تحلیل یافتههای بخش موسیقی «موج سوم پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی»
سومین نشست از سلسله نشستهای تحلیل یافتههای «موج سوم پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی» با تمرکز بر یافتههای بخش موسیقی، یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ با حضور فاطمه فلاح (عضو شورای علمی طرح ملی مصرف کالاهای فرهنگی)، پیروز ارجمند (موسیقیدان و مدیر کل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد ارشاد اسلامی) و رضا صمیم (جامعهشناس و عضو موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی) و با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) به صورت مجازی برگزار شد.
در در بخش اول این برنامه فاطمه فلاح گزارشی از یافتههای این طرح در بخش موسیقی ارائه کرد و گفت: این کار با روش پیمایش انجام شده که کار گردآوری اطلاعات آن، در نیمه دوم فروردین و نیمه اول اردیبهشت صورت گرفته است. جمعیت آماری آن، کلیه افراد بالای ۱۵ سال ساکن شهر و روستا را شامل میشود. در بخش موسیقی این پیمایش سوالاتی مطرح شده است از جمله اینکه آیا به موسیقی گوش میکنید یا خیر؟ که ۷۲% از جمعیت به آن پاسخ مثبت دادهاند. در این سوال با بررسی مشخصات فردی پاسخگویان متوجه شدیم که همزمان با کاهش سن و افزایش منزلت شغلی و پایگاه تحصیلی افراد، میزان گوش دادن به موسیقی بیشتر میشود. سوال دوم درباره «میزان گوشدادن» به موسیقی است که در آن پرسیدهایم به طور متوسط در روز چند ساعت به موسیقی گوش میکنید؟ که حدود ۲۶% گزینه تا نیم ساعت، ۳۳% تا یک ساعت، ۲۲% تا دو ساعت و ۱8% بیشتر از دو ساعت را انتخاب کردهاند. مطابق این سوال متوجه شدیم که جوانترها و کسانی که تحصیلات بالاتری دارند نسبت به کسانی که تحصیلات پایینتری دارند، بیشتر و همچنین افراد دارای درآمد بدون کار و خانهدارها کمتر و بیکاران بیشتر از دیگر گروههای فعالیت، موسیقی گوش میکنند. سوال سوم درباره «مکان گوشکردن» به موسیقی است که حدود ۷۶% مخاطبان موسیقی، بیشتر در خانه، حدود 17% در مسیر راه و حدود ۵% در محل کار به موسیقی گوش میکنند. سوال بعدی درباره «سبکهای موسیقی» مورد علاقه است که در اولویت اول، موسیقی سنتی با ۴۶%، پاپ ایرانی ۳۷% ، موسیقی محلی ۹.۶% و در اولویت دوم پاپ ایرانی حدود ۳۴% و موسیقی محلی حدود 33% را به خود اختصاص دادهاند. جمعبندی این دو اولویت نشان میدهد که سبک موسیقی در اولویت اول سنتی و در اولویت دوم پاپ ایرانی است. مطابق این سوال با افزایش سن، گوشدادن به موسیقی سنتی، محلی و نواهای مذهبی، افزایش و موسیقی پاپ، راک و رپ ایرانی کاهش مییابد. سوال پنجم درباره نحوه تهیه آلبومهای موسیقی است که ۳۳% از مصاحبهشوندگان گزینه دانلود رایگان اینترنتی را انتخاب کردهاند، ۱۹% خرید اینترنتی، ۱۷% خرید از فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی و ۱۱% ضبط از طریق رادیو و تلویزیون. و اما سوال آخر درباره رفتن به کنسرت است که ۸۲% گفتهاند تاکنون اصلاً به کنسرت نرفتهاند و تنها ۱۶% اظهار داشتهاند که یک بار یا بیشتر به کنسرت رفتهاند.
در ادامه پیروز ارجمند در بخش ابتدایی سخنان خود، موسیقی را «دیرینترین، فراگیرترین، علمیترین، انتزاعیترین و پرکاربردترین هنرها» خواند و درباره تفاوت بین شنیدن و گوشدادن به موسیقی و نیز عوامل موثر بر شکلگیری ذائقه شنیداری مردم اذعان کرد: بین گوشدادن و شنیدن باید فرق قائل شد. گوشدادن، هر آن چیزیست که در آن تمرکز میکنیم به صرف شنیدن موسیقی در یک زمان خاص که با شنیدن متفاوت است. در تحلیلهایی که در این پیمایش آمده، تقریباً ۲۶ درصد گفتهاند که ما موسیقی نمیشنویم. این افراد، موسیقی را گوش نمیدهند اما همانها احتمالاً بخش زیادی از فعالیتشان در شنیدن میگذرد. بنابراین بهتر بود که در این پیمایش، واژه شنیدن و گوشدادن را تمییز میدادیم و تفاوت آنرا برای مصاحبه شوندگان مشخص میکردیم. نکته بعدی درباره بسترهای شنیدن موسیقیست که در زمان قدیم، یکی از این بسترها، گرامافونها بودند اما امروزه به تعداد تمام افراد دنیا دستگاههای پخشکننده داریم. کنسرتها، شبکههای ماهوارهای و صدا و سیما و بسترهای اینترنتی، ازجمله بسترهایی هستند که تعیینکننده ذائقه شنیداری افراد هستند که این خود در افزایش جذب مخاطبان به موسیقی نقش دارد. اما فراموش نکنیم که در عصر حاکمیت مجازی هستیم. تأثیری که فضای مجازی بر ذائقه شنیداری مردم میگذارد، بسیار زیاد است. ما این تفاوت را در بستر شنیداری احساس میکنیم و به یک پیمایش کاملاً متفاوت از این پیمایش، نیاز داریم که به بسترهای اینترنتی و فضای مجازی بپردازد چرا که این بستر، فوقالعاده مهم و قابل بررسیست. این پیمایش، نشان میدهد که زیست چندگفتمانی در موسیقی ایران وجود دارد و باید در سیاستگذاری فرهنگی، این تحلیل گفتمانی وجود داشته باشد و این زیست، باعث شود که ذائقه شنیداری مخاطبان ما از گونههای مختلف بهره ببرد. پیمایش انجام شده اساساً پیمایش خوبیست اما اگر من در طراحی سوالات آن نقش داشتم، سوالات را از منظر یک مردمشناس موسیقی طرح میکردم؛ کسی که که تلاش میکند موسیقی را از جنبه فانکشنال، کاربردی و کارکردی نگاه کند. این نکته بسیار مهمیست که جای آن در این پیمایش خالی است.
مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگر سخنان خود در نقد و تحلیل یافتههای بخش موسیقی پیمایش مصرف کالاهای فرهنگی خاطرنشان کرد: این پیمایش با درصد فراوانی ۱۵هزار نفر، بسیار خوب است اما اولین نقد من این است که شاید بهتر بود در مقدمه این پیمایش گفته میشد منظور از گوشدادن به موسیقی، شنیدن صرفاً موسیقیست در یک لحظه خاص به قصد شنیدن آن نه به شکل عام. میزان کمِ علاقهمندی جوانان به موسیقی سنتی نیز، هرچند که دور از ذهن نیست اما این سوال را باید پرسید که چرا نتوانستیم در محیطهای دانشگاهی و محیطهای جوانانمان در مدارس، فضایی را ایجاد کنیم که آنها موسیقی ایرانی کلاسیک خوب را بشناسند نه موسیقی بد را. این آمار میتواند این نظر را جلب کند که سیاستگذاری مناسبی در آموزش و پرورش یا حداقل در محیطهای فرهنگی در این خصوص انجام شود و از این طریق، توجه مدیران دانشگاه و آموزش و پرورش را به این موضوع جلب کنیم. در مورد سبک موسیقی، این توضیح داده نشده که منظور از سبک پاپ، راک و کلاسیک چیست. لذا بهتر بود ابتدا یک دوره آموزشی و شناختی موسیقی برای مخاطبان این موسیقیها گذاشته و بعد به سوالات پاسخ داده میشد. لذا از این نظر، در انجام پژوهشهای کیفی دچار چالش جدی خواهیم شد چرا که اصلاً تلاشی جدی در شناخت عام و فراگیر موسیقی نشده است. نکته بعدی، گرایش مثبت ما به موسیقی پاپ است که نکته بسیار جالب توجهیست. زمانی موسیقی ما، موسیقی لسآنجلسی بود اما امروز این پیمایش نشان میدهد که تولیدات موسیقی پاپ ما موفق بوده است و این نشانه خوبیست که ما یک دوره پستمدرن را تجربه میکنیم و گرایش به هویت از نوع سوماش، در ایران شکل میگیرد. تهیه آلبومهای موسیقی، این واقعیت تلخ را نشان میدهد که قانون کپیرایت در کشور ما رعایت نمیشود اما من فکر میکنم با توجه به خصلت فرهنگیای که مردم ما دارند، اگر این آگاهی را به مردم بدهیم و بستر شناخت کپیرایت داخلی را برای آنها فراهم کنیم، میتوانیم این موضوع را حل کنیم.
رضا صمیم سخنران بعدی این نشست با بیان اینکه ما نباید در باب میزان مصرف تحقیق کنیم، به نقد این پیمایش پرداخت و تصریح کرد: پژوهش درباره مصرف، دو سو دارد. یکی میزان مصرف یعنی کمیت آن را میسنجد و دیگری، کیفیت مصرف را. در دنیا تحقیقات میزان مصرف را کمپانیهای تولید موسیقی انجام میدهند که ما آن را نداریم. ما اصلاً مارکت نداریم که تحقیقات مارکت داشته باشیم. میزان مصرف، تحقیق مارکت است یعنی تحقیق اقتصادیست. ما عجالتاً نیازمند صرف هزینه برای کیفیت مصرف یعنی چگونگی مصرف هستیم. این تحقیقات کیفی، بسیار دشوار ولی در وضعیت حاضر، برای سیاستگذاری فرهنگی در ایران، بسیار ضروری هستند. نکته دیگر این است که وقتی یک متخصص موسیقی به این پیمایش نگاه میکند، همان فقری را که من در آن احساس کردم، احساس میکند. یعنی فقر ژانرشناسی. ما هیچوقت به این ژانرشناسی نمیرسیم چون مسأله ما، کشف میزان مصرف است. در جامعهشناسی، تمام تلاش این است که سوال «چقدر» به «چگونه» ارتقا پیدا کند. ما با پاسخ به سوالات «چقدر»، در جامعهشناسی راه به جایی نمیبریم. ما باید سوالات چقدر را بپرسیم، اینکه مخاطب چگونه با موسیقی مواجه میشود؟ چگونه موسیقی را درک میکند؟ و ... . البته ناگفته نماند که پژوهش در این موارد بسیار دشوار است.
عضو موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با نقد کلیت گونهشناسی در این پیمایش ادامه داد: در این پیمایش، راک و رپ ایرانی و راک و رپ خارجی با هم در نظر گرفته شده در حالی که این دو کاملاً با هم فرق دارند. همچنین منظور از موسیقی سنتی در اینجا مشخص نیست، ممکن است بنان و افتخاری را با هم و هر دو را سنتی تلقی کرده باشید که طبیعیست در چنین حالتی درصد موسیقی سنتی بالا میرود درحالیکه این، کدِ غلط دادن است. با این کار به مدیر، کد غلط میدهید و باعث میشوید سیاستهایی اتخاذ کند که درست نباشد. بنابراین، اینجاست که ژانرشناسی اهمیت پیدا میکند. در مورد گوشدادن به موسیقی نیز، گوشدادن منفعل و گوشدادن فعال داریم که اصلاً اینجا وجود ندارد. لذا مخاطب فعال و منفعل را نمیتوانیم تمییز دهیم و سیاستگذار نیز نمیتواند فعال و منفعلبودن مخاطب را دربیاورد. مکان گوشدادن به موسیقی نیز، به خانه، راه و دیگر موارد تقسیم شده، در حالی که مهمترین نکتهها میتواند در دل همین «دیگر موارد» باشد چرا که مکانهایی در گوشکردن به موسیقی وجود دارد که ممکن است در اقلیت باشد اما همان اقلیت، تنظیمکننده مارکت موسیقی هستند. لذا این مکانها در گوشکردن به موسیقی، فوقالعاده با اهمیت میشوند و باید به آنها توجه کرد.
گزارش از: فریبا رضایی