تصمیمات اقتصادی نیازمند فهم تاریخ اجتماعی است
ریحانه نادرینژاد؛ دبیر کارگروه جامعهشناسی اقتصاد مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهرانچندی پیش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات کتابی را با عنوان «نگرشهای اقتصادی ایرانیان» منتشر کرد که حاصل پیمایش ملی در زمستان ۱۳۹۹ در این زمینه بود. چون این پیمایش اولین بار بهطورخاص نگرشهای اقتصادی را در سطح ملی بررسی می کرد، مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در راستای وظایف خود نشستی را با حضور نرگس درویش(عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا) و آرش نصر اصفهانی (پژوهشگر اجتماعی) درباره نتایج و آوردههای سیاستگذاری این پیمایش در ۱۸ دی ۱۴۰۰ برگزار کرد.
در این نشست هدف پیمایش، استخراج درک عمومی مردم از ایدههای کلی بازار آزاد و جریان منتقد آن عنوان شد. مسئله، چگونه فکرکردن افکار عمومی بوده است نه درستی یا غلطی آن. لذا هر چند طیفبندیها و سوالات میتواند از زوایای مختلف تغییر کند اما پیمایش حاصل، در شکل موجود آن به دنبال میزان تاثیر ایدههای کلی بر تفکر عمومی مردم و قضاوت مثبت یا منفی آنها بوده است. این پیمایش، ضرورت شناخت سیاستگذار از زمینه را مفروض داشته است، تا بدین وسیله میزان پیچیدگی واقعیت، بود یا نبود فروض سیاستگذاری ها را بررسی کند.
نرگس درویش درباره نتایج این پیمایش به تناقض و عدم همگرایی دیگاههای مردم اشاره کرد. بهطوریکه هم با خصوصیسازی موافق هستند، هم با خصوصیسازی آموزش و مدارس غیر انتفاعی مخالف! هم به نابرابری در دسترسی به فرصتها اذعان دارند، هم با افزایش مالیات بر ثروتمندان مخالف هستند! به عبارتی بینش مردم معطوف و محدود به یک بسته سیاستی مشخص نیست. آنگونه که همه نشانگرهای بازار آزاد چون اصالت رقابت، مالیات بیشتر و خصوصیسازی را در مقابل برابری بیشتر، مالیات بیشتر از ثروتمندان و عدم خصوصیسازی قرار دهند. این بدان معنا است که تصمیمات و انتخابها بهظاهر متناقض، ترجیحات بیثبات و فرض عقلانیت اقتصادی بازار آزاد بهروشنی نقض میشود. اگر دیدگاه بازارگرایان دست بالا را در جامعه دارد به علت نظریههای منسجم آنها است. چون در طرف مقابل منتقدان با توجه به پیچیدگی های متغیرها و تحلیلهایشان، سیاستهای منسجم ندارد.
آرش نصر اصفهانی دیگر سخنران این نشست، تصویری کلی از پیمایش و ضرورت انجام آن مطرح کرد. پیمایش افکار عمومی در کنار شاخصهای اقتصادی از این جهت دارای اهمیت است که این دو لزوماً منطبق با یکدیگر قرار ندارند. مردم بر اساس تئوریهای اقتصادی فکر نمیکنند، بیشتر آنها به آمارهای دولتی بدبین هستند و روایت خود را براساس تجربههای زیسته شکل میدهند. بنابراین سیاستگذار برای شناخت بستری که در آن تصمیم میگیرد نیاز به شناخت تفکر اقتصادی مردم دارد. نتایج سوالات اقتصادی پیمایشهای ملی از سال ۱۳۷۹ تا به امروز نشان میدهد که اکثر مردم به طور مداوم و در تمام این بازه زمانی از وضعیت موجود ناراضی بوده اند، امروز را بدتر از گذشته و آینده را بدتر از امروز می دانند. ریشه این نارضایتی در نظر مردم دو امر بوده است: اولا فاصله مردم و حاکمیت ، سوء استفاده و فساد آنها و ثانیا نحوه هزینهکرد منابع .
نهایتا می توان رهآورد این پیمایش برای سیاستگذار را اینگونه جمع بندی کرد:
برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفهوم تاریخ اجتماعی مهم است. امروز را نباید گسسته از گذشته و در قالب دولت های مجزا دید.
نباید شاخصهای اقتصادی را به تنهایی و مجزا از تفکر مردم دید. پیشبینی واکنشهای مردم به سیاستهای اقتصادی با شناخت تفکر اقتصادی آنها ممکن است.
بهرغم استراتژی امید بخشی حکومت حداقل در طول بیست ساله اخیر مردم همیشه از امروزشان بیشتر از دیروز و برای آینده بیشتر از امروز نگران هستند.
با نارضایتی مردمی نباید تنها به عنوان امری امنیتی مواجهه داشت. بلکه مواجهه علمی در مورد دلایل این نارضایتی که بعضا متعارض با واقعیت اجتماعی هم بوده لازم است.
مردم سهم عوامل داخلی و حکمرانی را بیشتر از عوامل خارجی درشکل گیری وضع موجود دخیل میدانند. و به دو عامل فساد و سواستفاده مسئولان و عدم شفافیت در هزینه کرد منابع حساس هستند. هر دو مورد بر ضرورت شفافسازی روندهای مدیریتی و حکمرانی دلالت می کند.
فیلم این نشست را در صفحه پژوهشگاه در آپارات ببینید.