یافتههای پژوهشی باید به زبان سیاست ترجمه شوند
دکتر فاطمه جواهری- برگزیده دوره پانزدهم جشنواره پژوهش فرهنگیفاطمه جواهری، متولد ۱۳۴۲ تهران، دارای کارشناسی پژوهش علوم اجتماعی، کارشناسی ارشد و دکترای جامعهشناسی است. او دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی است و فعالیتهای آموزشیپژوهشی خود را درحوزه جامعهشناسی پزشکی و سلامت، رسانهها، زنان و آموزش عالی ایران متمرکز نموده است. جواهری در حوزههای یادشده ۲۵ مقاله علمی- پژوهشی و دو مقاله ISI را به رشته تحریر درآورده است. وی همزمان در تدوین فصلهایی از چندکتاب مشارکت داشته و گردآورنده کتاب «بررسی وضعیت اجتماعی زنان درایران طی دهه ۱۳۸۰-۱۳۹۰» است. او مجری طرحهای پژوهشی نظیر «طرح تحلیل ثانویه اطلاعات سنجش نگرشها ورفتاردانشجویان دانشگاههای دولتی کشور براساس مقایسه اطلاعات سال ۱۳۸۲ و ۱۳۹۴»، «تحلیل سیاستهای فرهنگی در دانشگاههای دولتی ایران پس از انقلاب اسلامی»، «بررسی پیامدهای افزایش تحصیلات دانشگاهی زنان در ایران با تکیه بر روش آینده پژوهی»، «وضعیت تنفروشی زنان در شهر تهران»، «علل گرایش دانش آموختگان رشتههای دیگر به ادامه تحصیل در رشته جامعهشناسی» بوده و در چند اثر پژوهشی هم سمت همکار طرح را بهعهده داشته است.
عضو هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران، عضو هیئت تحریریه «مجله جامعهشناسی ایران» و مدیرمسئول دوفصلنامه «مسائل اجتماعی ایران»، مدیریت گروه جامعهشناسی و پنج سال معاونت پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی از جمله سوابق اجرایی فاطمه جواهری است.
او از برگزیدگان پانزدهمین جشنواره پژوهش فرهنگی است و کتاب او با نام «سیاستهای فرهنگی در دانشگاههای دولتی ایران (۱۳۵۷ ـ ۱۳۹۵)» در این جشنواره مورد تقدیر قرار گرفت. جواهری در این یادداشت به موضوع لزوم استفاده از یافتههای پژوهشی در سیاستگذاری پرداخته است.
بین پژوهشهای فرهنگیاجتماعی و سیاستگذاری چه نسبتی وجود دارد؟
این رویه که آن دسته از پژوهشها و مکتوباتی که از کیفیت مناسب یا برجستهای برخوردارند مورد تقدیر قرارگیرند؛ امر پسندیدهای است و روشن است که در سطح فردی باعث تشویق و دلگرمی پدیدآورندگان آن خواهد شد. اما این امر گاهی جنبه نمایشی پیدا میکند. تقدیر واقعی این است که این قبیل آثار، بارها و بارها هم از سوی جامعه علمی و هم از سوی اندیشمندان و پژوهشگرانی که در فضای عمومی فعالیت میکنند، مورد توجه قرار گیرند.
معرفی، مطالعه و نقد و گفتوگو درباره یک اثر به معنای جدیگرفتن آن و نشانه ارج نهادن به محقق آن است. در این صورت محقق میتواند دلخوش باشد دستاوردی که او عرضه کرده منشأ نظرورزی شده است. کنکاش و تحلیل یک اثر علمی باعث میشود محقق به تأمل در کردههای خویش بپردازد و فرصت پیدا کند در مراحل بعدی آن را اصلاح کند یا بهبود ببخشد. درعین حال، نقد و گفتوگو درباره یک اثر باعث مطرح شدن آن در سطح افکارعمومی میشود و بهترین شیوه تبلیغ است.
درحال حاضر، آثاری که مورد تشویق قرار میگیرند در همان حد معرفی در یک جشنواره متوقف میشوند و هرچند که ممکن است یک بار در یک جلسه گزارشی از آن ارائه شود اما پس از مدت کوتاهی در محاق سکوت میروند و در یادها به فراموشی سپرده میشوند.
من این وضعیت را تجربه کردهام. زمانی که برخی فعالیتهای پژوهشیام مورد تشویق قرارگرفت گروه آموزشی و دانشگاهی که من عضو هیئت علمی آن هستم هیچ واکنشی نسبت به آن نداشتند. البته همکارانم لطف و محبت داشتند و در زمان شنیدن خبر، تبریک گفتند اما در ارتباط با معرفی و یا ارزیابی و داوری درباره آن هیچ اقدام خاصی صورت نگرفت. نباید این بیتفاوتی را امری شخصی تلقی کرد بلکه ممکن است نشانه فقدان سرزندگی و پویایی فضای علمی باشد.
نکته بعدی این است که آن دسته از آثار پژوهشی که در حوزه علوم اجتماعی تولید میشوند بهویژه آنها که خصلت کاربردی و مسئلهپردازانه دارند و دلالتی برای عرصه عمل دارند، در صورتی قدرشان به خوبی شناخته خواهد شد که از سوی کارگزاران ذیربط ابتدا به منظور شناسایی وضعیت موجود و سپس در جهت اصلاح امور به کارگرفته شوند.
البته نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها هم این انتظار که یافتههای پژوهشی بهطور کامل و مستقیم وارد عرصه سیاستگذاری شود، امری مناقشهبرانگیز است. زیرا این امر نیازمند سازوکارهای متعددی است که لازم است به میانجی آنها یافتههای پژوهشی به زبان سیاست ترجمه شود. علاوه براین، هماهنگیهای بین سازمانی یعنی تعامل سازنده بین سازمان سفارشدهنده تحقیق و سازمان یا سازمانهای ذینفع از یک پژوهش؛ درست عمل نمیکنند.
در مواردی هم که پیام و ایده یک پژوهش به مقامات اجرایی انتقال داده میشود؛ انواعی از ملاحظات سیاسی و جناحی و تأثیر گروههای فشار مانع از آن میشود که فارغ از جانبداری سیاسی به نتایج تحقیق نظر شود.
باید اعتراف کرد که ما هیچوقت به درستی مطلع نمیشویم که در پس پرده چه میگذرد. ما نمیدانیم مدیران دستگاههای اجرایی بهرغم آن که خود به سفارش تحقیق میپردازند تاچه حد به یافتههای آنها اعتماد دارند و تا چه حد آنها را جدی میگیرند. اما شواهد امر یعنی آنچه در واقعیت جامعه در جریان است براین امر دلالت ندارد که تصمیمهای اتخاذشده و اقدامات انجامشده به پشتوانه یافتههای علمی و اطلاعات پژوهشی شکل گرفته باشد.
به نظر میرسد پژوهشهای موجود بیشتر در این حد که تصویری از وضعیت موجود نشان دهند و درک دقیقتر و واقعبینانهتری از مسائل اجتماعیفرهنگی ارائه کنند و مسائل مهم را برای مدیران اجرایی برجسته و پرابلماتیزه کنند، کارساز هستند. اما تصمیمات سیاستگذارانه برطیف گستردهای از ترجیحات سیاسی، شعور سیاسی و منافع فردی، گروهی سازمانی، محلی و ملی و درنهایت توانمندی سازمانهای اجرایی- اداری در جذب دانش جدید متکی است. از این حیث یک محقق هر چند هم که خودش زبده و یا اثرش ممتاز باشد، مسئول به کارگیری یافتههای پژوهشی نیست.