ذائقه موسیقی و مصرف فرهنگی
تحلیل یافتههای «موج سوم پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی» با تمرکز بر یافتههای بخش موسیقی، عنوان سومین نشست از سلسله نشستهای تحلیل یافتههای پیمایش مذکور است که یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ به صورت مجازی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد و در آن پیروز ارجمند (موسیقیدان و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و رضا صمیم (جامعهشناس و عضو موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی) به ایراد سخن پرداختند. قبلا گزارش این نشست در سایت پژوهشگاه منتشر شده بود. اما اکنون بهواسطه بازنشر سخنان پیروز ارجمند در روزنامه سازندگی در قالب «یادداشت فرهنگی» به تاریخ شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰، این بخش از نشست مجدداً بازنشر میشود.
موســیقی دیرینترین، فراگیرترین، علمیترین، انتزاعیترین و پرکاربردترین هنرهاســت. وجود تمام ایــن «ترینها» در تعریــف ایــن هنــر نشــان میدهد الزام اســت ما در تحلیــل کارکردهای موســیقی به ویــژه در اجتمــاع، دقیق شــویم. زمانی که ما از هنری صحبت میکنیم که بســیار فراگیر است و شاید یکی از فراگیرتریــن محصولات هنری در زندگــی روزمــره در سراســر جهان باشد، برخورد و سیاستگذاری آن نیز چه از سمت دولت و چه از سمت نهاد دیگر مهم و قابل توجه میشــود. اشاره کردم که موسیقی را انتزاعیترین هنرها میگویند؛ به این معنــا که ما میتوانیم با شــنیدن هر اثر موســیقی نســبت به آن برداشــت و نگاهی متفاوت داشــته باشیم.
بنابراین در موسیقی به این معنا واقعگرایی و رئالیســم وجود ندارد و هر فــردی میتواند برداشــت و نگاه خود را نســبت به اثر موسیقی داشته باشد و همین موضوع نشانه تاثیرات مختلف این هنر بر روان فردی و جمعی است. علاوه بر این ویژگیها، از نظر علمی موســیقی بینارشــتهایترین هنرهاســت و در بسیاری از دانشها و علوم نقش بسیار مهمــی دارد. اگر به رشــتههایی که از زیرمجموعه موسیقی به وجود آمدهاند، نگاه کنیم، به ۱۴ زیرمجموعه میرسیم که از بســتر موسیقی شــکل گرفتهاند؛ از موزیکولــوژی تــا موزیکوتراپی و... رســالههای علمی در مورد موســیقی در آثار دانشــمندان ایرانی نیز به چشــم میخورد و در مجموع کاربرد موســیقی در حوزههــای گوناگون دانش بســیار فراوان اســت.
در اینجا باید اشاره کرد که بسیاری از قوانین ریاضی و فیزیک توسط موسیقی کشف شدهاند و خداوند در ذهن ما بخشی را برای موسیقی قرار داده که آن بخش تنها به وسیله موسیقی فعال میشود؛ همانطور که تجربه نشان میدهد، کســانی که از ۴ یا ۵ ســالگی موسیقی را آغاز میکنند، مغزشان رشد متفاوتی دارد و ایــن توانمندی تاثیرات عجیبی بر ســایر توانمندیهای انسان میگذارد. با این نگاه ما با هنری که تنها قرار اســت لذت ببریم، مواجه نیستیم؛ بلکه این هنر تاثیرات زیادی بر بنیانهای فکری و روندهای اجتمــاع میگذارد و بــه همیــن دلیــل دولتهــا اصوال ســرمایهگذاریهای کلانی در عرصه موسیقی انجام میدهند.
در موسیقی ما باید به دو واژه شنیدن و گوش دادن هم توجه داشته باشیم. وقتی یک موسیقی پخش میشــود و ما آن را میشــنویم و به صرف آن میگوییم شــنیدن، اما گوش دادن مهارتی اســت که همــراه با توجه اســت و با گوش دادن متفاوت است. در نتایجی که از سومین پیمایش مصرف کالاهای فرهنگی ایرانیان حاصل شده است، در بخش موسیقی حدود بیست و خردهای درصد گفتهاند ما موسیقی را گوش نمیدهیم یعنی به صورت انتخابی مثال گوشی موبایل خود را برای موسیقی روشن نمیکنیم اما همین افراد در طول روز حتما به واسطه فعالیتهای روزمره خود موسیقی میشــنوند چرا که برای مثال تلویزیون روشــن میشود یا رادیو و...؛ ما در انجام هر پیمایشی باید این دو موضوع را روشن کنیم. البته شنیدن هــم در ذائقه هــر فرد اثرگذار اســت و نمیتوان منکر آن شد. بسترهای شنیدن یکی دیگر از موارد قابل توجه اســت؛ دستگاههای پخش موسیقی در گذشته محدود و به شکل گرامافونهای سنگی بود اما امروزه ما به تعداد بســیار زیادی دســتگاههای پخشکننــده موســیقی دسترسی داریم و هر کس تلفن همراهی دارد، اصولاً این امــکان برایش فراهم اســت.
یکی دیگر از موارد کنسرتها هستند. در سال ۹۰،کنسرتهایی که در ایران برگزار میشــد، در حدود ۲۰ شهر و تعداد سیصد و خردهای کنسرت بود؛ این رقم در سال ۹۲ به ۵ هزار کنسرت در ۳۰۰ شهر رسید و رشد قابل توجهی پیدا کرد. به همین میزان مخاطبان هم بیشتر شده اســت که این موضوع نشاندهنده علاقه مخاطبان هم هســت. در ۱۹۸۰ در آمریکا، کنسرتها به اندازهای رو به رشد بود که آمریکا سالنهای ورزشی را تبدیل به ســالنهای کنسرت کرد و این بستر برای شنیدن فراهم شد. موسیقی خیابانــی و شــبکههای تلویزیونــی و اینترنتــی هــم از جملــه این بســترها هستند که هر کدام تاثیر خود را بر ذائقه مخاطبان میگذارنــد و قابل و بحث و بررسی هستند. اگر در گذشته و مثال در دهه ۶۰ یا ۷۰ مجلات هنری میتوانستند بر ذائقه مخاطبان اثر بگذارند، ما امروزه در عصر حاکمیت مجازی هستیم و این عنصر بســیار مهم است، همانطور که در بررسی نتایج پیمایشها در دورههای قبلی و کنونی ما اثر و تفاوت این عامل را به وضوح میتوانیم مشاهده کنیم و به نظر من ما به پیمایش متفاوت و مجزایی برای سنجش ذائقه فرهنگی ایرانیان در این حــوزه نیز نیاز داریم.
مورد دیگر که باید به آن توجه کــرد، صنعت فرهنگ اســت. به صنعت فرهنگ این نقد وارد میشــود که زمانی که هنر و موســیقی وارد چرخه تولید میشود، شرکتهای موسیقی و ســرمایهداران بر نحوه ذائقه مخاطبــان اثرگذار هســتند. همانطور کــه میدانیــم، آدورنو ایــن موضوع را نقــد میکند و معتقد اســت بنگاههای بیریشــه هنر تولیــد میکنند که باعث کنترل و محدود شــدن هنــر هنرمندان میشــوند و ما نمیتوانیم از هنر خالص برخوردار باشــیم. البته نقدهایی هم بر این نظر به این شکل وارد است که خمیر مواد خام ذهن هنرمنــد در یک فضای خالقانه شکل میگیرد و در نظام تولید فیلتر مختصر میشــود و بــاز هم به ما میرسد. به صورت خلاصه اگر بخواهیم بگوییم بر اســاس این پیمایش ما این به باور رســیدهایم که زیست چندگفتمانی در موســیقی ایران وجود دارد اما اگر در دهه ۶۰ یا اوایل ۷۰ این پیمایش را انجام میدادیم، با آمارهای متفاوت و زیست تکگفتمانی یا محدود گفتمانی روبهرو میشــدیم. این امر نشان میدهد که ما در سیاستگذاری فرهنگی به این نتیجه رســیدهایم که زیست چندگفتمانی باید وجود داشته باشــد و این زیست باعث میشــود ذائقه مخاطب ما از انواع هنر لذت ببرد. در مجموع نتایج این پیمایش به من نشــان داد که ما در این عرصه در مسیر خوبی هستیم.