ابتکار: از ظرفیتهای قانون اساسی برای بقای انقلاب استفاده کنیم
سمینار «انقلاب اسلامی: ذات و رمز تداوم و بقای آن» بهمناسبت چهلوچهارمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران، دوشنبه و سهشنبه اول و دوم اسفند ۱۴۰۱ با حضور اندیشمندان و صاحبنظران در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، برگزار شد.
در روز دوم این سمینار معصومه ابتکار با موضوع «دوگانههای زنان؛ از بانیان و حامیان» به ایراد سخن پرداخت و گفت: از همان ابتدای انقلاب، مسئله دوگانگیها درباره زنان مطرح بود و حضرت امام همواره مطرح میکردند که جریانی سعی دارد با نگاه سنتی جایگاه زنان را به واپسگرایی بکشاند و گروهی هم صرفاً قصد دارد الگوی رایج و غالب دنیای غرب را دنبال کند. این دوگانگیها از ابتدای انقلاب وجود داشت و ادامه پیدا کرد که متأسفانه جریانی سنتی که دیدگاه آنها با دیدگاه امام خیلی فاصله داشت، غلبه پیدا کرد. زنان ایرانی از فرصت پیشآمده در انقلاب اسلامی خیلی خوب استفاده کردند و تلاش خود آنها بود که باعث شد خیلی از این نگاهها تغییر کند و دستاوردهایی کسب کنند. درمقابل نگاه قشری و خرافی که همیشه دوگانگیهایی را ایجاد میکرد، نگاه و همت والای حضرت امام بود که با تأکید بر اسلام ناب، در مقابل جریانات واپسگرایانه ایستادگی میکرد و در موضوعاتی مثل حجاب یا جمهوریت، راه را برای مردم باز میکرد.
امام در صحبتهای خود اشاره میکنند که همواره عدهای سعی داشتند با حضور زنان در راهپیماییها و انتخابات، مخالفت کنند اما امام حق زنان میداند که در تعیین سرنوشت خود سهم داشته باشند. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب هم این نگاه همچنان ماندگار شد و مخالف حضور زنان در فیلم، ورزش، دانشگاه و مشاغل بودند اما نگاههایی که همراستا با نگاه امام بود، بسیار تلاش کردند تا این اتفاقها نیفتد. حضرت امام در به همراه نامهای که به گورباچف فرستادند، دو سفیر فرستادند که یکی آقا و دیگری خانم بود. اما این نگاه امام بعد از ایشان، الگوگیری نشد. ما تا سال ۷۶ هیچ زنی در دولت جمهوری اسلامی نداشتیم. از این سال به بعد بود که زنان توانستند مسئولیتهایی در دولت داشته باشند. تا جاییکه در دولت دوازدهم، ۲۵٪ مدیران میانی و عالی دولت، از خانمها بود و این حاصل تلاشهایی بود که در این سالها صورت گرفته بود.
ابتکار در پایان سخنان خود ضمن متعالیدانستن آرمانهای انقلاب اسلامی از ظرفیتهای قانون اساسی برای بقا، انسجام ملی و پیشبرد اهداف انقلاب یاد کرد و گفت: ما باید از شرایط امروز جامعه تحلیل واقعبینانهای داشته باشیم و فضای گفتوگو را برای تمامی آحاد جامعه فراهم کنیم.
محمدحسین شعاعی دیگر سخنران سمینار انقلاب اسلامی در تحلیل حضور گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ اذعان کرد: انقلاب اسلامی با مردم پیوند دارد؛ لحظه تکوین انقلاب تا تداوم و هدایتگری آن، با مردم بوده است. بنابراین راهپیمایی، یکی از ارکان اصلی انقلاب است. اساس و استمرار انقلاب اسلامی با مشارکت مردم است. مشارکت در عرصههای مختلف اجتماعی میتواند تجلیهای متفاوتی داشته باشد. همانطورکه نمود مشارکت در عرصه سیاسی، انتخابات است، در عرصه اقتصادی، شفافیت و در عرصه فرهنگی هم، گفتوگو است. گفتوگو رکن رکین مشارکت در حوزههای مختلف است. در فضای گفتوگو، مرز میان خود و دیگری کمرنگ میشود، گفتوگو، تعمیق و بسط پیدا میکند و انقلاب اسلامی با سرعت بیشتری حرکت میکند. چون این فضا باعث میشود هم خود را بهتر بشناسیم و هم دیگری را، هم نقصهای پیدا و اصلاح شوند و هم خود را بهتر به دیگران بفهمانیم. به عبارت دیگر، گفتوگو بازی چند سر برد است. گفتوگو میتواند ابعاد مختلف بینشی، گرایشی و کنشی، در حوزه روشی؛ استدلالی، عاطفی و یا رفتاری، رسمی و غیر رسمی و میان مسئولان، نخبگان و یا عوام مردم باشد. مسئلهای که ما از آن رنج میبریم این است که امروز، باب گفتوگو میان خود مردم هم بسته شده است. زمانیکه فضا گفتوگویی باشد، نشاط و سرزندگی حاکم میشود. بهعبارت دیگر شکوفایی ارتباطی در فضایی گفتوگویی رخ میدهد.
او با بیان اینکه در سطح شهر بسترهای گفتوگو نداریم افزود: المانهای شهری ما دائرمدار گفتوگو نیستند و روح گفتوگو را در شهروندان تقویت نمیکنند. المانی که نشان میدهد در فضای گفتوگو ضعف داریم، بحث مصرف فرهنگی است. مطابق آمارها مصرف فرهنگی مردم مطلوب نیست؛ اگر فضای گفتوگو را رقم بزنیم، مصرف فرهنگی هم افزایش مییابد. بهعبارت دیگر هرچه مصرف مردم در فضای فرهنگی بیشتر باشد، انقلابی که پایهاش فرهنگی بوده، بیشتر قابلیت بازتولیدشدن دارد.
حسین راغفر سخنران دیگر این سمینار درباره دگرگونیهای انقلاب اسلامی و الزامات بقا در دنیای درحال دگرگونی صحبت کرد و گفت: انقلاب اسلامی از ابتدا خود را مکلف به تأمین تعهداتی چون خدمات سلامت و آموزشوپرورش رایگان، مسکن و زمین ارزانقیمت و ... کرد که در دهه اول انقلاب با وجود ۸ سال جنگ بهخوبی از عهده آنها برآمد. اما به یکباره بعد از جنگ شاهد دو تغییر ایدئولوژیک در جمهوری اسلامی هستیم که عملاً خلاف تعهدات و وعدههای اولیه انقلاب بود؛ اول، تغییر ایدئولوژی اقتصادی و دوم، تغییر ایدئولوژی اعتقادی بود. در تغییر ایدئولوژی اقتصادی به یکباره توجه به محرومان و فقرا، به سمت سرمایهداران و کارفرمایان تغییر یافت و خصوصیسازیها و خودگردانی بیمارستانها رقم خورد. بهعبارتی دولت قانون اساسی را کنار گذاشت و همه تعهدات خود در مقابل مردم را تعطیل کرد. درواقع قرار شد همهچیز به بازار سپرده شود اما آنچه که شکل گرفت بازار نبود، بلکه حضور تدریجی و روبه گسترش افرادی از درون قدرت بود که با خصوصیسازی منابع اصلی کشور، به حیطه ثروت هم ورود کردند؛ چیزی که دلیل اصلی رشد نابرابریها در کشور شد. این تغییر ایدئولوژی اقتصادی به تدریج منجربه به نوعی سرمایهداری منحط تجاری و ضدتولیدی شد و سرمایهداری وابسته به صادرات مواد خام و منابع طبیعی و دلالی و سوداگری در عرصه زمین و مسکن را رقم زد. این فرآیند ناقص اقتصادی همچنین باعث رشد قارچگونه بانکهای خصوصی شد که امروز بهعنوان غده سرطانی این نظام اقتصادی هستند.
راغفر ضمن تشریح تغییر ایدئولوژی اعتقادی در سالهای بعد از جنگ، به دو شرط لازم و کافی استمرار انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: شرط لازم برای بقای انقلاب اسلامی، خروج نهادهای قدرت از اقتصاد و شرط کافی آن، اصلاحات در نظام مالیاتی و نظام بانکی کشور است.