پژوهش «ژانر خلقیات و سیاستگذاری فرهنگی» انجام شد
پژوهش «ژانر خلقیات و سیاستگذاری فرهنگی» از سوی ابراهیم توفیق در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شد.
این پژوهش نسبت میان ژانر خلقیات و سیاستگذاری فرهنگی در ایران را بررسی میکند. به این معناکه تلاش میکند نشان دهد گزارههای خلقیاتی در اسناد سیاستگذاری فرهنگی، به چه شکل و معنایی به کار گرفته شدهاند.
به استناد این مطالعه، ژانر خلقیاتنویسی به یک معنا، بازگویی خصائل جمعی ملت ایران برای بیان چرایی عقبماندگی و معنای نوسازی از یک منظر ویژه است. این ژانر، موضوع و مخاطبی نوپدید یعنی «ملت» را پیش رو دارد و در رابطه مستقیم با پروژه دولتسازی قرار میگیرد.
با ذکر این مقدمات، این تحقیق سه رابطه میان خلقیاتنویسی و اسناد برنامهریزی فرهنگی را قابل تصور میداند: رابطه برنامهریزی فرهنگی با گفتارهای خلقیاتگرا به طور عام، اثر مشخصات خاص ژانر خلقیات بر برنامهریزی فرهنگی و نهایتاً نسبت صوری و تاریخی میان این دو.
از همینرو با برشمردن ویژگیهای معینی برای ژانر خلقیات از قبیل تمایل به فهرستکردنِ مختصات خُلقیِ منفی و مثبت ایرانیان، لحن ناامیدانه نسبت به ایرانیان در کنار امید به اصلاح از طریق علم و کارکرد یافتن در علمگرایی کمّینگر، تلاش میکند به این سوالات پاسخ دهد که اسناد برنامهریزی فرهنگی چگونه و در چه سطحی تحت تأثیر گفتارهای خلقیاتگرا هستند؟ اثر این ویژگیهای معین بر برنامهریزی فرهنگی چیست و گزارهها و نظام توضیح آسیبهای فرهنگی در اسناد بالادستی چه نسبتی با ژانر خلقیات دارد؟ وضع مطلوب و وضع مفروض حوزه فرهنگ در اسناد بالادستی چه نسبتی با ژانر خلقیات دارد؟ تحول در نظام برنامهریزی فرهنگ آیا اثری بر ژانر خلقیات گذاشته و این اثر چگونه قابل توضیح است؟ نظام اثرگذاری، لحن و کارکرد ژانر خلقیات چه اثری بر تعریف آسیبهای فرهنگی در اسناد بالادستی داشته است؟ الگوی مداخله در حوزهی فرهنگ در اسناد بالادستی چه نسبتی با ژانر خلقیات دارد؟ و الگوی ارتباط میان علم، خلقیاتگرایی و برنامهریزی که در دهه ۱۳۴۰ شکل گرفت در چه سطوحی کماکان بازتولید میشود؟
این پژوهش در ۴ فصل با عناوین خلقیات و توسعه فرهنگی، حوزهها و حدود بازیابی خلقیات، اسناد ملی و مدیریت فرهنگی و نظم دانش خلقیاتی در جمهوری اسلامی، مطالعه شرایط امکان، سامان یافته است که در کنار تحقق بخشیدن به اهداف پژوهشی خود در این فصول، تلاش میکند به طور ضمنی دو تصور پیشداشته در این زمینه را نقد و تعمیق کند.
این مطالعه در پایان، با بیان اینکه در پیوند میان گفتار نوسازی و گفتار آکادمیک خصایصی به فرهنگ و جامعۀ ایران نسبت داده میشود که بیش از آنکه برآمده از واقعیت باشد برآمده از خصایص گفتاری ژانر خلقیات و پیوندهای آن با سایر گفتارهای مسلط در ایران در دهههای اخیر است، شناسائی و نقد این گفتار و تحلیل پیامدهای نظری و انضمامی آن را برای پژوهشهای بعدی، پیشنهاد میکند.