از جشن غدیر بهعنوان محملی برای انتقال دیدگاههای مردمی استفاده کنیم
سید محمد حسین هاشمیان گفت: یکی از مسائل ما این است که مردم چگونه انتقادات خود را درباره مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی به صورت مسالمتآمیز ابراز کنند. ما میتوانیم از این محمل برای انتقال دیدگاههای مردمی استفاده کنیم و با برپاکردن ایستگاههای گفتگو و تبادلنظر، پاتوقهایی برای شنیدن حرفهای مردم شکل دهیم. ابراز انتقادات با این رویکرد دینی، ظرفیت مبارکی است که مسئولان میتوانند برای آن برنامهریزی کنند.
پنجمین نشست تخصصی «بررسی ابعاد اجتماعات دینی- فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی موردی جشن غدیر» دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ با حضور سید محمد حسین هاشمیان (عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع، سینا کلهر (معاون فرهنگی وزارت ورزش) و حسین بابایی مجرد (عضو هیأتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) و با دبیری محسن جوهری (دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه حسین باباییمجرد به نقل از امام خمینی (ره) هیاهو را لازمه مکتب دانست و ابراز داشت: مکتب مبادی، قواعد، فلسفه و اغراضی دارد. اما نکتهای که امام خمینی بر آن تأکید داشتند، این بود که مکتب، هیاهو هم میمیخواهد. ما در مکتب دو گروه داریم؛ کسانی که متأثر از آن هستند و براساس مبادی مکتب عمل میکنند و گروهی که ضعف باور، ایمان و حتی ضعف هویتی دارند اما ما همچنان محتاج همراهی آنها در حضور و ابعاد اجتماعی هستیم. قرآن هم از هردوی آنها صحبت میکند؛ عدهای که اهل تعقل و تفهماند و گروهی که اهل آن نیستند. به همین دلیل هم از تعقل و هم از استماع صحبت میکند تا از طریق استماع، میزانی از باور در آنها شکل بگیرد. پس ما از این هیاهوهای مکتبی گریزی نداریم. اصلاً اسلام زنده است به این هیاهوها. یعنی برای یک حرکت اجتماعی هم به حقیقت این مکتب نیاز است و هم به ابعاد حسی و عاطفی آن تا افرادی که از راه استدلال و برهان همراه نمیشوند، از طریق امر قلبی این اتفاق بیفتد.
او با تفکیک وجوه ثبوتی و اثباتی این ماجرا، افزود: آنچه که گفته شد، در وجه ثبوتی این ماجرا بود. اما بعد اثباتی آن این است که بدانیم چگونه با این وقایع که تجلیات دینی هستند، برخورد و چگونه از ظرفیت آنها استفاده کنیم؟ به عبارت دیگر باید کدام نوع از مداخلات صورتبندی شود تا اغراض نظام حکمرانی کشور بهتر متحقق شود؟ در زمینه سیاستگذاری فرهنگی، یک نمونه موفق داریم و آن بستن کمربند است. به همین دلیل در مقام ارائه و اثبات، آن را مدام عرضه و دائماً برای آن گزارشدهی میکنیم. اما درباره مسائلی که در سایر حوزهها اتفاق افتاده و نظام سیاستگذاری کشور درباره آنها ابراز نظر کرده، حرفی نمیزنیم. این مسأله حکایت از یک چیز دارد و آن، ضعف سرمایه نمادین دولت (به معنای اعم) است. به این معنا که ما سرمایه نمادین اندکی داریم که باعث میشود در حوزههای مختلف، دائماً متوسل به حوزه سیاستگذاری و وضع سیاست شویم و این نشان میدهد از یک جایی به بعد ما کم گذاشتهایم و نتوانستهایم برای خود سرمایهسازی کنیم تا مجبور نباشیم از جیب بخوریم. مجموعه این مسائل، کژکارکردی، نقایص یا کمکارکردیهایی را در فضای دولتی به معنای اعم نشان میدهد. ما مجبور شدیم بار بازیابی هویتی خودمان در امر فرهنگی را بر روی دوش حوزههایی بگذاریم که یا بهصورت اقلی در فضای سیاستگذاری توفیق داشتند یا یک سرمایه نمادین حداقلی برای ما داشتهاند. یعنی ما مدام در حال خوردن از جیب هستیم. مثلاً میگوییم مردم متدین هستند درحالی که برای اثبات تدین مردم، باید به فرآیند سیاستگذاری و آثاری که خلق کرده، مراجعه میکردیم. از یک جهت رویکردی که در کشور وجود دارد، درست است اما از جهت دیگر، این مسأله فروکاهیده میشود. اگر ما در مقام اثبات تدین مردم هستیم، صرفاً در این مقام نمیتوانیم نقاط و عیون را متمرکز کنیم و از سایر حوزهها غفلت یا تغافل عمدی و معنادار کنیم. ما همه حوزهها را رها میکنیم و صرفاً میسپاریم به تظاهراتی که مردم در عرصه عمومی دارند و تمام دینداری را به این تجلیات و ظهورات کاهش میدهیم. اگرچه ثبوتاً به این قائلم که این معنا، کاملاً معنا و دریافت درستی است اما به دو جهت آن را نفی میکنم؛ این حضور اجتماعی یک سرمایه نمادین در کشور ایجاد کرده و ما نباید مدام از این سرمایه بخوریم و دوم اینکه باید یک بازاندیشی جدی در فضای سیاستگذاری خود داشته باشیم.
سید محمد حسین هاشمیان دومین سخنران این برنامه با طرح این سوال که آیا ما میتوانیم به جشن غدیر به مثابه یک حوزه عمومی شیعی نگاه کنیم؟، برای تبیین این رویداد از نظریه حوزه عمومی هابرماس استفاده کرد و گفت: هابرماس نظریه خود را درباره حوزه عمومی مطرح میکند. حوزه عمومی در قرون ۱۸ و ۱۹ با شکلگیری کافهها و گفتگوها شکل گرفت و مردمی که تا پیش از آن هیچ نقشی در مناسبات اجتماعی نداشتند و ارزشهایشان توسط کلیسا و حاکمیت تعیین میشد، توانستند به میدان بیایند و با ابتنا بر عقلانیت ارتباطی در حوزه عمومی شرکت کنند. لذا بیشترین ظرفیت برای تبیین جشن غدیر در نظریه عمومی هابرماس است. اگر از این منظر بخواهیم به پدیده جشن غدیر نگاه کنیم، این رویداد نوعی مشارکتجویی از مردم است. اینکه مردم به میدان بیایند، یک کنشگری میدانی مبتنی بر یک کنش ارتباطی و همدلانه است که نهایتاً به کیفیت سیاستهایی که میخواهد تدوین شود، کمک میکند. این چارچوب ظرفیتهایی چون توانایی بسیج مردم را نشان میدهد اما فکر میکنم سویه نمادین جشن غدیر به سویه واقعی آن یعنی گسترش مشارکت مردمی و جبهه مردمی انقلاب در فضای فرهنگی و اجتماعی میچربد. هرچند که سویه نمادین آن هم یک تجربه اولیه موفق قلمداد میشد.
او ضمن مهم شمردن کارکرد نمادین و سیاستگذارانه این رویداد، بر لزوم نهادینه کردن این کارکردها تأکید و تصریح کرد: اینکه مردم را به مشارکت طلبیدیم، کارکرد مهمی بوده است. کارکرد سیاستگذارانه این رویداد، نوعی هویتبخشی به شهر تهران است که این روزها به شدت آماج هویتزدایی دینی قرار گرفته است. این کارکرد مهم و خوبی است اما خیلی ماندگار تلقی نمیشود. لذا باید خطمشیهای دقیقتری برای نهادینه کردن آن داشته باشیم. همانطور که میدان آزادی به لحاظ شهری، مکانی برای راهپیماییهای انقلاب اسلامی شده است، برای این قبیل جشنها هم باید این اتفاق بیفتد.
عضو هیاتعلمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) ضمن تشریح ویژگیهای جشن غدیر، در مقایسه این رویداد با رویداد پیادهروی اربعین اظهار داشت: اول اینکه مناسکی که ما قبلاً داشتیم، مناسک عزادارانه بود و این رویداد، در قالب یک جشن برگزار شد. دوم این که این رویداد بعد از ایام کرونا و محدودیتهای خاص آن در برگزاری مناسک برگزار شد. نکته سوم اینکه این جشن با مسأله ولایت پیوند برقرار کرده که خیلی مهم است. کارکرد سیاسی میتواند فراتر از یک نماد فرهنگی، به عنوان یک نماد سیاسی هم فهمیده شود. عید غدیر، تثبیت ولایت امیرالمومنین است و مهمترین رکن برای انقلاب اسلامی هم، ولایت فقیه است که امتداد ولایت و اوصیای الهی است. اما در مقایسه تطبیقی با رویداد اربعین که این رویداد الهامگیری از آن است، میبینیم که راهپیمایی اربعین بین دو مکان مقدس است و مبدأ و مقصد این پیادهروی، هویت دینی دارد درحالی که جشن غدیر، بین مبدأ و مقصدی طراحی شده بود که این ویژگی را نداشت. تفاوت دیگر، ماهیت درونشهری جشن غدیر است یعنی ما آن را در شهر و خیابان رقم میزنیم و مفهوم شهر و خیابان به لحاظ رویکردهای جامعهشناسی شهر، دلالتهای خاص خود را دارد و باید برنامهریزان به آن توجه کنند.
هاشمیان ضمن اشاره به منطق دین در داشتن شور فرهنگی در کنار شعور دینی، درباره امکانهای این رویداد در چارچوب کلان برای سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی مردممحور، به برخی الزامات آن اشاره و خاطرنشان کرد: در ابتدا این رویداد و امثال آن باید مسألهمند شوند و از کلیشهها به دور باشند. به طور مثال یکی از مسائل ما این است که مردم چگونه انتقادات خود را درباره مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی به صورت مسالمتآمیز ابراز کنند. ما میتوانیم از این محمل برای انتقال دیدگاههای مردمی استفاده کنیم و با برپا کردن ایستگاههای گفتگو و تبادلنظر، پاتوقهایی برای شنیدن حرفهای مردم شکل دهیم. ابراز انتقادات با این رویکرد دینی، ظرفیت مبارکی است که مسئولان میتوانند برای آن برنامهریزی کنند.
به طورکلی، این جشن فراتر از هویتبخشی دینی میتواند به مثابه یک الگو در رسیدن به یک چارچوب بومی، برای ارتقای مشارکت مردم در حوزه خطمشیگذاریهای فرهنگی و اجتماعی، به یک فرم بومی تبدیل شود. به نظرم ما در حال حاضر در لایه نمادین آن هستیم که میتوانیم فراتر از کارکرد این لایه، با یک بازطراحی ساختاری در برگزاری آن، در لایه مشارکتجویی عینی و واقعی از مردم در این فضا استفاده کنیم و یک حوزه عمومی شیعی اصیل و بکر را شکل دهیم.
سینا کلهر در بخش پایانی این برنامه اجتماع غدیر را بخشی از ویژگیهای عمومی جامعه ایران در چند دهه اخیر دانست و گفت: اجتماع غدیر بخشی از ویژگیهای عمومی دو سه دهه اخیر جامعه ایران است. ما پدیده اربعین، عزاداریهای ایام محرم، اعتکاف یا جشنهای ملی یا عمومی مثل روز طبیعت را داریم. گو اینکه یک خصلت عمومی در فرهنگ جامعه ایران وجود دارد که با علاقه ویژه به این مسأله، میتواند کلیت و یکپارچگی خود را از طریق تظاهر بیرونی نمایان کند.
آن چیزی که ما در غدیر شاهد بودیم، تجلی مجدد یکپارچگی و درهمتنیدگی لایههای مختلف جامعه ایران و برخلاف آن چیزی بود که در منازعات سیاسی و یا مناقشات رسانهای گاهاً دیده میشود و یا دشمنان این مرزوبوم تلاش میکنند جامعه ایران را با گسستها و انشقاقهایی نشان دهند. این به معنای این نیست که در جامعه ایران گسستی وجود ندارد. ما هرچقدر به انتهای قرن گذشته و دهههای پایانی قرن چهاردهم میرسیم، جامعه ایران مخصوصاً بعد از انقلاب و به ویژه از دهه ۷۰ به بعد، دچار تلاطم و کشوقوسهای ادواری بود و خود را هم به لحاظ ذهنی و نگرشی و هم به لحاظ عینی و رفتاری مخصوصاً در عرصه سیاست نشان میداد و شاید میرفت که جامعه ایران را به یک جامعه کاملاً دوقطبی و چندتکه تبدیل کند ولی علیرغم همه این مناقشات سیاسی، گویی یک ظرفیت فرهنگی در جامعه ایران وجود دارد و یک امکان فرهنگی به وجود آمده که جامعه میتواند وجه انسجامیافته و وحدتیافته خود را به نمایش بگذارد. نقاطی وجود دارد که هم دینی است و هم فرهنگی. بخشی از این نقاط در آیینهای شادمانی و جشن و سرور و بخشی از آن هم در مناسک و آیینهای عزاداری است. اتفاقی که در جشن غدیر افتاد، جنبه شادی و سرور آن برجسته بود. جشن غدیر یک بار دیگر یکپارچگی و یکسان بودن امور دینی و مذهبی شادی و عزا را به تصویر کشید.
او از این گردهماییها به عنوان عاملی برای حفظ هویت مشترک ملت یاد کرد و افزود: آن چیزی که میتواند یک ملت را ملت نگه دارد و عناصر پیونددهنده آنها را صیانت کند و در طول تاریخ از ملتبودن آنها محافظت کند، همین امکانهای گردهم آمدن آنها تحت یک هویت مشترک است. اینکه در این جریان، جوسازیها و تحلیلهای انحرافی محلی از اعتبار پیدا نکرد، خود دلیلی بود بر اینکه مردم به شکل عملی نشان دادند که از همه گروهها در این رویداد شرکت کردهاند. بنابراین بخش مهمی که این مراسمها دارند، روح و جهت ملی و امکانهایی است که برای تقویت هویت مشترک ایجاد میکند.
کلهر اجتماع غدیر را یک تجربه خوب در استفاده از سایر ایام شادی برای حضور عمومی و یکپارچه مردمی دانست و عنوان کرد: اجتماع غدیر فرصت بسیار خوبی برای حضور گروههای مختلف ملت بود و همچنین یک تجربه خوب در استفاده از سایر ایام شادی برای حضور عمومی و یکپارچه مردمی است مخصوصاً اگر به رویداد بسیار مناسب اطعام دادن گره بخورد. چراکه تجلی ملی به یک نوع روحیه ایثارگری که ما الآن مخصوصاً در کلانشرها خیلی به آن نیاز داریم، گره میخورد. چیزی که ما الآن به آن نیاز داریم، پیوندهای میان افرادی است که درنتیجه مهاجرت و بزرگ شدن شهر و از بین رفتن محلهها، پیوند و سازوکار محلهها میان افراد از بین رفته است. این مناسک، میتواند ارتباطات به حداقل رسیده ما را دوباره احیا کند و حتی فکر میکنم این اجتماعات عظیم مردمی، نوعی واکنش است به ازمیان رفتن محلهها و سیستمهای همسایگی و شاید جایگزینشدن نظام هویت شهری به جای آنها.
در پایان، معاون فرهنگی وزارت ورزش ضمن اشاره به تفاوت نتایج پیمایشهای ارزشها و نگرشهای دهه 90 با اواخر دهه ۷۰ و صحبت از نوعی افزایش نزدیکی و همگرایی ملی، به علت استقبال عظیم مردمی از پیدایش رویدادی مثل غدیر اشاره کرد و گفت: علت استقبال از این رویداد، نوعی واکنش نسبت به فضای رسانهای است که پر از انشقاق و دودستگی و اختلاف است. گویی صحنهای در جامعه رقم میخورد که صحنه روابط مسالمتآمیز و دوستانه است و نوعی واکنش است نسبت به تصویری که رسانه و سیاست از جامعه ایران ارائه میکند که فکر میکنم در آینده، این واکنش، اثر بازگشتی خواهد گذاشت و به عنوان نیروی اصلاحگری که فضای رسانهای را تحتالشعاع قرار میدهد، عمل خواهد کرد.
گزارش از: فریبا رضایی
اخبار مرتبط:
- سیاست تکثر فرهنگی باید به رسمیت شناخته شود
- جشن غدیر نشان داد جامعه نیازمند یک گفتار ایجابی است
- برای رفتن به سمت تمدن، به ابزار مناسکسازی نیاز داریم
- مردمیبودن اجرای مناسک، عاملی مهم در حضور امر قدسی در فضاهای شهری