مسأله کودکی ۱
اولین نشست از سلسله نشستهای مسأله کودکی به همت دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، با حضور دکتر نعمتالله فاضلی (رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و دکتر علیرضا کرمانی (مدیر طرح مسأله کودکی دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات)، سهشنبه ۷ مرداد ۹۹ به صورت آنلاین برگزار شد.
در ابتدای این برنامه علیرضا کرمانی به توضیح این سلسله نشستها پرداخت و درباره هدف برگزاری آنها تصریح کرد: این نشستها بخشی از یک پکیج بزرگتر هستند که در قالب طرحی در دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه برای کندوکاو مسائل کودکی در ایران تعریف شده است. ممکن است در نگاه اول عنوان این نشستها این باور را القا کند که کودکی تنها یک مسأله دارد و ما بهنوعی دچار تقلیلگرایی شدهایم اما حقیقت این است که قرار است مجموعه این نشستها، به مجموعهای از مسائل کودکی بپردازد و درنهایت ما را به نقشه مسائل کودکی و به درکی جامع از آن برساند. بنابراین ما آگاهانه و از روی تعمد، در هر نشست، تنها بر روی یکی از مسائل تمرکز خواهیم کرد. واقعیت این است که کودکی در جامعه ما تبدیل به مسألهای سهل و ممتنع شده است. به این معنا که همه درباره آن میدانند و درعینحال کسی نمیداند. درک علمی از این مسأله وجود ندارد. این مسأله ممتنع است چون باور گستردهای وجود دارد که دوره مدرن، دوره فرزندسالاریست و در هیچ دورهای به اندازه امروز، کودکان موردتوجه سیاستگذاریها نبودهاند. اما بهنظر میرسد مسأله به این سادگی هم نیست. علیرغم تمام این توجهات که در دوره مدرن میبینیم، ته ذهن انسان مدرن این است که کودک انسان ناقص است. وضعیت کودکی از نظر انسان مدرن، همین نقص و ناتمامیست. این موضوع باعث شده که کودکی بهعنوان یک آسیب دیده شود. بهطوریکه میبینیم عمده توجهات جامعهشناسی به کودکی، کودکی بهعنوان یک آسیب است. همواره کودکان عادی (غیربیمار)، خارج از توجهات علمی بودهاند. یعنی آنچه که از توجه علم دور مانده، کودکان عادی هستند و تقریباً هیچ گزارش علمی درباره وضعیت کودکی در ایران نداریم. به نظر میرسد اگر میخواهیم نگاه واقعبینانهتری از کودکان داشته باشیم، نیازمند توجه به کودکان عادی هستیم.
در ادامه این مبحث، نعمتالله فاضلی ابتدا به مواردی که جزء مسائل کودکی نیستند، اشاره و اظهار داشت: اولین نکتهای که نمیتواند جزء مسائل کودکی باشد، «مشکلات» کودکان است. اساساً به لحاظ نظری و فلسفی، مشکلات مسأله نیستند و این یک خطای زبانیست که به جای کاربرد واژه «مشکل» از واژه «مسأله» استفاده میکنیم. از طرف دیگر زمانیکه ما از مسأله کودکی صحبت میکنیم، موضوعات کودکی هم مدنظر ما نیست. گاهی موضوعاتی درباره کودکی در حوزههای مختلف مطرح میشوند مثل موضوع کودکی در قصههای صمد بهرنگی که صرفاً موضوع هستند نه مسأله. همچنین گاهی در قالب پژوهشهایی سوالاتی درباره کودکی طرح و پرسیده میشوند که آنها هم به اقتضاء روش پژوهش، سوالاتی را میپرسند که لزوماً «مسأله» نیستند. اولین گام برای فهم و صورتبندی مسأله، حساسیت به «مسألهوارگی مسأله» است. یعنی پژوهشگر باید باید از خود بپرسد که آیا یک مسأله را طرح میکند یا خیر که این اتفاق در جامعه علمی و پژوهشی کمتر رخ داده است که علت آن هم در چند چیز است؛ اول اینکه اساساً احساس نیازی به مسأله نمیکنیم. دومین موضوع، دشواربودن صورتبندی مسأله است که نیاز به یک فهم فلسفی تاریخی و انتقادی عمیق دارد و نکته سوم اینکه حوزه عمومی هم متقاضی و مشتاق فهم مسأله کودکی نیست. یعنی «مسأله» در جامعه مشتری ندارد. بنابراین ابتدا باید بخشی از انرژی خود را بر روی مسألهوارگی مسأله بگذاریم، اینکه آیا میتوانیم توافق داشته باشیم که ابتدا مسأله چیست تا بعد از آن سراغ مراحل بعد برویم؟
عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی آغاز توجه به مسأله کودکی در ایران را زمان قاجار دانست و تصریح کرد: تا قبل از زمان قاجار به علت مرگومیر بالای کودکان، اصولاً کودکان مرکز توجه نبودند و به همین دلیل مسألهای هم صورت نمیگرفت. اما از اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی، بحثکردن و اندیشیدن به مسأله کودکی شروع شد و دلیل آن هم اتفاقاتی بود که رخ داد. اول اینکه مدارس آمدند و نهضت سوادآموزی ممکن شد و خود مدرسه، تفکر و پرسش درباره کودکی را موجب شد. صنعت چاپ و مطبوعات، تکنولوژی اجتماعی دیگری بود که از طریق آن نخبگان ایرانی در کشورهای دیگر مثل عثمانی، روسیه و ... درباره کودکی مقاله نوشتند و اولین پرسشها را ایجاد کردند. «شهر» نیز بهمثابه تکنولوژی کودکی بود که کودک را بهعنوان یک سرمایه معرفی کرد. درحالیکه تا قبل از آن، کودک در زندگی عشایری، نقش یک ابزار را برای خانواده در تأمین زندگی برعهده داشت. لذا این دیدگاه که کودک، یک هویت انسانی مستقل است و حقوقی به آن تعلق میگیرد، وجود نداشت. بنابراین ما از مشروطه به بعد، در شرایط امکان مسألهشدن کودکی قرار گرفتیم. اما این کافی نیست. اگر این اندیشیدن بخواهد وارد حوزه مطالعات کودکی شود، پای متفکران به میان میآید که شرایط مطالعه کودکی را صورتبندی کنند. شرایط امکان اندیشیدن و پروبلماتیک کردن مطالعات کودکی، این نیست که مشکلات کودکی را توضیح دهند، بلکه باید امکان فهمپذیر کردن کودکی در کلیت جامعه امروز را توضیح دهند. مسأله کودکی از این دیدگاه، عبارت است از اینکه ما از تمام موقعیتهایی که دغدغه کودکی ظاهر میشود، آشناییزدایی کنیم. این اتفاق، دغدغه درگیریهای وسیع افراد عادی با بچهها و کودکان را برملا و فهمپذیر میکند. این مطالعات، روابط جدید سلطه، روابط پدرومادر با کودک را برای ما کشف خواهد کرد. یعنی به ما نشان خواهد داد که کودک، به چه صورتی در روابط درون خانواده و سپس چطور در روابط نهادهایی مثل مهدکودک، مدرسه، رسانه، سازمانهای سلامت و ... اندیشیده میشود. ما هنوز نمیدانیم در جامعه خود، این فرآیند اندیشهورزی درباره کودکی به چه شکلیست. لذا مسأله کودکی از نظر من، تلاش محققان است برای صورتبندی نحوه اندیشیدن به کودکی در جامعه. یعنی یک دیدگاه و متدولوژی را ابداع کنند تا بتوانند سازوکار اندیشه در جامعه درباره کودکی را به ما ارائه کنند و به ما بگویند طبق این سازوکار درباره کودکی بیندیشیم.
گزارش از: فریبا رضایی