«مساله اجتماعی اعتیاد» در ایران، چگونه صورتبندی شده است؟
«نسبت فرهنگ و اعتیاد به مواد مخدر و محرک» ازسوی سارا اسمیزاده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، پژوهش میشود.
به استناد این مطالعه، تاکنون مطالعات بسیاری درخصوص مواد مخدر در ایران انجام شده اما نتایج این مطالعات، معیاری درخصوص فرآیند ظهور و تداوم مساله اجتماعی مورد نظر به دست نمیدهد. بهعبارت دیگر، مشخص نیست که اعتیاد به مواد مخدر از چه زمانی به عنوان یک مساله اجتماعی در کشور ظهور کرده است. اما در این زمینه شواهدی وجود دارد که بر اساس آنها میتوان ادعا کرد که "اعتیاد به مواد مخدر" در چند دهه اخیر به عنوان یک مساله اجتماعی در ایران شناخته شده است.
این پژوهش، ضمن پرداختن به ابعاد مختلف صورتبندی فعلی مساله و دینفعان و ادعاهای مختلف، بر یک سوال مشخص متمرکز میشود و درصدد است نقش یکی از ذینفعان و ادعاسازان اصلی دو دهه اخیر یعنی حاملان خردهفرهنگ همیاری و گروههای ۱۲ قدمی را در ترکیب فعلی صورتبندی، تقویت و یا تضعیف ادعاهای موازی و در نهایت در ترکیب راهحلهای موجود، بررسی کند.
بهعبارت دیگر در این پژوهش، با رویکرد برساختگرایانه متنی، نقش حاملان خردهفرهنگ همیاری و گروههای دوازدهقدمی به عنوان بخشی از ذینفعان و ادعاسازان، در برساخت "مساله اجتماعی اعتیاد" در ایران، نقش آنها در شکلدهی به صورتبندی فعلی مساله در ایران و در نهایت تاثیرگذاری بر سیاستگذاریها و مدیریت اعتیاد در کشور مورد بررسی قرار میگیرد.
فرضیه اصلی این پژوهش، آن است که این خردهفرهنگ به صورت ناخواسته و بر خلاف ماموریت اصلی خود، دیدگاههای هستهای و اصلی مدیریت کلان کشور در حوزه اعتیاد را تایید کرد و بر آن صحه گذاشت. به باور این مطالعه، با پیداشدن این مدعی جدید و تغییر در رویکردهای اجرایی (و نه دیدگاههای هستهای و روندهای اصلی سیاستگذاری اجتماعی) مدعیان دیگری نیز در حوزه علم پزشکی سر برآوردند و با شکل دادن به هیئتی از نظام آموزش پزشکی، درمان طبی و ساختارسازی شبکه با گردش مالی قابل توجه ایجاد کردند که منافع و ادعاهای خود را به همراه داشت. این مدعیان جدید در کنار مدعیان قبلی ازجمله پلیس، نیروی انتظامی و نظام قضایی، برای گسترش و رونق فعالیتهای خود به برساخت اعتیاد به عنوان یک "مساله اجتماعی" بسیار مهم دامن زدند.