتارهای اجتماعی تشریح میکنند و در پایان نتیجه میگیرند علیرغم اینکه به نظر میرسد، نگرش افراد جامعه نسبت به این پدیده غیرانسانی، مبتنی بر کارکردهای ارزش خواهانه قابل ارزیابی باشد، اما تحلیل متن نشان میدهد، نگرش افراد حتی نسبت به این پدیده مذموم میتواند براساس عوامل مختلف، در جهت کارکردهای سودجویانه تغییر جهت دهد.
بهعبارت دیگر، مطابق یافتههای این پژوهش و براساس نظریه کارکردهای نگرش، نگرش جامعه پژوهشی مورد مطالعه نسبت به «پدیده قتل» بهعنوان یك رفتار انحرافی، مبتنی بر نیازهای عاطفی، روانی و رفتاری، برخلاف تصور معمول، دارای قطبیت است و نگرش شخصیتها از منظر کارکرد نگرش، در دو سوی این قطبیت قرار دارد.