در نشست نقد و بررسی کتاب «سینمای ایران و ادبیات کلاسیک فارسی» مطرح شد؛

کتاب موانع ارتباط ادبیات کهن و سینمای امروز را آسیب‌شناسی کرده است

کتاب  موانع ارتباط ادبیات کهن و سینمای امروز را آسیب‌شناسی کرده است

 نشست نقد و بررسی کتاب «سینمای ایران و ادبیات کلاسیک فارسی»، هشتم شهریور 1402 در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این نشست با حضور محمد نجاری، معاون نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، زهرا حیاتی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، رامتین شهبازی، هیئت علمی دانشگاه سوره، امیررضا نوری پرتو، نمایشنامه‌نویس و مدیر پژوهش دانشکده هنر، محمد اصغر زاده مولف کتاب و پژوهشگر ادبیات و سینما و به دبیری مصطفی اسدزاده، عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای نشست محمد اصغرزاده مولف کتاب که به صورت برخط جلسه را دنبال می‌کرد گفت: برای بنده سینما علاقه دوران کودکی و وسیله‌ای برای ساختن دنیای شخصی و خیالی و پنجره ای به دنیای رمز آلود بوده است. وی ادامه داد: ارتباط عمیق و جدی ادبیات  سینما برای من  در سال ۸۸ اتفاق افتاد وقتی به طور تصادفی کتاب «سینما و ساختار تصویر شعری در شاهنامه فردوسی» محمد ضابطی جهرمی را دیدم. مواجهه با این کتاب باعث شد تمام طول تحصیل من به این بگذرد که شاهنامه و تاریخ بیهقی و سایر این آثار را مورد پژوهش قرار دهم. هر پژوهشی نیاز به نقد دارد و من از این که این کتاب نقد می شود بسیار خوشحالم.

این مولف گفت: این پژوهش یک مطالعه بین‌رشته‌ای است. و این پژوهش‌ها همیشه شامل نقدهای بسیاری است چرا که نظر اینگونه است که وقتی مطالعه بین‌رشته‌ای انجام می‌شود پژوهشگر احتمالا فقط در یک رشته متخصص است و رشته دیگر ضعیف می‌شود. اصغرزاده افزود: ما وقتی می‌توانیم یک شناسنامه هویت‌مند از زیست و انسان ایرانی ارائه کنیم که بتوانیم تصویری از آن در مثلا سینما بازنمایی کنیم.


نویسنده کتاب مطرح کرد: کتاب ظرفیت‌های نمایشی و سینمایی متون کلاسیک را بررسی کرده است. به موانع ارتباط ادبیات کهن و سینمای امروز پرداخته و در فصل چهارم راهکارهایی برای عبور از این موانع ارائه می‌کند.

زهرا حیاتی پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و نویسنده کتاب‌های مهرویی و مستوری که در حوزه ظرفیت‌های سینمایی منظومه خسرو و شیرین است گفت: نگاه به مقالات علمی نشان می‌دهد از پایان دهه هفتاد تا اکنون بیش از هفتاد مقاله علمی پژوهشی در این حوزه منتشر شده و بیش از پنجاه نوشته از این نوشته‌ها در نشریاتی منتشر شده که درجه علمی پژوهشی شده است و باز از میان این مقالات شاید نزدیک به چهل مقاله به طور مشخص به مطالعات اقتباسی پرداخته است و باز از میان این چهل مقاله کمی کمتر از نیمی از این نوشته‌ها تلاش‌هایی تازه کرده‌اند  که یا مباحث نظری را طرح کنند یا کاربست نظریه‌ها و رویکردهای نقد ادبی و نقد سینمایی را به میدان آزمون بیاورند.

وی ادامه داد: گام دیگر پژوهشگران به‌ویژه پژوهشگر مترجمان این بوده است که به جامعه دانشگاهی و محققان مطالعات بین‌رشته‌ای ادبیات و سینما کمک کنند تا با گذر از نظریه دادلی اندرو و دسته‌بندی سه گانه او یعنی ؛ برداشت آزاد، اقتباس وفادار از چارچوب داستان و اقتباس وفادار به همه کلیات و جزییات داستان که آن را اقتباس لفظ به لفظ نامیده است به سمت نقد اقتباسی برویم و بادیدگاه کسانی چون لیندا هاچن یا کاملیا الیوت آشنا شویم. 

حیاتی افزود: پیش از همه این‌ها گرانمایگانی بودند که در ایران سنگ بنای نخستین را گذاشتند و با نوشتن رساله‌های دانشگاهی و کتاب‌هایی مانند محمد خیری و ضابطی جهرمی آغازگر راه بودند و پس از این هر کتابی نوشته شد ویرایشی بر این نوشته‌ها بود مانند آنچه محسن هاشمی درباره سینما نوشت. درکنار این نخستین‌ها کسانی چون ایرج کریمی در دهه ۸۰ به ما آموختند که بر هر اثر ادبی می‌توان از چشم سینما نگاه کرد بعد از آن دیگرانی این شیوه را آزمودند و نمونه‌های آن را واکاوی نمودند که از شمار آن‌ها نوشته مهدی ارجمند است.


 این پژوهشگر گفت: این بزرگان همه از وادی سینما بودند؛ داستان ورود پژوهشگران رشته زبان و ادبیات فارسی به تعامل با سینما با روان شاد سید حسن حسینی آغاز شد که «مشت در نمای درشت» را نوشت تا بلاغت ادبی را با شگردهای ادبی قیاس کند. اینگونه شد که پای رساله در حوزه ادبیات و سینما باز شد و آن هم یاری‌گر توانایی‌های ادبیات بود برای جلوه‌گری در سینما. توجه به ظرفیتهای نمایشی خسرو و شیرین و تاریخ بیهقی که خیلی زود در قالب کتاب منتشر شدند و اکنون کتابی با عنوان «سینمای اقتباسی و ادبیات کلاسیک فارسی» بعد از آن دو‌ کتاب در دسترس دوست داران ادبیات و سینما قرار گرفته است که منظورم کتاب مورد بررسی امروز نیست.

زهرا حیاتی ادامه داد: همه این‌ها که گفتیم در حوزه نگارش و پژوهش بود و اصلا داستان از آنجا آغاز شد که جناب سپنتا فردوسی را ساخت و بعد شیرین و فرهاد و پس از آن فرخ غفاری شب قوزی را از «هزار و یک شب» و داریوش مهرجویی گاو را از «عزاداران بَیَل» ساخت و این فهرست می‌رود تا دایره مینا، درخت گلابی، داش آکل، خاک و دیگر آثار اقتباسی.

این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی عنوان کرد: اکنون کتابی منتشر شده است با عنوان «سینمای ایران و ادبیات کلاسیک فارسی» که در مقدمه آن نقدی بر نوشتارهای پیشین دارد. از همین عنوان کتاب و بخش‌ها و زیر بخش‌ها پرسش بنیادین درباره کتاب شکل می‌گیرد. چه تفاوتی وجود دارد بین اثری با عنوان «سینمای ایران و ادبیات کلاسیک فارسی» با «سینمای اقتباسی و ادبیات کلاسیک فارسی» که در سال۱۴۰۰ منتشر شده  و در فهرست هر دو اثر با عناوین مشابهی مواجهیم.  شاید پاسخ این باشد که در کتاب حاضر به موانع و راهکارهای برون رفت از آن پرداخته شده است. اتفاقا اشاره به موانع برون متنی و فرا متنی هر دو در کتاب پیشین آمده است. آن کتاب‌هایی که اشاره کردم اگر به‌مثابه تلاشی برای هموار کردن مسیر اقتباس ادبی از بین منابع درون متنی نیستند پس چه هستند؟ 


رامتین شهبازی هیئت علمی دانشکده هنر گفت: فی نفسه با انجام هر پژوهشی در حوزه سینما موافقم چون در این زمینه بسیار ضعف داریم. نه فقط در حوزه اقتباس در کل این حوزه هر چقدر پژوهش صورت بگیرد اندک است. ما پژوهشگاه‌هایی که به مباحث میان‌رشته‌ای بپردازند داریم، اما متاسفانه در حوزه هنرهای نمایشی پژوهشگاه سینمایی نداریم، پژوهشگاه تئاتری نداریم.  در کتاب از منظر سینمایی بحث نمی‌شود. این کتاب یک پژوهش در حوزه سینماست یا ادبیات؟ ما می‌توانیم بگوییم پژوهشی میان‌رشته‌ای است و این عبارتی است که ما را از مسئله اصلی دور می‌کند.

شهبازی افزود: کسی که روی هر دو رشته تسلط داشته باشد، کم بوده؛ همیشه یا تسلط روی مباحث ادبی است و نویسنده تلاش می‌کند به سمت درام برود و وقتی وارد حوزه سینما می‌شود به مسائل ادبی یا درام نقد می‌زند. از  بحث روایت‌گری در سینما غافل می‌شویم. روایتی که در سینما می‌بینیم با روایت در فیلمنامه و روایت ادبی متفاوت است. برای اینکه روایت در سینما را تحلیل کنید. نباید از روایتی که در ادبیات و نظریه‌های ادبی می‌پردازد استفاده شود. بلکه باید از نظریه‌های سینمایی استفاده کنید.

 

محمد نجاری معاون نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: سینما و ادبیات همه زندگی من را مشغول خودش کرده است. اقتباس در ایران یک شتر گاو پلنگ است. درواقع یک بازی چندگانه است. هر جا مطلب کم می‌آوریم با بین‌رشته‌ای بودن، خودمان را موجه جلوه می‌دهیم. پیش از این کتاب «سینمای اقتباسی و ادبیات کلاسیک ایران» چاپ شده بود. این کتاب نه تنها چیزی نمی‌افزاید بلکه در بسیاری از موارد امانتداری در پژوهش را رعایت نمی‌کند. این پژوهشگر به جزئیات کتاب پرداخت و صفحاتی که از نظرش ایراداتی داشت مطرح کرد.  وی افزود: آثار کلاسیک ما مانند سفر قهرمان، رابطه اسطوره و سینما مباحثی است که اگر آشتی و هم‌زیستی بین ادبیات و سینما صورت گیرد شاهد کارهای خوبی خواهیم بود. درس ادبیات نمایشی در دانشکده‌های ادبی است و سیاستگذاری آن توسط ادیبان است؛ اما در کشور ما برعکس ادبیات نمایشی در دانشکده‌های هنر است.

در ادامه این نشست امیررضا نوری پرتو، نمایشنامه نویس، مدرس هنرهای نمایشی، مدیر پژوهش دانشکده هنر گفت: بسیاری از نکته‌ها را دوستان فرمودند، درباره اقتباس از داستان‌های شاهنامه پژوهش‌های بسیاری صورت گرفته است. اگر یک نفر که قصد دارد در ژانر، فیلم‌نامه بنویسد با رویکرد اقتباس از داستان‌های کلاسیک ایرانی و حماسی این کتاب چه کمکی می‌تواند بکند. این کتاب عنوان جذابی در راهکارهای تقویت ادبیات کلاسیک فارسی و سینمای ایران دارد منتها کار را سخت کرده متن خیلی دشوار شده و  راهکارها به مخاطب منتقل نمی‌شود.

وی افزود: در خصوص پایان باز فقط مثالی زده‌اند و هیچ تحلیلی صورت نگرفته است. این پایان باز نیست این کتاب تمام زحمتش را کشیده که راهکار و دستاورده تازه داشته باشند اما پایه‌ای که می‌گذارد کمکی به کسی در خصوص نگاه تازه به مقوله اقتباس نمی‌کند. تیترها بیشتر پرطمطراق است و بیشتر توضیح فیلم‌ها و شرح پلات آن‌هاست.  

اگر در خصوص لزوم اقتباس از ادبیات کلاسیک ایران صحبت می‌کرد بهتر بود. 


امیررضا نوری پرتو گفت: کاش مشاوری در کنار آقای اصغرزاده بودند در خصوص سینما چون بیس‌ها و مثال‌ها گاه اشتباه است. در خصوص ژانرهایی که در کتاب آمده محل شک و تردید است. بهتر بود مولفه‌های سینمایی را در می‌آوردند. مثلا ژانر وسترن خود زیر مجموعه ژانر حماسی است. در کتاب استوری‌بورد‌هایی داریم که وجودشان خوب است اما به نحوه درست و کاربردی برای یک نمایش‌نامه‌نویس نیست. اگر می‌توانست پیشنهادهایی به فیلم‌نامه‌نویس‌ها و کارگردان‌ها دهد تصویرسازی بهتری ارائه دهد ارزش کتاب بیشتر می‌شد.

اصغرزاده در پایان در پاسخ به نقدهای وارد برکتاب گفت: من خود مشتاق جلسه نقد و حضور این اساتید بودم. تمرکز این کتاب برشمردن ظرفیت‌های سینمایی و نمایشی متون کلاسیک نیست. این موضوع به کرات در دو دهه گذشته مورد پژوهش قرار گرفته است؛ شاید تا اوایل دهه نود هنوز هم توصیف ویژگی های تصویری و نمایشی یک گام پژوهشی محسوب می‌شد ولی در حالی حاضر صرف توصیف این ویژگی ها یک پژوهش علمی محسوب نمی شود.
وی ادامه داد: عنوان پایان نامه بنده(که کتاب بر اساس آن منتشر شده است) بررسی آسیب شناسانه رابطه سینمای ایران و ادبیات کلاسیک فارسی است و محور آن تامل در موانع ارتباط متون کلاسیک و سینما و ارائه راهکارهایی برای عبور از این موانع است. بنده در بررسی ام به اثری که محور آن بررسی آسیب ها و موانع و ارائه راهکارها باشد دست نیافتم. ممکن است اشارات پراکنده ای به چند مورد باشد ولی محور و چارچوب اثری نبوده و شرح و بسط نیافته است. در متن کتاب و در منابع به آثار آقای ضابطی و خانم حیاتی و سایر مراجع اشاره شده است و بنده در این مورد مصر هستم که هر جایی از منبعی استفاده شده است ارجاعات به صورت مستقیم یا غیر مستقیم آمده است.
این مؤلف درباره کتاب سینمای اقتباسی و ادبیات کلاسیک فارسی نوشته علیرضا پورشبانان گفت: رساله بنده در سال ۱۳۹۷ دفاع شد و کتاب ایشان در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است من کتاب ایشان را دیدم ولی تمرکز ایشان هم بر ویژگی‌ها و ظرفیت‌هاست تا راهکارها. شباهت این دوکتاب توسط پژوهشگاه بررسی شده است و مطابق رای اساتید این کتاب وجوه متمایزی برای انتشار به عنوان اثری جداگانه داشت.
اصغرزاده همچنین توضیحاتی درخصوص فلسفه استفاده از تصویر(استوری برد) در بعضی از بخش‌های کتاب ارائه کرد. وی در پاسخ یکی از منتقدین که اعتقاد به عدم برجستگی وجوه دراماتیک و سینمایی متون کلاسیک-غیر از شاهنامه فردوسی - داشت بر وجود این ظرفیت ها در متونی مانند تاریخ بیهقی تأکید کرد.



گزارش تصویری نشست



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید