«زن خانهدار»، هسته تعاملات و شکلگیری زندگی اجتماعی در محلات است
دومین نشست «الگوی فرهنگی مسکن» از مجموعۀ پیشنشستهای همایش «خانه، خانواده و محله» به ابتکار میز معماری شورای فرهنگ عمومی و با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و مرکز مطالعات فرهنگ و اندیشۀ دینی دانشگاه تربیت مدرس، 9 اسفند 1402 در سالن استاد «صادق آیینهوند» برگزار شد.
در این نشست که با سخنرانی سید فاضل سجادی، مدیر اندیشکده معماری و شهرمرکز مطالعات راهبردی ژرفا، محمد صالح شکوهی بیدهندی، عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و فرزانه فرشیدنیک، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزارشد، نقش و جایگاه زنان در ایجاد و احیاء محلات مورد تأکید قرارگرفت.
در ابتدای نشست، سیدفاضل سجادی، ضمن اشاره به نقش «زن خانهدار» بهعنوان نقطه عطف و هسته تعاملات و شکلگیری زندگی اجتماعیِ محلات، به این نکته اشاره کرد که هرخانواده در زندگی روزمرۀ خود همسایگی ایجاد میکند و این فضاهایِ همسایگیِ زنده، در امتداد خود منجر به تولید کُلونی و نهایتاً تجمیع کلونیها منجر به تولید محله میگردد و درواقع آنچه که مشخص است این است که هر همسایگی و نظام اجتماعی در محله نیاز به حضور دارد و در دنیای امروز «زن خانهدار» این مهم را در محیط عملی مینماید و فضاهای شهری برای تکریم این موجود باز طراحی شوند.
وی در ادامه افزود در حال حاضر با وضعیت فعلی تهران که هر محله جمعیتی بالغ بر چهار تا پنج هزار نفر دارد، عملاً صحبت از «محله» معنایی ندارد و در این شرایط، نقش فضای و اهمیت آن در شهر پررنگ میشود. فضایی که هم ملموس است و هم پتانسیل تبدیل به فضاهای پویا، تعاملی و سرزنده را دارد چراکه بخش زیادی از حیات جمعی در این فضاهای میانی شکل میگیرد.
در ادامه نشست، محمدصالح بیدهندی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت با طرح یک سوال کلیدی مبنی بر اینکه «مشکل برنامهریزیِ شهری در نظامِ سرمایهداری یا خانواده چیست؟» بحث خود را آغاز نمود و با این نگاه که «خانواده» در مبانی ارزشیِ برنامه ریزی شهری در نظام سرمایهداری بهینه نیست، به این نکته اشاره کرد که در این نظام، برای تحقق این مبانی ارزشی یا خانواده حذف میشود و یا دست کم الگوهایی موازی خانواده مطرح میشود. وی در ادامه با گریزی به تاریخ شکلگیری معماری مدرن اشاره کرد که نوع نگاه معماری مدرن به مفهوم خانه به مثابه یک سلول و یک ماشین بوده که تبعات این رویکرد انبوهسازی، بلندمرتبهسازی، اختصاصی شدن فضاها و نهایتاً سرمایهای شدن مسکن است که همه و همه موجباتِ تولید سبک جدیدی از زندگی را فراهم میآورد که تحت عنوان شرایط مطلوب الگوی برنامهریزی سرمایهداری قرار میگیرند که علیرغم ورود به عصر پست مدرن و نقدهای زیاد وارده بر پروژههای عصر مدرن،در کشور ما همچنان تبعیت از الگوهای انبوهسازیِ دوران مدرن، موجب ایجاد مسائل سلامت روانِ ساکنان، افزایش جرائم شهریِ ناشی از بلندمرتبه سازی، کاهش میزان رضایت از سطح زندگی، تنزل روابط اجتماعی، تشدید تفاوتهای فرهنگی، ملال آور شدن فضاها و... شده است.
در پایان نشست، فرزانه فرشیدنیک بر اهمیتِ توجه به نقش زنان و مادران در طراحی مسکن مطلوب اشاره کرد که تاکنون نادیده گرفته شده و یا تاحد زیادی مغفول مانده است.
وی همچنین اشاره کرد در طراحی محله و شهر نیز و در نظر گرفتن نیازهای آنان در طراحی محله و شهر نیز شاهد بیتوجهی به این مسئله و در نتیجه جنسیتی شدن فضاهای شهری و افزایش میزان نارضایتی زنان از شهر و عدم توانایی پاسخگویی محیطهای شهری به نیازهای زنان و مادران هستیم. وی افزود تشویق به فرزندآوری بدون توجه به تأمین مسکن مناسب که نیازهای زنان و مادران را در نظر گیرد، هرگز موفق نخواهد بود و در پایان ابراز امیدواری کرد که با پیگیریهای نهادهای مختلف از جمله میز معماری شورای فرهنگ عمومی، فاصله میان عرصۀ نظر و عمل در ساخت پروژههای مسکن کاهش یابد و نهادهای متولی، در ارتباط تنگاتنگ با تلاشهای آکادمیک و توجه به نتایج و دستاوردهای پژوهشهای دانشگاهی در زمینه تولید مسکنِ مطلوب، اقدام به اجرای پروژههایی نمایند که منجر به شکل گیری و ساختِ مسکنی شایسته و در شأن فرهنگ ایرانی گردد.
تهیه خبر: مائده توانگر