بازسازی هویت انقلابی، پیششرط تحقق انسجام اجتماعی است
درگیری با دو گرایش تقدسمآب و غربزده؛ راهحل احیای هویت اصیل انقلابینشست «هویت انقلابی و انسجام ملی» در دومین سمینار بعثت تا بعثت با عنوان «اندیشه امام خمینی(ره) و چالشهای هویت و بازتولید فرهنگی در ایران»، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، با حضور حجتالاسلام مجتبی نامخواه (پژوهشگر دانش اجتماعي مسلمين و مدير گروه مطالعات اجتماعي پژوهشكده تبليغ و مطالعات اسلامي باقرالعلوم ع) و سجاد صفارهرندی (رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه مجتبی نامخواه با بیان اینکه نظم و همبستگی اجتماعی و هویت انسانی در نیم قرن اخیر تجدید یافته، انقلاب اسلامی را محصول پیدایش هویتی جدید دانست و ابراز کرد: انقلاب اسلامی محصول پیدایش هویت و انسان جدید است؛ انسانی که تلاش کرده با تکاپوی خود، جهان جدیدی را خلق کند. بهعبارتی ما با انسان جدیدی مواجه هستیم که میخواهد عالم جدیدی بسازدکه این خود، برآمده از علم و آگاهی جدید است. هویت انسان انقلابی اساساً در دل دیگری و درگیریای که ایده اسلام انقلابی به آن داد، به وجود آمد. بهعبارت دیگر، امکان خلق و تولد انسان انقلابی، در میدان درگیری بهوجود آمد. پروژه فکری حضرت امام، ایده جدیدی بود که به این انسان انقلابی هویت بخشید. در نگاه رهبر و متفکران انقلاب، خلق امر ملی، محصول انقلاب اسلامی است و ما تا پیش از آن امر ملی نداشتیم. یعنی امر ملی بهواسطه انقلاب اسلامی بهوجود آمد.
او با اشاره به نحوه شکلگیری انسجام در انقلاب، افزود: دعوت اسلام انقلابی لزوماً دعوت به دینداری بیشتر نبود بلکه دعوت به اسلام به شیوه دیگری بود. این شیوه به وضوح، الگوهای سنتی، التقاطی و تقدسمآبی را نقد میکرد. برای ایده اسلام انقلابی، مقوله جامعه و برابریهای آن اهمیت زیادی دارد. هویت انقلابی لزوماً هویتی دینی نیست و صورت اعتقادی ندارد؛ بلکه ماهیتی کاملاً اجتماعی دارد. به همین دلیل وقتی انقلاب میشود، حزبالله، مفهومی عمومی است و به عموم مردم تعلق دارد ولی به موازات پیشرفتن، ابتدا تعینات فکری و فرهنگی و سپس سیاسی میگیرد. هویت انقلابی در صدر انقلاب میتوانست انسجام ملی ایجاد کند؛ اما در ادامه به دلیل دگردیسیهایی که داشته، میتواند بر ضد خود یعنی ضد انسجام اجتماعی عمل کند.
پژوهشگر دانش اجتماعي مسلمين در ادامه به موضعگیری اجتماعی سیاسی شهید مطهری در زمینه حجاب، اشاره و اذعان کرد: در بلوا و دعوای هویتی اوایل انقلاب، شهید مطهری با استدلالی اجتماعی سیاسی وارد مسئله فقهی حجاب شد و از این لحاظ که زن جدید در جستوجوی هویت اجتماعی برای خود است، حجاب را بر او لازم دانست. این موضعگیری شهید مطهری برای کاستن از انتظارات فرافقهی متشرعین بود؛ چیزی که منجربه اتهام غربزدگی برای او شد. درحالیکه شهید مطهری میخواست هویت انقلابی را به امر عمومی ارجاع دهد.
نامخواه در تکمیل سخنان خود مهمترین ویژگی انسجام در اوایل انقلاب را درگیری با «دیگری» دانست و درباره احیای آن متذکر شد: امروز درگیریهای کاستهشده باید احیا شوند. ما برای بازسازی هویت انقلابی، نیاز داریم جنبههایی از این هویت را احیا کنیم که در درگیری با گرایشهای مقدسمآبانه و دیگریهای غربزده باشد تا از دل آنها، هویت اصیل انقلابی احیا شود و عمومیت پیدا کند. امروز صورتهایی از هویت انقلابی را میبینیم که اساساً دغدغهای از این درگیریها ندارند. بازسازی این هویت انقلابی میتواند به بازسازی انسجام اجتماعی کمک کند. اگر هویت انقلابی نتواند بار دیگر مرزهای خود را برجسته و دیگریهای خود را بازشناسی کند، این هویت منجربه انسجام اجتماعی نخواهد شد.
سجاد صفارهرندی با اشاره به تکثرهای قبل انقلاب و قدرت انقلاب در تجمیع آنها اظهار داشت: انقلاب اسلامی در شرایطی رخ داد که جامعه ایران بهطور معناداری، دچار تکثرها و تنوعها بود. فراتر از این تنوعها، تضادهایی هم وجود داشت که برخاسته از منافع عینی و موقعیتهای اجتماعی، سبکهای زندگی، رویکردها و دیدگاههای نظری و اعتقادی بود. حتی درون جامعه متدین هم نزاعها و تضادهایی وجود داشت که برخی از آنها مانند شخصیت و جایگاه مرحوم دکتر شریعتی، موضوع مناقشات گسترده در دل جامعه ایران بود. موضوعاتی که گاه مانند دوگانه حسینیه ارشاد و مهدیه کافی، صرفاً نزاعی نخبگانی نبود و عمق اجتماعی داشت. در همین محیط بهنحو اعجابآوری انقلاب شد؛ بهطوری که وجه اعجاب آن در روشنکردن نوری است که طرفین نزاعها با هم در یک نقطه مشترک قرار گرفتند. گویی انقلاب گامی ورای این صحنه میگذارد که مسائل قبلی اولویت خود را از دست میدهند. هرچند از جایی به بعد، دوباره این دوگانهها سربرآوردند؛ اما در لحظه انقلاب، مسئله بیش از آنکه مسئله تضاد و سلب باشد، مسئله تجمیع و جمع بود.
او با بیان اینکه این جمع ارتباطی با آموزه انقلاب نداشت، افزود: شأن آموزهای و ایده انقلاب از قبل وجود داشت بلکه مطابق باور امام خمینی (ره)، این اراده الهی بود که قلوب را متحول و جمع را ایجاد کرد. پس تحقق انقلاب مستقل از آموزه آن است و تنها در پرتو این رخداد است که این آموزه جلوه پیدا میکند و مردم از مسیر امام، به اسلام انقلابی میرسند. از منظر بعد مادی آن چیزی که انقلاب را ممکن میکند، ظهور امر اجتماعی است که در ورای تکثرهای اجتماعی قرار میگیرد. بنابراین در پرتو این رخداد عظیم، آموزه انقلاب که اتصالی هم با شخصیت امام دارد، اجتماعی میشود؛ چیزی که امام بعد از انقلاب دغدغه حفظ آن را دارد. امام تلاش میکند جامعه را از نقاط تمایز دور و روی نقاط اشتراک تمرکز کند. بهطوریکه گاه در موضعگیریهای امام، شائبه نزدیکبودن او به گروه لیبرال پیش میآید؛ درحالی که امام بر اساس درک خود از مسئله حفظ جمعیت، سعی داشت بهاصطلاح فرزندان واگراتر خانواده را در دایره حفظ کند. نگاه امام به درگیریها، دیگریکردن و حذف آنها نبود. مشی امام، گرایش به پیشبرد و صیقلبخشی به آموزه انقلابی همزمان با تلاش برای حفظ مجموعیت اجتماعی بود. مسئلهای که در دوره رهبری کنونی هم حتی با ظرایف بیشتر، به آن توجه شده است.
صفارهرندی در پایان، نیاز امروز بر حفظ سامان اجتماعی در عین حفظ هویت آموزهای انقلاب را بیش از هر زمان دیگری دانست و تأکید کرد: امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند جمع بین فراگیری و اصالت هستیم که این خود، با توجه به مسائل امروز، نیازمند ابتکارات و پیشرویهای تئوریک و سیاستی است که لوازم آن در این سالها برای ما فراهم شده است.
گزارش از: بهاره رضایی