ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی ایران (۲۵)
بیستوپنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی ادبیات انقلاب اسلامی از نظر تا نظریه (بررسی ساحتهای ادبیات انقلاب اسلامی ایران) با حضور قاسمعلی فراست (نویسنده معاصر در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی) و با دبیری دکتر اسمعیل امینی (نویسنده و داور جشنوارههای ادبی)، شنبه ۲۵ مرداد ۹۹ به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای برنامه قاسمعلی فراست با بیان اینکه از همان ابتدای اسلام، پیامبر به ادبیات و هنر و نقش و کارکرد آنها اهمیت داده است، در راستای طرح بحث اسمعیل امینی درباره ارتباط میان ترویج اندیشههای دینی از طریق صاحبان قدرت، گفت: به غیر از دورههای اولیه حکومت اسلامی از زمان پیامبر و جانشینان او، دینمدار قدرتمند یا قدرتمند دینمداری را خیلی نمیشناسم اما به نظر میرسد که سردمداران هر نحله فکری، طبیعتاً وقتی قدرت داشته باشند میتوانند اندیشههای خود را پی بگیرند. بیشتر قدرتها در طول تاریخ سعی کردند که از هنر و ادبیات بیشتر برای خود استفاده کنند تا برای جوامع بشری.
او در ادامه سوال اسمعیل امینی را مبنی بر اینکه از میان متون بازتابدهنده انقلاب کدامیک از آثار برای ارزیابی ادبیات انقلاب اسلامی قابلاعتمادتر هستند، اینگونه پاسخ داد: ادبیات انقلاب، ادبیاتیست که در آن شاعر و نویسنده انقلاب، بدون دخالت هرگونه قدرتی و با دل و احساس وظیفه خود آن را نوشته باشد. رجوع ما باید به این دسته از آثار باشد که طبیعتاً در ابتدای انقلاب شکل گرفتهاند. کمی که جلوتر میآییم شاخههای ادبی نهضت انقلابی، صاحبانی پیدا میکند که به غیر از کارشناسان، بقیه کسانی هستند که این امر برای آنها دغدغه نیست بلکه یک شغل است. این افراد سعی کردند ادبیات با رویکرد حکومتی یا بهعبارت دقیقتر، بخشنامهای جلو رود درحالیکه ادبیات چارچوب و بخشنامه نمیشناسد. از زمانی که این نگاه عوض شد، ادبیات به سمتی رفت که حاکمان بپسندند نه مردم و در این میان، کسانی آمدند که با پول خود و با دل خود، مسیر خود را از این گروه جدا کردند. لذا به نظر من، ساحت شناختی ادبیات انقلاب، آثاریست که از این نویسندگان و شعرا به جای مانده است. هر انقلابی ادبیاتی دارد. این ادبیات مجموعهایست از مخالفتها و موافقتها یعنی آثاری که چندصدایی هستند. فرض این گروه این است که اگر ما آثاری داشته باشیم که مثلاً ضدجنگ و ضد انقلاب باشد، اتفاقی میافتد درحالیکه چنین نیست. وقتی مردم حقانیت نهضتی را ببینند، این حقانیت در وجود آنها رخنه میکند و این داستانها و روایتها تأثیری بر آنها نخواهد گذاشت.
نویسنده حوزه دفاع مقدس مخالفت خود را با برچسب انقلابی مثل شاعر انقلابی، داستاننویس انقلابی و ... ابراز و در انتقاد از کسانی که از این القاب استفاده میکنند، عنوان کرد: معیار انقلابی بودن، آثار یک هنرمند است و از روی آثار میتوان فهمید که صاحبان آنها انقلابی هستند یا خیر. اگر ما یک قالب انقلابی بسازیم و بگوییم مثلاً شاعر انقلابی، به نوعی آن را محدود کرده و ابعاد دیگر آن را ندیدهایم. لذا مهرزدن روی یک نفر کار درستی نیست و نویسندهای اگر حرفهای باشد، باید در کل جامعهاش، مسائل مختلف جامعه را ببیند و براساس اولویتهایی که برای خودش تعریف میکند، مجموعهای از غم و شادی، جنگ و سیاست و ... را درکنار هم ببیند.
فراست در پایان سخنان خود نویسندگان را به چند دسته قابل تقسیم دانست و درباره دو گروه از آنها خاطرنشان کرد: گروه اول کسانی هستند که نگاه به طبع حاکمان دارند. اینکه ببینند باد به کدام سو میوزد و مطابق با آن، محتوای آثارشان را با احساس نیاز حاکمیت تغییر دهند. اما گروه دوم، افراد هوشمند و بهشدت دغدغهمند هستند که ادبیات را ناموس و جان خود میدانند که بههیچوجه حاضر به فروش آن نیستند. این گروه با دلشان معامله میکنند و نهتنها به خود دروغ نمیگویند، بلکه خود را جوابگوی مردم نیز میدانند. در جامعه ما کسانی که مانند گروه اول نیستند، تحت فشار قرار میگیرند و مجبورند علیرغم میل باطنی خود، برخی چیزها را سانسور کنند.
او در پایان از مسئولین فرهنگی تقاضا کرد که برای ادبیات کاری کنند و فردا را برای آن خیلی دیر دانست.
گزارش از: فریبا رضایی