نقد و بررسی یافته‌های موج سوم طرح ملی مصرف کالاهای فرهنگی

نقد و بررسی یافته‌های موج سوم طرح ملی مصرف کالاهای فرهنگی

نشست «نقد و بررسی یافته‌های موج سوم طرح ملی مصرف کالاهای فرهنگی» به همت دفتر طرح‌های ملی سه‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ با حضور دکتر سعید معیدفر (مدیر علمی طرح)، دکتر  هادی خانیکی (عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر عباس کاظمی (عضو هیات علمی  پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی) و علی‌اصغر سیدآبادی (مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی  راهبردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

به نقل از ایرنا محمد سلگی، در این برنامه اظهار داشت:  موج سوم پیمایش ملی «مصرف کالاهای فرهنگی در ایران» پس از ۱۶ سال انجام شد.

وی گفت: مرحله گردآوری اطلاعات موج سوم پیمایش ملی «مصرف  کالاهای فرهنگی در ایران» ۲۴ فروردین امسال به مدت یک ماه توسط  مرکز طرح­‌های ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شد.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات افزود: جمع‌آوری  اطلاعات مورد نیاز این طرح، با تعداد نمونه ۱۵ هزار و ۵۰۰ نفر از افراد بالای ۱۵ سال ساکن شهر و روستا و در گستره  ملی انجام شد و در این پیمایش، پرسشگران برای تکمیل پرسشنامه، به هموطنان ساکن در ۳۱ مرکز استان­، ۸۵ شهر(غیر مرکز استان) و ۵۰۰ روستا مراجعه کردند.

سلگی با اشاره به سوابق این طرح در وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامی، افزود: موج اول این پیمایش در سال ۱۳۷۹ و موج دوم آن در سال ۱۳۸۲ انجام شده‌ است و در حالیکه قرار  بود هر دوسال صورت گیرد اما در دولت نهم به طور کامل جمع و امسال موج سوم انجام شد.

وی با اشاره به وجوه تمایز و تشابه این طرح با موج‌های  قبلی بیان‌ کرد: علاوه بر تنظیم و تطبیق تعداد نمونه‌های این طرح با قواعد نمونه‌گیری  طرح‌های ملی در دست اجرای پژوهشگاه، واحد مورد مطالعه نیز از خانوار به فرد تغییر یافته‌  است. در این طرح سعی شد با حفظ ساختار کلی طرح، در برخی موارد و آن هم به اقتضای تغییرات  فرهنگی، نسبت به روزآمد کردن برخی سوالات اقدام شود.

سلگی بیان کرد: در این طرح به دنبال آن بودیم تا در گام  اول به برآوردی از کمیت و کیفیت مصرف کالاهای فرهنگی در بین شهروندان ایرانی برسیم  و در گام دوم، با همکاری صاحبنظران، با تحلیل ثانویه داده‌ها، دلالت‌های اجتماعی، فرهنگی  و اقتصادی مصرف کالاهای فرهنگی در ایران را آشکارکنیم.

وی هدف از انجام این پیمایش را سنجش رفتارهای فرهنگی  مردم ایران در حوزه مصرف کالاهای فرهنگی اعلام و تصریح کرد: فلسفه وجودی این پیمایش،  تهیه اطلاعات به‌روز، به منظور استفاده در برنامه‌ریزی‌های فرهنگی کشور بوده و امید  است تا با کاربست نتایج این پیمایش، امکان طراحی و اجرای برنامه‌های فرهنگی مؤثرتر  در حوزه مصرف کالاهای فرهنگی و اوقات فراغت شهروندان فراهم شود.

سلگی منظور از «تقاضای فرهنگی» را انتظاراتی که افراد  در خصوص گذران اوقات فراغت خود دارند و صورت­‌هایی از کالاها و فعالیت­‌های فرهنگی که طالب آنند، دانست.


رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تأکید کرد: پیمایش  «مصرف کالاهای فرهنگی در ایران، سه محور؛ «فعالیت فرهنگی»، «مصرف» و «تقاضای فرهنگی»  را در قالب مقولاتی مانند: فعالیت مذهبی، فعالیت اجتماعی، فعالیت ورزشی، فعالیت تفریحی،  فعالیت هنری و دستی، کتاب و کتابخوانی، روزنامه و مجله­‌خوانی، رادیو، تلویزیون و انواع دیگر رسانه­‌های صوتی تصویری، رایانه، اینترنت، ماهواره و تلفن همراه، سینما و  تئاتر، تسهیلات (امکانات) فرهنگی، زمان فراغت و نیازهای فرهنگی، مورد بررسی و سنجش  قرار داد.

سلگی طرح­‌های ملی دیگری نظیر بررسی سبک زندگی ایرانیان، سنجش وضعیت هویت ایرانیان،  سنجش و ارتقای سواد رسانه ای در ایران، ارزش ها و نگرش های ایرانیان (موج چهارم) و  سنجش سرمایه اجتماعی چهره های شاخص را از طرح های در دستور اجرای پژوهشگاه فرهنگ، هنر  و ارتباطات عنوان کرد.

در قسمت بعدی، سید  علی‌اصغر سیدآبادی اظهارکرد: نتایج پیمایش مصرف حیطه های فرهنگی به درد سیاست گذاران، سرمایه گذاران و پدیدآورندگان کالاهای فرهنگی و هر تولیدکننده ای در این حوزه می خورد چون به گونه ای ذائقه سنجی صورت می گیرد.

وی افزود: اهمیت این پیمایش ها در این است که علاوه ب کمک به سیاستگذاری های فعلی می گوید در آینده هم به چه سمتی در حوزه فرهنگی حرکت می کنیم و علاوه بر این بخشی از رفتارهای سیاسی و اجتماعی را هم می توان حتی از دل این پیمایش ها دریافت کرد.

سیدآبادی گفت: نتایج این پیمایش همانند معدنی است که باید استخراج و کامل شود تا به کار حوزه سیاستگذاری بیاید.

وی به برخی از این نتایج اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال بر اساس این پیمایش میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی ایرانیان ۲۸ درصد و یا کتابخوانی ۴۶.۶ درصد است.

سیدآبادی با بیان اینکه بعضی از این داده ها کنار هم مهم اند، گفت: داده های پیمایش به طور کلی هم به کار می آیند اما وقتی تحلیل های ثانویه روی این داده صورت گیرد و پژوهشگران روی این نتایج کار کنند، بسیار کاراتر می شوند.


مدیر کل دفتر مطالعات و برنامه ریزی راهبردی وزارت فرهنگ دو انتقاد نیز به نحوه انجام پیمایش داشت و گفت: در پیمایش ها سن را ۱۵ سال می گیریم به بالا، در حالیکه با اتفاقات اجتماعی امروز کودکان نوجوانان خیلی کنشگر شده اند و حتی نظرات بزرگترها را، بچه ها می توانند تغییر دهند.

سیدآبادی افزود: در نظر نگرفتن کودکان در پیمایش ها نقص بزرگی است، در همه پیمایش ها باید جای کودکان و نوجوانان را باز کنیم.

وی گفت: نقد دیگر اینکه در تمام مسایل فرهنگی واحد پیمایش شهر است، اگر این امکان بود که به تفکیک شهرها این پیمایش صورت بگیرد نه فقط براساس استان، نتایج بسیار بهتر و کاربردی تر خواهد شد.

در ادامه این برنامه عباس کاظمی با بیان اینکه باید ببینیم که وجه تشابه و مشابهت‌های این داده‌ها چیست و چه الگویی را از فهم جامعه امروز به خصوص در مبحث مصرف فرهنگی به ما می‌دهد، در مورد فاکتورهای مهم این پیمایش در مصرف فرهنگی گفت:

مصرف فرهنگی در ایران ۴ آیتم مهم دارد، اول اینکه مصرف فرهنگی امری طبقاتی‌ست، بیشتر مردانه است، خانواده محور است و جماعت‌گرا. مصرف فرهنگی طبقاتی‌ست یعنی طبقات بالا و کسانی که سواد بالایی دارند و سرمایه اقتصادی بالایی دارند و متعلق به پایگاه‌های اجتماعی بالا هستند، بیشترین مصرف فرهنگی را دارند به جز جاهای خیلی کم. طبقات پایین تقریبا کمترین بهره را از مصرف کالاهای فرهنگی دارند. همچنین مصرف فرهنگی غالبا مردانه است. یعنی ۸۰ درصد مصرف فرهنگی با مردانگی گره خورده است یعنی مردان بیشترین مصرف را دارند به جز دو شکل از مصرف، که زنان جلوتر هستند. یکی از آنها، مربوط به زنان طبقات بالا و تحصیلات بالاست و دیگری زنان طبقات پایین و تحصیلات پایین است. الگوی زنانه مصرف در گروه اول همانجایی‌ست که الگوی مصرف آن در جامعه پایین است. ازجمله تئاتر و سینما. حتی زنان در بدترین نوع مصرف فرهنگی نیز پیش‌قدم هستند که این متعلق به گروه دوم است. به‌طور خاص در تماشای تلویزیون و تماشای ماهواره و فیلم‌های ترکی و در شبکه‌های ایرانی نیز، شبکه آی‌فیلم را بیشتر تماشا می‌کنند. این هم خبر خوب و هم خبر بد از جامعه زنان است.

در مورد خانواده‌محوربودن مصرف فرهنگی نیز می‌بینیم که در غالب این یافته‌ها، اولویت فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی همراه با خانواده است. منظور این نیست که پدر و مادر تصمیم می‌گیرند که کجا بریم و چیکار کنیم، ممکن است بچه‌های کوچک نقش بیشتری داشته باشند، بلکه ساخت مصرف فرهنگی، خانواده است.


 کاظمی قبل از توضیح آیتم چهارم، درباره لزوم فکر کردن به این داده‌ها که برخی از آن‌ها بالا و برخی پایین است تآکید کرد و گفت: هر داده‌ای که میزان آن پایین است، کم اهمیت نیست و هر داده‌ای که میزان آن بالاست، لزوما مهم نیست. برای مثال وقتی  ۵درصد از جامعه ایرانی سریال‌های خارجی می‌بینند، خیلی معنا دارد. این  ۵درصد طیف ۱۵ ساله هستند، طیف دانشجو و دانش‌آموز هستند، این مهم، این پیام را می‌رساند که در واقع شکلی از مصرف فرهنگی درحال متولدشدن است که می‌تواند جایگزین اشکال دیگر در آینده قرار بگیرد. این ۵ درصد برای ما به لحاظ تصمیم‌گیری و تحلیل وضعیت فرهنگی خیلی مهم است. مسائلی از این دست در این پیمایش وجود دارد که باید به آن توجه شود. داده‌های دیگری هستند که درصد آنها در این پیمایش، بالا و پایین می‌شود، «داده‌های مذهبی» و «داده‌های مصرف فرهنگی سنتی». در گروه دوم، خواندن کتاب، روزنامه، مجله و ... نشان می‌دهد این‌ها دیگر الگوی مصرف فرهنگی ما نیستند و درحال خارج شدن از دور هستند که در نهایت به یک وضعیت باثباتی می‌رسند و در آن وضعیت باقی می‌مانند. به همان میزان، برخی از رفتارهای مذهبی ما وضعیت باثباتی پیدا کرده که خیلی بالا نیست. در مقابل پاره‌ای از فعالیت‌های مذهبی خیلی بالاست مثل اعیاد و جشن‌های مذهبی و عزاداری‌ها و مسائلی از این دست، خیلی بالاست. نه در این تحقیق، بلکه در پژوهش‌های دیگر هم این تفاوت را ما می‌بینیم. رفتن به اماکن مذهبی، رفتن به عزاداری‌ها و ... خیلی بالاست اما خواندن نماز جماعت و نماز جمعه و حتی مراسم فردی دینداری کاهش پیدا کرده در طول این سال‌ها. این بالا و پایین بودن آمار را با آوردن مولفه چهارم توضیح خواهم داد.

عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در توضیح مولفه چهارم اظهار کرد: می خواهم بگویم که چرا در ساخت اجتماعی جامعه (که البته مساله‌ای جهانی‌ست) این تحولات رخ داده است. در کل جهان فهم از وضعیت اجتماعی تغییر کرده و جامعه به عنوان یک مفهوم در حال از دست دادن نقش خود است. جامعه به سمتی می‌رود که اگر نه واحدهای اجتماعی بزرگ که در آنها مشارکت کند، به دنبال این میرود که ساخت‌های اجتماعی کوچک را دریابد. در جامعه ما امکان اینکه تشکل‌های اجتماعی رسمی به شکل خودجوش از درون جامعه ایجاد شوند، وجود ندارد. طبیعتا در چنین شرایطی مردم به یک راهکار دیگری دست یافته‌اند و آن هم گروه‌های اجتماعی کوچک و متوسطی‌ست که به راحتی امروز می توانند عضو یکی از آنها و فردا عضو یکی دیگر شوند. مثل تورهای طبیعت‌گردی و ایران‌گردی که امروزه خیلی زیاد شده‌اند که در آنها غالبا آدم‌های مشترکی می‌آیند و همدیگر را می‌بینند و تشکیل یک crowd را می‌دهند‌. در فضای سریال دیدن، ورزش، موسیقی و حتی در فضای روشنفکری و روزنامه‌نگاری این crowdها و جماعت‌های کوچک و یا حتی محفل‌های کوچک هستند که اینها زندگی اجتماعی را تشکیل می‌دهند. پس اگر آن نهادهای اجتماعی رسمی وجود ندارند، چیزی باید جای خالی آنها را پر کند که این جماعت ها این کار را می‌کنند.

فرق این تشکل‌های کوچک با تشکل هایی که با الگوهای دورکیمی آن ها را می‌شناسیم، این است که آن ها عقلانی و قبل پیش بینی بود، رهبری و ساختار داشتند اما اینها هیچ کدام از این موارد را ندارند. خیلی منعطف هستند اما در مرکز آن‌ها چیزی وجود دارد به نام پیوندهای عاطفی که در مقابل آن الگوی پیوندهای رسمی و عقلانی قرار می‌گیرند. پس ما با سختار اجتماعی جدیدی مواجه هستیم که در آن محفل‌ها وجود دارند.

هادی خانیکی سخنران بعدی این نشست، اظهارداشت: یکی از مظلومیت های همه طرح های ملی از جمله طرح مصرف کالاهای فرهنگی این است که دیده نمی شوند و همچنین بررسی نمی شود که چه کسانی دیدند، توجه، سیاستگذاری و یا نقد کردند، چه کسانی با این طرح ها و نتایج آن امیدوار شدند یا ناامید و این یک ایراد جدی به این طرح هاست چون آنگونه که باید به آن توجه نشده است.

وی افزود: علاوه بر توجه عام اگر به عنوان تکلیف قانونی، توجه به این طرح ها صورت نگیرد باید نگران بود، باید تردید کرد که چقدر سیاستگذاری ها بر برنامه ریزی و یافته های مبتنی بر تحقیق صورت می گیرد.

امروز دغدغه های دستگاه های اجرایی با توجه به شتاب تحولات جامعه این است که "راه حل بدهید" و دغدغه اجراکنندگان چنین طرح هایی نیز مورد بی توجهی قرار گرفتن یافته هاست و هر دو سو می توانند رفع کننده مساله یکدیگر باشند.

استاد ارتباطات دانشگاه علامه با بیان اینکه حس شدن این نیاز، تکلیف مهمی ایجاد می کرد، افزود: در دولت اصلاحات طبق برنامه چهارم توسعه تکلیف شد تغییرات و فعالیت های فرهنگی در کشور همانند فعالیت های اقتصادی رصد شود، بنابراین ارزش ها و نگرش، رفتارها و فضاهای فرهنگی ایرانیان عنوان سه پیمایش ملی در کشور شد. مجموع اینها در پیوند هم نشان می داد ایران در سطوح مختلف نگرش سلیقه ای و ذائقه ای در چه سطحی قرار دارد.

خانیکی گفت: این مطالعه یک دانشگاه یا یک محقق نیست، بنابراین باید به اهمیت و ارزش آن توجه داشت و البته نکاتی هم در مورد نتایج و هم در مورد اجرای این پیمایش ها باید مورد نظر و دقت قرار گیرد.


طرح های پیمایشی مکمل همدیگرند

استاد ارتباطات تاکیدکرد: نکته اول مهم این است که طرح های پیمایش ارزش ها و نگرش ها، سرمایه اجتماعی و مصرف کالاهای فرهنگی را باید مکمل هم دید، بعضی از این ها را نمی توان به تنهایی دید.

در بررسی نتایج باید دقت داشت که تغییر مصرف الزاما به معنای کاهش مصرف نیست، پیمایش می گوید تیراژ کتاب پایین آمده اما تیراژ چه کتاب هایی پایین آمده؟ اگر تغییر ارزش ها و نگرش ها را نبینیم تغییر مصرف را هم نمی بینیم.

وی با اشاره به تغییر ارزش ها گفت: فرضا طرز تلقی از دینداری، کاهش اعتماد و امید به آینده و امثال آن باید در مصرف و فعالیت های فرهنگی مورد توجه باشد، این تغییرات که پیمایش کنونی نشان می دهد با روند تغییرات جهانی هم مطابقت دارد.

خانیکی به رسانه ای شدن کالای فرهنگی نیز اشاره کرد و گفت: در چنین شرایط رسانه ای، می توان از تلگرامی شدن فرهنگ و اینستاشدن فرهنگ‌ حرف زد، علاوه بر این باید دقت کرد که امروزه تغییر در محیط فراتر از تغییر در خود فرد در اجتماع است.

استاد ارتباطات دانشگاه علامه با اشاره به مساله جزیره ای شدن آگاهی جمعی افزود: ما مجمع الجزایری از آگاهی ها داریم در چنین فضایی آگاهی جمعی بسیار دشوار است، کاری که پژوهشگاه انجام داد در قالب مقاله با عنوان ایران در معرض یک ذهنیت جمعی جدید بود، یعنی اعتراض به همه چیز و چنین مقالات و یا این بعد از نتیجه طرح، برای بررسی اعتراضات مقطعی چون آبان ماه مفید است‌.

خانیکی با اشاره به رقم ۴۰ میلیون کاربر فعال رسانه های اجتماعی در کشور گفت: نکته دیگر این که طرح مصرف کالاهای فرهنگی نشان می دهد رشد فورانی مصرف فرهنگی را در کشور شاهدیم و به میزان آن هم رشد محدودیت و منع مصرف ‌و نیز مساله فیلترینگ وجود دارد.


دچار چندپارگی نظام مشروعیت هستیم

وی افزود: مولفه دیگری که برای تحلیل یافته ها لازم است توجه به تغییر رژیم حقیقت است، در رژیم حقیقت یعنی اینکه که چه چیز خوب است و چه چیز بد و چه چیز پذیرفته می شود، دچار چندپارگی نظام مشروعیت هستیم، مدرسه، رسانه، خانواده، جامعه و غیره همگی چندپاره شده است.

خانیکی گفت: متغییر دیگری که لازم به اشاره است بحث فضاهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است، یعنی نهادهای مدنی به موازات فراوانی مصرف فرهنگی رشد نکرده اند، بنابراین با نوعی مصرف و فعالیت انبوه مواجهیم و در عین حال دچار خلا نهادهای مدنی هستیم.

ذهنیت جمعی را باید جدی گرفت

به گفته وی مساله دیگری که به تحلیل این یافته ها کمک می کند توجه به تغییر ذهنیت جمعی است، بخصوص وقتی که جنبه های اعتراضی و انتقادی کنونی وسیعتر شده، نفس اعتراض مشکلی ندارد اما این که این اعتراض چگونه منجر به راه حل و گفت وگو شود، مهم است. از اعتراض، خشونت، نفرت و یاس و ناامیدی حاصل می شود یا مطالبه گری مبتنی بر امکانات و ظرفیت های کشور و مساله ای حائز اهمیت است. رضایت از نسبت میان مطالبات و دستاوردها شکل می گیرد، اگر دستاوردها افزایش یابد نیازی به کاستن مطالبات نداریم. اما در غیر اینصورت سرخوردگی حاصل می شود که نتیجه اش پرخاشگری و افراطی گری است. ذهنیت جمعی جدید را باید جدی گرفت همراه با مولفه هایی که حاصل تغییر مصرف و رفتار فرهنگی است.

وی با اشاره به توسعه فضای جهانی شدن گفت: امروزه هفتمین بازار به اشتراک گذاشتن عکس در دنیا را داریم و با توجه به این گسترش رسانه ای شدن باید دقت داشت. در ذهنیت جمعی جدید نگران کننده ترین اتفاق این است که حرف ها، گزارش ها و تصاویر و صداهای بلند شده متاسفانه ناخوانده و نادیده گرفته می شود، بویژه در نهادهای مسئول، چون پیش فرض های آنها بر این یافته ها مقدم است‌.



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید