در نشست «شاهنامه و سینما» مطرح شد:

پرداختن به موضوع شاهنامه در سینما، نیازمند سرمایه‌های دولتی است

(گزارش و فیلم نشست)
پرداختن به موضوع شاهنامه در سینما، نیازمند سرمایه‌های دولتی است

نشست علمی «شاهنامه و سینما» شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ به‌مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، با حضور علیرضا پورشبانان (نویسنده کتاب و دانشیار دانشگاه هنر تهران)، محسن دامادی (فیلمنامه‌نویس، کارگردان و مولف آثاری چون سه جلدی "چگونه داستان را به فیلمنامه تبدیل کنیم" و "مجموعه داستان‌های شاهنامه")، مسعود سفلایی (عضو هیات علمی دانشگاه هنر و مدیر گروه سینما در دانشگاه هنر تهران) و طیبه پرتوی‌راد، استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حضرت معصومه (س) با نگاهی به کتاب «سینمای سرگرمی و ادبیات کلاسیک فارسی» و با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) برگزار ‌شد.

در ابتدای این برنامه محسن دامادی به یکی از دلایل عدم توجه سینماگران به شاهنامه اشاره کرد و گفت: متأسفانه سینماگران ما توجهی به شاهنامه نداشته‌اند. این مسأله می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که باید تک‌تک آن‌ها موردبحث قرار گیرد. درباره علت این عدم توجه، یک بحث ریشه‌ای این است که ابتدا گمان کرده‌اند که در فهم شاهنامه دچار مشکل خواهند بود. این مسأله باعث شده که ادبیات رایج در شاهنامه از ادبیات رایج در سینما خیلی فاصله بگیرد. هم‌چنین همواره در سینما یک بخش تجاری فعال بوده که جز با انگیزه سود و بازگشت سرمایه کار نکرده است. درنتیجه اگر فردوسی در زمان نگارش شاهنامه، مغضوب موقعیت خویش بوده است امروز هم می‌توان گفت در بین اهالی سینما که فقط نگاه به تجارت و جذب سرمایه دارند، محبوبیت چندانی ندارد.

او با اشاره به ظرفیت‌های قوی شاهنامه در تولید آثار سینمایی، افزود: ابتدا باید به متن اثر توجه کنیم و ببینیم شاهنامه قابلیت کار سینمایی دارد یا خیر. من در چندجلدی که درباره شاهنامه نوشته‌ام، هرچقدر خواستم که گریزی به سینما نزنم، نشد. یعنی احساس کردم انقدر فردوسی میزانسن را می‌شناسد و استاد بی‌بدیلی در موضوع کارگردانی و نگارش است، نتوانستم به آن اشاره نکنم. می‌توان گفت شاهنامه اثری‌ست که با همه عناصری که در فیلمنامه‌نویسی حرفه‌ای و مدرن امروز وجود دارد، ارتباط دارد. اگر شما نیاز به قصه و داستان دارید، در آن می‌بینید. هم‌چنین در آن، درونمایه‌ای برای ایجاد یک تم حادثه‌ای، هیجانی و عشقی وجود دارد. ازسوی دیگر اصول فیلمنامه‌نویسی اعم از جزئیات چگونگی ایجاد بحران، ساختن نقطه عطف و نقطه اوج، دیده می‌شود. حتی گاه می‌بینیم فردوسی چقدر در طراحی لباس و صحنه، بی‌بدیل رفتار می‌کند.


نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که در شاهنامه چیزی وجود دارد که در سینمای جهان خیلی مورد استفاده قرار گرفته و می‌توان گفت در سینمای ایران، مطلقاً وجود ندارد و آن، نقش شخصیت‌های منفی‌ست که در اثر بی‌بدیل حکیم طوس وجود دارد و در سنمای امروز ما نیست. در شاهنامه تمام شخصیت‌هایی که شما نیاز دارید تا یک درام قوی خلق کنید، از بعد منفی وجود دارد و فردوسی چنان این شخصیت‌ها را زیبا تصویر می‌کند که شما باور می‌کنید این شقاوت و دنائت ذاتی در شخصیت‌ها وجود دارد. مجموع این موضوع باعث می‌شود شما باور کنید در شاهنامه برای نخستین‌بار در تاریخ ادبیات جهان، شخصیت‌های منفی خیلی قوی‌ای درست شده و این نیاز سینماست ولی ما در همین سنمای کنونی خود آن را نمی‌بینیم. این شخصیت‌ها در قالب جنایتکاران و هدایت‌کنندگان باند مواد مخدر و غیره است که درنهایت توسط پلیس محاصره و دستگیر می‌شود. هیچ‌گونه شور و هیجانی در مخاطب با دیدن این عناصر منفی ایجاد نمی‌شود درحالی‌که شخصیت‌های منفی داستان‌های حکیم طوس به اندازه شخصیت‌های مثبت آن، محکم و درست طراحی شده‌اند. بنابراین از این حیث هم کتاب پایه مناسبی دارد؛ درام و داستان و فراز و فرود دارد اما چرا تولید نیست؟ معمولاً در توضیح علت این ماجرا، نگاه دوستان به این سمت می‌رود که فیلمسازان سراغش نمی‌روند درحالی که معتقدم در خانه هر فیلمنامه‌نویسی، دو فیلمنامه راجع به شاهنامه وجود دارد. اگر در بیرون استقبال نمی‌شود از این موضوع، به این دلیل است که بخشی از سینمای ما مربوط به سینمای تجاری و بخش خصوصی استو لذا می‌ترسد که به سمت این موضوعات بیاید. چه انتظاری داریم به‌طورمثال با خلق داستان رستم و سهراب در سینما با آن گریم و لباس خاص، مردم از آن استقبال کنند و پول سرمایه‌گذار برگردد؟ آنچه که اینجا باید به آن اشاره کرد این است که بخشی از دولت که روی فیلم‌ها اتفاقاً سرمایه‌گذاری خوبی هم می‌کند، علی‌رغم اینکه می‌توانسته روی شاهنامه سرمایه‌گذاری کند، به این سمت نرفته است. ما نباید انتظار داشته باشیم که با یک فیلم، ذائقه مخاطب عوض شود. ما باید روی سینمای مطلوب و محبوب و سالم خودمان سرمایه‌گذاری کنیم تا در مراحل بعدی مردم ذره‌ذره به سمت این فیلم‌ها متمایل شوند. بنابراین قابلیت مناسبی در شاهنامه وجود دارد، تنها چیزی که نیاز هست، سرمایه است؛ سرمایه‌ای که باید ازسوی بخش دولتی تأمین شود. اگر دولت علاقه‌مند است که سینمای پرشکوهی داشته باشد و به‌خصوص جامعه ما که نیاز به قهرمان‌هایی در برابر شرق و غرب دارد که روح سلحشوری و مقاومت داشته باشند، باید در این زمینه سرمایه‌گذاری کند.

در بخش دوم این برنامه علیرضا پورشبانان یکی از دلایل مهم نپرداختن فیلمنامه‌نویسان به شاهنامه را عدم اقبال عمومی به آن دانست و ابراز داشت: کارگردانی مانند فورد کاپولا شاهنامه را می‌خواند و از جذابیت‌های خارق‌العاده آن برای فیلمسازی صحبت می‌کند درحالی که ما در کشورمان به جز کارهای عبدالحسین سپنتا که در سال‌های خیلی دور انجام شده و یکی دو مورد بعد انقلاب، کار دیگری برای آن انجام نشده است. یکی از دلایل مهم این عدم توجه، قطعاً مخاطب است. مردم ما کتاب نمی‌خوانند. مردم ما شاهنامه و ادبیات کلاسیک نمی‌خوانند. اساساً در فرهنگ حال حاضر ایرانی، مطالعه جایگاهی ندارد؛ چه مطالعه ادبیات معاصر و چه ادبیات کلاسیک. در سبد مصرف خانواده ایرانی، کالای فرهنگی وجودندارد. رفتن به سراغ ساختن فیلم‌هایی با اقتباس از ادبیات کلاسیک که امکانات فنی و اقتصادی بسیار زیادی طلب می‌کند، ریسک بسیار بالایی دارد. سینما اصلاً شوخی‌بردار نیست. قبل از ساختن چنین فیلم‌هایی می‌توان به این نتیجه رسید که حتی اگر این فیلم‌ها با هزینه و امکانات فنی بسیار بالا هم ساخته شوند، مخاطب چندانی در ایران پیدا نخواهد کرد. شاهد آن هم فیلم‌هایی‌ست در دنیا که در ژانرهایی شبیه شاهنامه به فروش می‌رسد اما در ایران اصلاً مخاطبی پیدا نمی‌کند. یکی از دلایل این مسأله، همان عدم مطالعه و آشنایی کامل با متون ادبی است.


نکته دیگری که درخصوص مخاطبان باید گفت این است که حال و هوای مخاطب امروز، حال و هوای حماسی نیست.  مردمی که در حال حاضر گرفتاری‌های اقتصادی شدیدی دارند و قهرمانی را نمی‌بینند که آن‌ها را از این مشکلات نجات دهد، طبیعی‌ست که قهرمان حماسی را نمی‌پذیرند. درحالی که می‌بینیم مردم حدود ۳۰ سال پیش، باتوجه به شرایط اجتماعی ناشی از جنگ، قهرمان فیلمی مثل فیلم عقاب را که فیلمی با زمینه‌های حماسی از جنگ است، با تمام ضعف‌هایش پذیرفتند و به آن علاقه‌مند شدند . امروز شرایط ما، شرایط پذیرش قهرمان حماسی نیست که در رفتار عمومی مردم هم می‌توانیم آن را ببینیم که بیشترین فروش سینمایی، سینمای کمدی یا سینمای اجتماعی‌ست. بنابراین عدم آشنایی با شاهنامه و ادبیات کلاسیک و نیز تأثیرات شرایط اجتماعی خاص از زوایه مخاطبان ما، فعلا اجازه نزدیک‌شدن به این موضوعات را به سینماگران ما نمی‌دهد.

این استاد دانشگاه هنر تهران در بخش دوم صحبت‌های خود با تأکید مجدد بر موضوع مخاطبان در این زمینه، ادامه داد: فرض کنیم فیلمی با اقتباس از شاهنامه ساخته شود. ما کلاً ۸۰ میلیون جمعیت داریم که اگر ۱ درصد استاندارد این میزان جمعیت هم به سینما برود و فیلم را ببیند، باز هم بودجه ساخت این فیلم‌ برنمی‌گردد. این فیلم‌ها، تولیدات بزرگ، بلک باستر و بازار بین‌المللی می‌خواهد. باید مخاطب هدف ما، مخاطب بین‌المللی باشد از کشورهای هم‌زبان مجاور گرفته تا کشورهای دیگر دنیا. ارتباط سینمای ما با دنیا چقدر است که انتظار داشته باشیم فیلم درجه یک ساخته شده با موضوعات شاهنامه، در سینمای دنیا دیده شود؟! ما حتی سینماهای چین را به عنوان یکی از شرکای استراتژیک اقتصادی خودمان هم، نداریم. بنابراین موضوع به این سادگی نیست و باید چندبعدی به این قضیه نگاه کنیم.

من در کتاب «سینمای سرگرمی» داستان بیژن و منیژه را به دلیل وجود درونمایه ملودرام و عاشقانه انتخاب کردم؛ درونمایه‌ای که می‌تواند مخاطب بیشتری را با هزینه مناسب‌تر به سینما بکشاند. وقتی رویکرد، سرگرمی‌سازی باشد می‌توان با سطح مناسبی از چالش ذهنی برای مخاطب، داستان‌هایی را از شاهنامه انتخاب و روی آن‌ها کار کرد و به نتیجه هم رسید.

بخش دیگری که در کنار نقش مخاطبان در رفتن فیلمسازان به سمت اینگونه آثار ادبی باید به آن توجه کرد این است توجه پژوهشگران به این آثار است. خیلی لازم است که پژوهشگران به طور مرتب و با تکرار، با تجلی بیشتری وارد میدان شوند و به آثار بیشتری بپردازند. ما شاهکاری مثل تاریخ بیهقی داریم که بی‌نظیر است و قابلیت ساخته شدن فیلم یا مجموعه تلویزیونی بالایی دارد که به طور حتم مخاطب هم پیدا می‌کند. لذا ورود پژوهشگر، اهل قلم، ادبا و ومنتقدان ادبی ما برای واشکافی و معرفی این متون می‌تواند پررنگ‌تر باشد و البته ارتباط قشر فیلمساز و قشر منتقد و مصحح ادبی برای اینکه بتوانند زبان هم را بهتر درک کنند. امااین ارتباط هنوز خیلی کم است. ادبیات کلاسیک ما یک پوسته‌ای دارد که این پوسته، زبان آن است. وقتیاین پوسته شکسته شود و روایت از آن استخراج شود، به بهترین شکل ممکن بسیاری از آثار ادبیات کلاسیک ما قابلیت تبدیل به فیلم و سریال را خواهند داشت.


مسعود سفلایی سخنران سوم این برنامه با تأکید بر موضوع «اقتباس آزاد» از آثار ادبیات کلاسیک خاطرنشان کرد: یکی از موضوعاتی که طی سال‌ها در سینمای ایران مطرح شده، مشکل فیلنامه بوده و همواره افراد راهکار حل آن را، اقتباس عنوان کرده‌اند. اما هیچ‌وقت به این اشاره نشده که مشکل فیلمسازان در عدم استفاده از موضوع اقتباس چیست. یکی از دلایل این عدم توجه به اقتباس، درکنار موضوع بسیار مهم اقتصادی، موضوع اقبال عمومی به داستان‌های اقتباسی‌ست. در فرهنگ‌هایی مثل فرهنگ ایرانی، داستان‌های اقتباسی در درون عامه مردم به شکل دیگری گفته شده و حضور دارد. لذا اگر بخواهیم سراغ شاهنامه برویم یا باید داستان‌های آن‌ را به شکل خیلی شاخص و ویژه تولید کنیم و ظاهر آن را بسازیم یا اینکه به‌طور کلی سراغ آن نرویم. اما شاید بتوان این قضیه را به نحو دیگری حل کرد و آن، موضوع اقتباس آزاد است. چیزی که در سینمای آمریکا هم به عنوان موفق‌ترین سینمای تجاری جهان، دیده می‌شود. اما ما در ایران، حتی به این شکل هم سراغ ادبیات فارسی نرفته‌ایم. یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد این است که در چنین مواقعی مدافعین ادبیات فارسی خیلی بیشتر از قبل می‌شوند. خیلی از اوقات ما به ادبیات فارسی به عنوان سدی که غیرقابل شکستن است، نگاه می‌کنیم و همین کار عده‌ای از فیلمنامه‌نویسان را سخت می‌کند و به همین دلیل ترجیح می‌دهند وارد آن نشوند. مشکل دیگر در این خصوص، وجود نگاه تولیدی‌ست که حالا می‌توان آن را با راهکارهایی حل کرد. اما باید بدانیم تا اقتصاد سینما محکم نشود، رفتن به سراغ داستان‌های محکم و مستحکمی مثل نمونه‌های ادبیات فارسی، کار سخت و پیچیده‌ای‌ست.

این عضو هیات‌علمی دانشگاه هنر در بخش دوم سخنان خود بر اهمیت تغییر ذائقه مردم تأکید کرد و با بیان اینکه این تغییر ذائقه نمی‌تواند فقط از جانب سینما باشد، عنوان کرد: مسأله حمایت و بازگشت سرمایه در ساخت چنین فیلم‌هایی چنان اهمیت دارد که ناخودآگاه پای بخش دولتی را به میان می‌کشد. امروزه در سینمای دنیا وقتی صحبت از بازگشت سرمایه می‌شود، جز با پخش خارج سرزمینی این بازگشت سرمایه معنایی ندارد اما سینمای ما تقریباً بازار بین‌المللی ندارد. یک موضوعی که می‌تواند در این خصوص کمک کند، استفاده از پلتفرم‌ها و پخش اینترنتی است که دراین دوساله شرایط کرونایی هم خیلی پررنگ شده است. شاید این بستر بتواند راه را برای داستان‌های اقتباسی یا گرایش به نگاه به داستان‌های کهن بیشتر کند.

اما موضوع دیگری که خیلی مهم است، تغییر ذائقه مردم است. این تغییر فقط به دست سینما صورت نمی‌گیرد. ما جدای از حوزه سینما در بقیه حوزه‌ها هم نیاز داریم که به ادبیات کهن علاقه‌مندی ایجاد کنیم تا وقتی در سینما فیلمی با این داستان‌ها پخش شد، مشتاق و علاقه‌مند باشیم که آن‌ها را ببینیم. یکی از نهادهایی که می‌تواند این تغییر ذائقه را ایجاد کند، آموزش و پرورش است تا گرایش بچه‌ها را به ادبیات کهن بیشتر کند. اتفاقی که در دانشگاه‌های ما هم می‌تواند بیفتد؛ چراکه به نظر می‌رسد در این سال‌ها دانشجویان کارهای ترجمه‌شده را بیشتر از آثار ادبیات فارسی خوانده‌اند.

بنابراین در درجه اول یک بازار فراگیر برای کارهای اقتباسی نیاز است و این بازار فراگیر ایجاد نمی‌شود مگر با یک عزم جدی کلی که هم نهادهای عمومی و هم نهادهای خصوصی را دربر بگیرد.


طیبه پرتوی‌راد با تأئید نظرات سخنرانان برنامه، در تکمیل سخنان آن‌ها گفت: امروز متأسفانه کسانی که در عرصه ادبیات دغدغه موضوع اقتباس را داشته باشند، کم هستند. افرادی که باتوجه به آشنایی خود با ادبیات فارسی، بخواهند وقت بگذارند و بخواهند در عرصه سینما، انیمیشن، بازی‌های رایانه‌ای و ... داده‌های خود را به روز و عملیاتی کنند.

او برخلاف نظر دکتر پورشبانان در زمینه قهرمانان، جامعه را نیازمند آن‌ها دانست و افزود: جامعه ما امروز به برخی قهرمانان و قهرمان‌سازی نیاز دارد و این موردهای بدلی که وجود دارند، نشان‌دهنده همین نیاز است. اما مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که یک خلأ ذهنی درباره فضای ادبیات در کشور وجود دارد و از قدرت جادویی ادبیات در کلام و داستان و ... غافل هستند. برای همین به نظر می‌رسد این فضا باید به‌روز شود و دراین خصوص می‌توانیم به جای اقتباس وفادارانه، از فضای ایده‌ای استفاده و کارهای جدید و به‌روزی را تولید کنیم.

او درخصوص ارتباط بین حوزه ادبیات و فیلم به موضوع بسترسازی در این زمینه اشاره و اضاف کرد: اگر بسترسازی ادبی در جامعه ضعیف باشد، حتی اگر نمایش‌های مختلفی هم در کشور داشته باشیم، چون افراد ذهنیتی ندارند، آن آثار چندان اثرگذار نخواهند بود. قبول دارم که این کار دشواریست، اما باید این بسترسازی صورت بگیرد تا بتوان کارهایی را در این زمینه انجام داد.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حضرت معصومه (س) نگاهی هم به اقدامات بخش دولتی در زمینه سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی داشت و تصریح کرد: در خیلی از کشورهای دنیا دولت‌ها بودجه‌های دولتی صرف می‌کنند تا فضای فرهنگی خود را رشد و فرهنگ خود را گسترش دهند. نمونه نزدیک آن، کشور ترکیه است که با سرمایه‌گذاری‌های کلان در این زمینه، موفق با ساخت فیلم‌های بسیار شده است. به‌گونه‌ای که جذابیت‌های فرهنگی آن برای جوانان ما به قدری بالا رفته که به آموختن زبان استانبولی گرایش زیادی پیدا کرده‌اند. و این نشان می‌دهد اقدام ترکیه در این زمینه چقدر تأثیرگذار بوده است. اگر مسئولان دراین زمینه دغدغه‌ای نداشته باشند، می‌تواند به فاجعه منجر شود.


گزارش از: فریبا رضایی



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید