در نشست «نقد و بررسی وضعیت فرهنگ ایران در افق برنامه هفتم پیشرفت کشور» مطرح شد:

با نگاه صدرایی، الگوی بومی سیاستگذاری فرهنگی را تدوین کنیم

با نگاه صدرایی، الگوی بومی سیاستگذاری فرهنگی را تدوین کنیم

علی جوادی گفت: شاخص‌های رصد و وضعیت‌سنجی را براساس یک دستگاه نظری مشخص و منسجم تنظیم و تدوین کنیم و آن را مبنای پژوهش قرار دهیم. اگر ما بخواهیم یک کار دقیق علمی کنیم و این دستگاه نظری را به درستی انتخاب کنیم، یک ایده این است که به سنت‌های علمی خودمان برگردیم. به‌طور مثال سعی کنیم با نگاه صدرایی، یک الگوی بومی از سیاستگذاری فرهنگی را تدوین و تنظیم کنیم و در بطن آن، به شاخص‌های رصد و وضعیت‌سنجی برسیم

پیش‌نشست همایش ملی فرهنگ و برنامه هفتم توسعه با عنوان «نقد و بررسی وضعیت فرهنگ ایران در افق برنامه هفتم پیشرفت کشور»، دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا (عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)، علی جوادی (فعال فرهنگی و مدرس دانشگاه)، سجاد یاهک (پژوهشگر اجتماعی) و با دبیری سعید نریمان (عضو هیات علمی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی)، با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرکز پژوهش‌های مجلس، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در ابتدای این نشست، سجاد یاهک گزارشی از طرح پژوهشی انجام‌شده ارائه کرد و گفت: برای این پژوهش، با توجه به گستردگی موضوعات در حوزه فرهنگ، ضمن استفاده از داده‌های موجود در پیمایش‌ها و طرح‌های کلان، یک کار کیفی با محوریت مصاحبه با نخبگان و اندیشمندان حوزه فرهنگ صورت گرفت تا راهکاها و دلایل وضعیت موجود فرهنگی بررسی شود. درنهایت به ده موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی، خانواده و ارزش‌های آن، ارزش‌های اخلاقی در جامعه ایرانی، وضعیت فضای مجازی، دینداری، هویت ایرانی اسلامی، وضعیت امید در ایران، وضعیت نشاط، اوقات فراغت و مصرف فرهنگی و وضعیت اعتماد اجتماعی در ایران رسیدیم. معیار این انتخاب، بررسی داده‌های موجود در پیمایش‌ها و استفاده از اسناد بالادستی و تحقیقات انجام‌شده و نیز مشورت با شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. در مرحله بعد، داده‌های قابل استناد و قابل اتکا را محور قرار دادیم و این ۱۰ موضوع را براساس پیمایش‌ها و داده‌هایی که در کشور وجود دارد، ازجمله پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها، سرمایه اجتماعی، پیمایش ملی دینداری ایرانیان، پیمایش ملی خانواده و ...، تحلیل کردیم. پس از مصاحبه در جهت تکمیل کار، به موضوعاتی اشاره شد که قابل تأمل بود. یکی از این موضوعات که اولویت بالایی داشت، بحث نهادهای فرهنگی بود که به‌عنوان مسأله و چالش فرهنگی ازسوی برخی از این اساتید و اندیشمندان مطرح شد. مولفه‌هایی چون کاربردی نکردن داده‌های فرهنگی، عقب‌ماندگی فرهنگ رسمی از فرهنگ مردمی، ساختار بوروکراتیک شورای عالی انقلاب فرهنگی، شعارزدگی و فقدان اهداف سنجش‌پذیر در نهادهای فرهنگی از دیگر مواردی بودند که به آن‌ها اشاره شده بود. یکی از نکات مورد اشاره این بود که خود نهادهای فرهنگی، چالش فرهنگی مهمی برای فرهنگ و جامعه ایران هستند که گاهی حتی منجربه اتلاف بودجه می‌شوند.


درنهایت با تلفیق یافته‌ها و تحلیل‌هایی که روی داده‌ها و مصاحبه‌ها انجام شد، چند اولویت فرهنگی مهم استخراج شد که عبارت بودند از: ارزش‌های اخلاقی و فرهنگ عمومی، بحث نهادی (اصلاح مناسبات داخل دولت و ارتقای جایگاه فرهنگ در آن و ...)، آموزش (اصلاح ساختار آموزشی، فقدان آموزشو پرورش سازنده و ...)، رسانه‌ها، خانواده، هویت، همبستگی اجتماعی، دینداری، تهاجم فرهنگی و امکانات فرهنگی (توجه به زیرساخت‌ها و فضاهای فرهنگی).

در ادامه علی جوادی از مشکل اغتشاش مفهومی در اسناد بالادستی و پیمایش‌های ملی سخن گفت و یادآور شد: در این ۱۰ اولویتی که در این طرح پژوهشی عنوان شده، یک اغتشاش مفهومی عجیبی دیده می‌شود. به‌طور مثال، با مفاهیمی تحت عنوان سبک زندگی و مصرف فرهنگی مواجه هستیم، درحالی‌که مصرف فرهنگی خود شقی از سبک زندگی است که ما در این پژوهش، آن را در عرض سبک زندگی می‌بینیم. این مسأله ناشی از ضعف این پژوهش نیست. ما در اسناد بالادستی و پیمایش‌های ملی خود هم این آشفتگی معانی را می‌بینیم. این مشکل ناشی از یک اغتشاش معانی در علوم انسانی است که ما با آن مواجه‌ایم. به نظرم شاید مهم‌ترین کاری که در این حوزه به‌عنوان زیرساخت پژوهش‌هایی که ماهیت پیمایش دارند باید انجام داد، این است که شاخص‌های رصد و وضعیت‌سنجی را براساس یک دستگاه نظری مشخص و منسجم تنظیم و تدوین کنیم و آن را مبنای پژوهش قرار دهیم. اگر ما بخواهیم یک کار دقیق علمی کنیم و این دستگاه نظری را به درستی انتخاب کنیم، یک ایده این است که به سنت‌های علمی خودمان برگردیم. به‌طور مثال سعی کنیم با نگاه صدرایی، یک الگوی بومی از سیاستگذاری فرهنگی را تدوین و تنظیم کنیم و در بطن آن، به شاخص‌های رصد و وضعیت‌سنجی برسیم. ما زمانی می‌توانیم این پژوهش را موفق تلقی کنیم که این پژوهش بتواند یک الگوی رصد به ما دهد و بتواند توضیح دهد که لایه‌های وضعیت‌سنجی فرهنگی چیست، در هر لایه، چه مولفه‌هایی وجود دارد و نسبت و تناسب اجزا با هم چیست تا زمانی که گزارش‌ها را براساس آمارهای کمی‌شده می‌خوانیم، بتوانیم تشخیص دهیم که کدام دارای اهمیت بیشتر و کدام یک از اهمیت کمتری برخوردار است.


این مدرس دانشگاه با اشاره به برخی اشتراکات راهکارهای سند مهندسی فرهنگی کشور با راهکارهای این پژوهش، ضمن توجه به زیرساخت‌های نظری، توجه به چند موضوع را در فضای جنگ اقتصادی، در اولویت توجه قرار داد و متذکر شد: ما باید بحث نظام موضوعات و مسائل خود را به‌صورت نظری به‌گونه‌ای طراحی و تدوین کنیم که ابتدا درک درستی از مسائل به وجود بیاید. این مربوط به زیرساخت نظری کار است اما زمانی که می‌خواهیم اولویت‌ها را در نظر بگیریم، با توجه به فضای جنگ اقتصادی، باید به چند نقطه توجه بیشتری داشته باشیم. در سند مهندسی فرهنگی کشور، به راهبردهایی چون مشارکت اجتماعی، نظامات فرهنگی و کارکردهای آن‌ها اشاره شده است. به نظر من، ما با احیای نهادهایی مثل خانواده، مسجد و وقف به صورت سنتی و در دل اقتضائات روز که نگاه تمدنی لازم دارد، می‌توانیم ضمن فهم دغدغه نسبت فرهنگ و اقتصاد، به عنوان اولویت به آن‌ها نگاه کنیم. این اولویت‌ها قادر خواهند بود بقیه مسائل ما را هم سامان دهند. از این منظر می‌توان راهبردهای کلانی که در نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نیز این پژوهش عنوان شده، سامان داد. توجه به خانواده، مسجد و وقف، به‌عنوان آغاز یک تحول در ساختارهای اقتصادی سنتی ماست که وجه فرهنگی دارد.


حمید پارسانیا سخنران بعدی این نشست، با تأکید بر اهمیت توجه به نسبت فرهنگ و اقتصاد، اظهار داشت: برنامه‌های جمهوری اسلامی، قاعدتاً ناظر بر اسناد بالادستی است. اما در جهان امروز باید اقتضائی کار کنیم چون خیلی از مسائل در تغییر و تحول هستند. مهم‌ترین مسأله‌ای که در دهه‌های اخیر تأثیرگذار بوده، اقتصاد است. بنابراین چیزی که الآن مهم است، فهم نسبت فرهنگ با اقتصاد است. باید ببینیم اقتصاد و فرهنگ در عرض هم یا دو حوزه درهم تنیده هستند. این پژوهش ضمن داشتن خوبی‌های خود، از این منظر که به این مسأله نمی‌پردازد، کارآمد نیست.

امروز برای خیلی از حوزه‌ها اقتصاد، محور است. اینکه اقتصاد یا توسعه چگونه باشد، خود یک فرهنگی دارد. با توجه به حاکمیت عقلانیت ابزاری، وقتی بحث توسعه و اقتصاد به میان می‌آید، همه سنت‌ها و فرهنگ‌ها را در حاشیه قرار می‌دهد و این نافی استقلال در عمیق‌ترین لایه خودش است. اگر جامعه‌ای بخواهد در این جهان حضور داشته باشد، اصل اول، داشتن استقلال است که برای داشتن آن نیاز دارد مفهوم توسعه و اقتصاد را متناظر با هویت و فرهنگ خود داشته باشد. چنان که قبلاً هم چنین بوده و اقتصاد جوامع، متناسب با فرهنگ بوده است. آموزه‌های دینی عمدتاً ناظر بر بازار بود و بازاری‌ها با این مسائل آشنا بودند. کاسب، حبیب‌الله بود و... . این موارد، مربوط به فرهنگ اقتصاد بود و افراد می‌دانستند با پول خود چگونه باید رفتار کنند. اما به مرور زمان، با پیدایش قشرها و تعاملات اقتصادی مختلف، فرهنگ مربوط به این تعاملات هم ظهور کرد. ما امروز یک عقب‌افتادگی فرهنگی نسبت به برنامه‌های اقتصادی داریم و با غفلت عظیمی مواجه هستیم که خود چند لایه دارد. بنابراین فرهنگ نباید مستقل از اقتصاد دیده شود. یعنی اگر اولویت ما اقتصاد است، باید فرهنگ را از منظر اقتصادی ببینیم و برنامه‌ریزی فرهنگی به‌عنوان برنامه‌ریزی اقتصادی دیده شود. برنامه‌ریزی اقتصادی بدون حضور فرهنگ متناسب با خود، برنامه‌ریزی اقتصادی نیست؛ آسیب است و موفق نخواهد بود. در جامعه‌ای که نگاه قدسی به خود و عالم دارد، اگر اقتصادش معنای قدسی پیدا نکند، آسیب‌های روانی و ناهنجاری‌های اجتماعی دیگری ایجاد می‌کند. ما با یک اقتصاد جهانی و تعریفی از توسعه مواجه‌ایم که فرهنگ خاص خود را دارد. لذا وقتی آن را گرته‌برداری و در داخل پیاده می‌کنیم، آسیب‌های فرهنگی خود را به بار می‌آورد. اگر می‌خواهیم به فرهنگ بپردازیم که استقلال ما هم وابسته به آن است، باید پیش از هرچیز نسبت آن با اقتصاد را روشن کنیم.

در پایان این برنامه سجاد یاهک ضمن پاسخ به نقدهای منتقدان، دغدغه ایجاد شده در شورای عالی انقلاب فرهنگی را درخصوص توجه‌دادن به فرهنگ در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، نقطه قوت دانست و برای تکمیل این فرآیند، بر لزوم ادامه این کار و اقدام بر روی اولویت‌های تعیین‌شده در این پژوهش، تأکید کرد.


گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید