رونمایی از مجموعه سهجلدی «چشماندازهای فرهنگ معاصر ایران»
نشست رونمایی از مجموعه سهجلدی «چشماندازهای فرهنگ معاصر ایران» با حضور سیدمحمد بهشتی و با دبیری مصطفی اسدزاده (دکتری سیاستگذاری فرهنگی) شنبه ۱۰ آبان ۹۹ به صورت آنلاین برگزار شد.
در این نشست دکتر نعمتالله فاضلی و دکتر مانی کلانی به معرفی و نقد و بررسی بخشی از این اثر پرداختند.
نعمتالله فاضلی اولین سخنران این برنامه با توضیح اجمالی درباره مجموعه سهجلدی «چشماندازهای فرهنگ معاصر ایران» به معرفی و شرح مهمترین ویژگیهای آن پرداخت و تصریح کرد: این کتاب، گفتگوهای انتقادیست با ۱۳ اندیشمند امروز ایران. ما در این گفتگوها، یک انگیزه داشتیم و آن اینکه راوی اندیشمندان ایرانی باشیم. چراکه اندیشمندان ایران نیاز به راوی دارند. ما دانشگاهیها کمتر معطوف به هم صحبت میکنیم و به هم اعتبار میبخشیم مگر پس از مرگ یکدیگر. بنابراین اولین ویژگی مهم این مجموعه سهجلدی، این است که ما سعی کردیم در آن راوی باشیم و اندیشهها را روایت کنیم. این کتاب، انباشت انتقادی دانش است. تلاش کردیم که در گفتگوها نه از روی ستایشگری و نه از روی انکار خصومت، پیش رویم. بلکه با نقادی این اندیشهها، به آنها اعتبار دهیم چراکه اگر این روایتها نباشد، جامعه شادابی و سرزندگی خود را از دست میدهد.
در این کتاب تکیه ما بر اندیشمندانی بود که در فرهنگ معاصر ایران اندیشههایی داشته و مقالاتی منتشر کردهاند که باید دقتنظر و سعهصدر آنها را در فرآیند مصاحبهها ستایش کرد. همچنین ایده ما این بود که یکجانبه نباشیم و اندیشمندانی با گرایشهای متفاوت داشته باشیم و ما فقط در این میان، نقش داور را داشته باشیم. در این مجموعه آیینهای را در برابر تحولات دو سده اخیر در برابر جامعه گذاشتهایم که طی این سالیان پر فراز و نشیب، میتوانیم روایتهای تلخ و شیرین را در این مجموعه ببینیم. درمورد متن کتاب باید گفت که از جذابیتهای بسیاری برخوردار است که کتاب را مانند یک رمان برای خواننده خواندنی میکند. بهعبارت دیگر خواننده ایرانی با یک متن ایرانی سروکار دارد. پرسشهایی که در این کتاب مطرح شده، دغدغههای همه مردم ایران است؛ مسائلی که امروز مردم ما با آن درگیرند از قبیل نارضایتی، بحران اقتصادی، بیماری کرونا و ... . پرسشهایی مهم در این کتاب مطرح شده که میخواهیم ببینیم واکنش روشنفکران و نخبگان جامعه نسبت به آنها چه بوده است. لذا شاید از این حیث، این کتاب خیلی بههنگام به مردم ایران عرضه شده است.
در بخش بعدی برنامه مانی کلانی با بیان اینکه در هر قسمت از کتاب چینشی نیمه خودآگاه داشتیم که افرادی را که ربط موضوعی دارند، کنارهم قرار دهیم، جلد اول کتاب را بیشتر مربوط به اسطوره و تقابل اسطوره و جامعه کهن ایرانی، جلد دوم را مرتبط با قدرت سیاسی و جلد سوم را متمرکز بر تاریخ، انسان ایرانی و هویت انسان ایرانی دانست و در اشاره به ایدههای مهندس محمد بهشتی اذعان کرد: مهندس بهشتی اولاً یک مهندس هستند اما نه مانند مهندسان دیگر بلکه یک شابلون متفاوت هستند برای اندازهگیری خوب و بد ایران. دوماً یک جامعهشناس هستند و مانند بقیه، دین رسمی را از فرهنگ عامه تفکیک نمیکنند. همچنین منتقد سیاستهای توسعهگرای بحرانزا و شکارگرانه هستند. پس از هویت ماندگار ایرانی و ایرانیان میرای در این سرا و سرزمین سخن میگویند. اما حال باید دید این جامعهالاطراف بودن اندیشههای ایشان به کدامسو میرود. مهندس بهشتی معتقد هستند که ما به سمت بهار فرهنگ ایرانی میرویم و باید تمهیداتی را فراهم کنیم تا آماده باغبانی از فرهنگ ایرانی باشیم. لذا معتقد است که فرهنگ ایرانی در حال برگشت و تولد دوباره است که خود را در خوبشدن تدریجی حال ایرانیان نشان خواهد داد.به عبارت دیگر، ایشان همچنان امیدوار به نوبهنو شدن فرهنگ کهنسال ایرانی هستند. اما باید گفت ما دچار فقدان سازوکارهای عملیاتی و پژوهشهای میدانی برای تحقق آرمان مهندس بهشتی برای زندهکردن سنتها و نوسازی فرهنگ ایرانی هستیم. الزامات فنی، بسترسازیهای قانونی، مجموعه حمایتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ... لازم است که مهندس بهشتی کمتر به آن پرداختهاند. بنابراین ما با یک دشواری و سختی نوبهنوشدن هرگونه سنت مواجه هستیم و خیلی از کارها باید انجام شود که فقط از عهده مهندس بهشتی برنمیآید.
از طرف دیگر با مسأله جهانوطنی ایرانیان مواجه هستیم. نسل جدید ایرانیان به لطف فناوریهای نوین ارتباطی و رشد گردشگری جهانی- غیرارادی و غیر اختیاری، به سایر عالمهای فرهنگی جهانی وصل شدهاند که این افراد در منظومه مهندس بهشتی غایب هستند که دیگر شاید نتوان به فرهنگ ایرانی برگشت و بهار پیشرو را با این افراد توضیح داد. بهطورکلی ایرانیان به محتوای میانفرهنگی و چندفرهنگی تمایل دارند که این نشان از تمایل به جهاندیدگی دارد. پس باید در انتظار بهاری چندتکه و چهلتکه بود.
محمد بهشتی در ادامه برنامه لزوم توجه به زمینه و اقتضائات (context) در نوشتههای خود را لازمه رفع این سوءتفاهمها دانست و اظهار داشت: شما باید اقتضای بحثهایی که مربوط به زمینه و شرایط (context) میشود را مورد توجه قرار دهید. این خوشبینی من بنابر آن چیزیست که در شرایط و اقتضائات میبینم. شرایط جامعه ما به مدنیت میل میکند. اگر بخواهم مثالی مربوط به قبل از دوران کرونا بگویم، تعداد کافهنشینیها را مثال میزدم. اما بعد از کرونا، مثال کمککردنهای مردمی را میزنم که اینها همه دلالت به رشد مدنیت دارند. لذا مدنیت درحال رشدکردن است. به میزانی که مدنیت رشد کند، فرهنگ رشد میکند و غنی میشود.
او با اشاره به اختلال اهلیت نخبگان کشور افزود: جامعه نخبه ما دچار اختلال در اهلیت شده است. اهلیت مانند مانند مادر یزدیست که به فرزند خود سخن میآموزد. یعنی چیزی که نمیتواند غیر از سخن گفتن به زبان یزدی باشد. بنابراین نه آن را در کلاس میآموزد و نه نهادی برای آن هزینه میکند. مرحوم دهخدا، مرحوم پیرنیا در زمینه موسیقی و یا حتی استاد شجریان، نخبگانی بودند که دچار اختلال در اهلیت نبودند که بودجه خیلی هنگفت و یا سازماندهی خیلی پیچیدهای نیاز داشته باشند. آنچه که از ۲۰۰ سال پیش باقی مانده برای ورود به ۱۵۰۰، همین کارهاییست که این افراد انجام دادند وگرنه در زمینههای دیگر، توسعه صنعت، کشاورزی، فناوری و ... خیلی خسارت به بار آمده است. درنهایت باید بگویم زیستبوم ایران بیشتر از این تحمل کجی را ندارد. یعنی ایران درحال رسیدن به یک دوراهیست. لذا در این دوراهی یا باید به اهلیت خود برگردیم و یا باید بمیریم. استنباط من این است که ما به لحاظ فرهنگی دارای ویژگیهایی هستیم که در زمینه و شرایط (context) ماست که ما ارادهای در آن داریم و از جنس بودن است. باورم این است که فرهنگ، صاحبخانه وجود ماست؛ ما صاحبخانه آن نیستیم که برای آن تعیینتکلیف کنیم.
گزارش از: فریبا رضایی
لینک سخنرانیها در آپارات: