فهم هدف حضور در جام جهانی؛ عاملی مهم در سیاستگذاری درست
دومین نشست تخصصی «جام جهانی، رقابت هویت و فرهنگها» یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ با حضور علی صباغیان (عضو هیات علمی دانشگاه تهران) و محمدحسن یادگاری (پژوهشگر فرهنگ و رسانه، مستندساز) و با دبیری بردیا عطاران (مدیر گروه تصویر ایران اندیشکده جریان) با همکاری شورای فرهنگ عمومی کشور، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، برگزار شد.
در ابتدای این برنامه علی صباغیان به مغفول ماندن پیوندهای فوتبال با حوزههای دیگر در گذشته اشاره و تصریح کرد: همیشه فوتبال یک امر سرگرمی تلقی میشد و به رغم اینکه پیوندهایی با حوزههای دیگر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشت، معمولاً این پیوندها نادیده گرفته میشد. اما در دو دهه اخیر به دلیل تلاشهای انجامشده، پیوندهای فوتبال با عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پررنگ شده است.
او ضمن اشاره به تعاریف لغوی و اصطلاحی هویت، ویژگیها و انواع آن، به رابطه هویت و فوتبال اشاره کرد و افزود: یکی از ویژگیهای هویت، تحول تاریخی آن است. هویت امر ایستا نیست و تحول تاریخی هویت، تحتتأثیر عوامل مختلف روی میدهد. ویژگی دیگر آن، تعاملپذیری است. هویت همیشه در تعامل یا در تقابل با دیگری تعریف میشود. مرکببودن، ویژگی سوم هویت است. هویت یک امر بسیط و ساده نیست و برخاسته از عوامل متعدد تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و ... است. تعریف هویت بستری را فراهم میکند تا بتوانیم از ورزش به عنوان یک پدیده بسیار مهم استفاده کنیم. اکثر ورزشها این قابلیت را دارند اما فوتبال بیشتر از بقیه این ظرفیت را دارد.
وقتی کشورها سعی میکنند تیم خود را به عنوان یک ممیزه ملی در عرصه بینالمللی تعریف کنند، تا هم غرور ملی و هم منزلت بینالمللی برای جامعه خود ایجاد کنند، بحث هویت در میان است. بنابراین وقتی تیمها در عرصه جام جهانی حضور پیدا میکنند، صرفاً مسأله چند نفر بازیکن نیست که در زمین بازی میکنند. هرچند جنبه سرگرمی آن مهم است اما همه آنها نمایندگی یک ملت را برعهده دارند که زیر یک پرچم که نماد ملی آنهاست، بازی میکنند. به همین دلیل است وقتی تیمی میبازد، ناراحتی برای کل ملت ایجاد میشود و متقابلاً وقتی پیروز میشود، شور و اشتیاق را برای همه ایجاد میکنند. بنابراین جام جهانی یک آوردگاه بزرگی است که در کنار رقابتهای ورزشی، تیمها عناصر و ارزشهای فرهنگی جامعه خود را نمایندگی میکنند.
او با اشاره به اهمیت جام جهانی، ادامه داد: اهمیت جام جهانی از این جهت است که هویت ملی را پررنگ میکند. در جام جهانی، هویتهای محلی یا هویتهای موضوعی کمرنگ میشوند و زیر چتر هویت ملی قرار میگیرند. به گونهای که به راحتی میتوانیم همبستگی و رنگ ملی را در آن ببینیم. حال سیاستگذاران باید ببینند چطور میتوانند با برنامهریزیهای آگاهانه، از این مسأله بیشترین استفاده را ببرند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در بخش دیگر سخنان خود به اهمیت شناخت ابعاد چندوجهی فوتبال تأکید و اظهار داشت: ما تا شناخت دقیقی از موضوع نداشته باشیم، سیاستگذاری و انجام بقیه مواردی که تابع آن هستند، ناقص خواهد بود. موضوع ذوابعاد بودن فوتبال باید موردتوجه قرار گیرد. ما باید یک شناخت دقیق از پدیده فوتبال پیدا کنیم و از منظرهای مختلف آن را مورد بررسی قرار دهیم. به طوری که سهم و نقش هرکدام از نهادهای مختلف ذیربط مشخص گردد. بنابراین مهمترین مسأله برای اینکه بدانیم چه کاری باید بکنیم، شناخت است. در سایه شناخت است که میتوانیم سیاستگذاری درستی انجام دهیم. این شناخت ساده هم نیست و گمان نکنیم با برگزاری یک نشست میتوانیم به آن برسیم. بلکه این موضوع باید انقدر تکرار شود تا در دستورکار ملی کشور قرار گیرد.
صباغیان در پایان سیاستگذاری مناسب را در گرو فهم هدف از حضور در جام جهانی دانست و ابراز کرد: چین در دهه ۹۰ که بحث جهانیشدن مطرح شد، با یک تأخیر زمانی خاصی وارد پدیدههای جدید شد. فهم چینیها از جهانیشدن در آن دوره، یک فهم اقتصادی بود. کمکم مسائل فرهنگی هم به مسائل امنیتی آنها اضافه شد و درنهایت متوجه شدند یک دریچه خاصی که میتواند هویت جدید آنها را پررنگ کند، فوتبال است و به همین دلیل روی آن سرمایهگذاری کردند.
ما نیز باید بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا رفتن به جام جهانی فوتبال برای ما مهم است؟ اگر مسئولان بتوانند یک پاسخ روشن به آن دهند، آن وقت میتوانند سیاستگذاریهای متناسب با آن هم داشته باشند. باید ببینند آیا صرف حضور مهم است یا مسائلی مثل هویت ملی، برندسازی، غرور ملی، مسائل اقتصادی، گردشگری؟ به تبع پاسخ به این سوال، میتوانند به اهدافی که مدنظر دارند، برسند.
محمدحسن یادگاری دیگر سخنران این برنامه به اهمیت ورود به حوزه فوتبال از منظر مطالعات فرهنگی اشاره و اذعان کرد: مطالعات فرهنگی، پدیدههای اجتماعی را از منظر قدرت و مقاومت در زندگی روزمره مورد بحث قرار میدهد و دست ما را باز میگذارد تا چیزی از دستمان دور ریخته نشود. درواقع مطالعات فرهنگی مثل یک کارگاه نجاری با خردهچوبها و چیزهایی که نادیده گرفته میشود، کار دارد تا ساختارها. چون ساختارها خیلی از مسائل را نمیبینند. درست است که فوتبال از منظرهای مختلف روانشناسی، اقتصادی و... جذابیتهایی دارد اما از منظر فرهنگی، اهمیت بسیار بالایی دارد. مثلاً فوتبال بستر عجیبی است برای خردهفرهنگها. استادیوم جایی است برای رهاشدن و دکتر و مهندس و بیسواد همه در یک رنگ و در کنار هم ظاهر میشوند. به نظر من کسی که میخواهد در حوزههای فرهنگی و فرهنگ عامهپسند کار کند و سالی یک بار استادیوم نرود، گویی که اصلاً کاری انجام نداده است. چون باید ببیند در جامعه چه خبر است. فوتبال فقط بازی نیست؛ امری فرهنگی است که باید مثل اکسیژن، روزمره مصرف شود. در حوزه پژوهش در این عرصه، ما نیازمند افرادی مثل خوره هستیم تا در میدان باشند و فوتبال را با تمام اجزای مختلفش فهم کنند. بنابراین اگر قرار است حوزهای را در فوتبال موردتوجه قرار دهیم، آن حوزه، حوزه مطالعات فرهنگی است.
او با انتقاد از نحوه عملکرد نهادهای ذیربط در برنامهریزیهای فرهنگی مناسب برای حضور در جام جهانی، اضافه کرد: ما در این حوزه بسیار بیبرنامه هستیم و تمامی نهادهای مسئول و متصدی امر در این زمینه، از وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه و صداوسیما و ...، نمیدانند که چه کار باید بکنند. هیچکدام درباره اینکه چه ژانری باید تولید شود و موارد دیگر، برنامهای ندارند. درحالی که ما باید بتوانیم جامعه را مدیریت کنیم و بدانیم در هر دو صورت برد و باخت، چه واکنشی باید داشته باشیم. فوتبال، بستری است برای رقابتهای هویتی. به طور مثال ما در سال ۱۹۹۸ در شهر لیون، تجربه حضور مجاهدین اروپایی را داشتیم. ما هم باید آمادگی هر نوع واکنشی را بین تیمهای ایران و انگلیس در جام جهانی قطر داشته باشیم. ولی ما هیچ برنامهای برای آن نداریم و صرفاً منتظریم ببینیم چه اتفاقی میافتد! ما واکنشی عمل میکنیم و اقدامات ما مبتنی بر پیشبینی نیست.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ و رسانه به اهمیت بعد فرهنگی از منظر هویتی در فوتبال اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی بازی ایران و آرژانتین در سال ۲۰۱۴ تمام شد، گزارشگر بیبیسی گفت «۹۰ دقیقه و بیشتر از ۹۰ دقیقه تیم ایران مقاومت نشان داد» و توئیت معروفی خورده شد که آرژانتین بازی را برد ولی ایران قلبها را. این عنوانی که از ایران آمد، در ذهنها باقی ماند. شاید ما دهها کار دیپلماتیکی موفق هم داشته باشیم ولی اینطور نتواند تأثیر و نقش عمیقی بر اذهان برجای بگذارد. اما حجم عظیمی از مردم دنیا آن بازی را دیدند و رسانهای شد. بنابراین نمیتوان صرفاً همه چیز را ساختارگرایانه دید و تحلیلی ماشینی کرد.
یادگاری به سوالی درخصوص چهبایدکردهای سیاستگذارانه، پاسخ داد: مدیر خوب، مدیری است که میداند چه چیزی را نمیداند. بنابراین وقتی این را بداند، افراد دانا و خبره را در حوزههایی که خود اطلاع و آگاهی ندارد به کار میگیرد. مسأله بعدی، که آن را قدرتمندترین مسأله ممکن میدانم، نبود قانون و نظارت درست است. کسی میتواند قانون درست وضع کند که خودش در این فضا زیست کرده باشد. گام بعدی در این زمینه، بحث نظارت و اجرایی کردن این قوانین است. ما در حوزه سیاستگذاری فرهنگی دچار خلأ هستیم که ورزش هم یکی از آنهاست. درحالی که ما میتوانیم خیلی از مسائل مثل مهاجرت ورزشکارانمان را با قوانین درست حل کنیم.
او در بخش پایانی سخنان خود جام جهانی قطر را فرصت بیسابقه تعامل تمدنی شرق و غرب دانست و با انتقاد از عملکرد مسئولان در عدم بهرهمندی از فرصتهای آن، متذکر شد: جام جهانی قطر با جامهای جهانی دیگر کشورها فرق میکند. این جام جهانی، نوعی تعامل تمدنی شرق و غرب است که دیگر به این زودیها اتفاق نمیافتد. زمانی که دولت قبل در مذاکرات برجام گیر افتاده بود، قطر به فکر جام جهانی و کسب آثار هویتی آن برای خود بوده است. ما اصلاً به جام جهانی قطر و سرمایهگذاری در آنجا و یا سرمایههایی که میتوانست از این کشور وارد ایران شود، توجهی نکردیم. ما حتی فضا را برای اقتصاددانانمان هم باز نکردیم تا آنها خودشان بروند و به تعاملاتی با این کشور برسند. از طرف دیگر، جام جهانی قطر، سیاسیترین جام جهانی درتاریخ آن است که تیمهایی متضاد مثل ایران و آمریکا، صربستان و سوئیس و ... با هم بازی خواهند کرد. بنابراین باید منتظر خیلی از وقایع باشیم. ولی مسئولین ما به این موضوع هم توجه نکردهاند. درحالی که اگر ابعاد اقتصادی، فرهنگی، گردشگری و غیره آن برایشان مهم نیست، حداقل جا دارد که این مسائل امنیتی در مرکز توجه آنها باشد و برای آن برنامهریزی کنند.
گزارش از: فریبا رضایی