در نشست «سیاستگذاری هنر و امنیت فرهنگی» مطرح شد:

امنیت فرهنگی؛ یعنی حرکت به سمت امنیت پایدار با ماهیت بومی

امنیت فرهنگی؛ یعنی حرکت به سمت امنیت پایدار با ماهیت بومی

چهارمین نشست از پیش نشست‌های همایش ملی امنیت فرهنگی با عنوان «سیاستگذاری هنر و امنیت فرهنگی» سه‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ با حضور سیدحسین شهرستانی (مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی)، محمد‌مهدی سیار (عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع)) و قادر آشنا (معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی کشور) و با دبیری طیبه عزت‌اللهی‌نژاد (عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در ابتدای این برنامه قادر آشنا نوع نگاه به حوزه فرهنگ و هنر را نگاه دست‌دومی دانست و ابراز کرد: ما معمولاً به فرهنگ و هنر در کشور چه در حوزه سیاست‌گذاری و چه در حوزه اهداف، رویکردها، برنامه‌ریزی و اجرا، به‌صورت یک عنصر طفیلی نگاه کرده‌ایم. با حاکم بودن این نوع نگاه، رفتارهایمان هم بر این اساس شکل می‌گیرد.


او با انتقاد از تشتت سیاست‌ها و میزان اندک بودجه در حوزه فرهنگ و هنر افزود: در کشور ما اساساً نهادهای تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار در حوزه فرهنگ و هنر بسیار هستند و هرکس از منظر خود سیاست‌گذاری می‌کند. وقتی ما سیاست واحدی نداشته باشیم، علی‌القاعده برنامه‌ها کمتر هم‌پوشانی دارد و بیشتر همدیگر را خنثی می‌کنند. به دلیل سیاست‌گذاری متشتت، ما نتوانسته‌ایم سیاست واحدی را اتخاذ کنیم. الآن هم اراده‌ای نمی‌بینم که به سمت تعریف یا سیاست‌گذاری واحدی از فرهنگ و هنر برویم. علی‌رغم تصریح قانون اساسی، حضرت امام و یا مقام معظم رهبری به اهمیت موضوع فرهنگ و هنر، در حوزه عمل وقتی کمی از سیاست‌گذاری پایین‌تر می‌آییم، می‌بینیم در حوزه بودجه هم، تنها ۱ درصد بودجه به آن اختصاص داده می‌شود. نظام، انقلاب و دین ما همه فرهنگی هستند اما وقتی ۱ درصد بودجه به آن اختصاص داده می‌شود، معنایش مشخص است مگر اینکه آسیب‌شناسی کنیم تا عده‌ای آن را بشنوند.

معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی کشور با اشاره به نسبت بین فرهنگ و امنیت، تصریح کرد: معتقدم فرهنگ مقوم امنیت است و نهایت کاری که امنیت می‌تواند در حوزه سیاست‌گذاری به فرهنگ کند، این است که از حوزه فرهنگ و هنر، حراست و پاسداری کند.

او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه هنر چه خدمتی می‌تواند به جامعه کند، خاطرنشان کرد: در تمام دنیا حوزه فرهنگ، هنر و امنیت تعاریفی دارند که نمی‌توان کلمه‌ای از آن را کم یا زیاد کرد. آن چیزی که می‌تواند فرهنگ‌های مختلف ایران را پیوند دهد، حوزه فرهنگ و هنر است. هنر می‌تواند به همگرایی، امنیت و سلامت جامعه کمک کند. اگر قرار باشد در حوزه فراغت چیزی را جست‌وجو کنیم، باید آن را در حوزه فرهنگ و هنر جست‌وجو کنیم. اگر می‌خواهیم در حوزه وفاداری به آب و خاک و میهن صحبت کنیم، باید به حوزه فرهنگ و هنر بپردازیم. تکریم خانواده و کمک به بهبود روابط اجتماعی چیزی نیست جز پرداختن به حوزه فرهنگ و هنر. بنابراین حوزه فرهنگ و هنر، یک حوزه کم‌نظیری است که در سیاست‌گذاری و اولویت‌های ما مغفول مانده است.

آشنا در پایان ضمن امکان‌پذیر دانستن حراست امنیت از حوزه فرهنگ و هنر، شرط آن را در اولویت‌قرار گرفتن حوزه فرهنگ و هنر در کشور دانست و بر تصویب بودجه و سیاست‌گذاری متناسب با آن تأکید کرد.


در ادامه سیدحسین شهرستانی با طرح این سوال که ما باید به فرهنگ، امنیتی نگاه کنیم یا به امنیت، فرهنگی؟، گفت: ما باید یکی از دستاوردهای فرهنگ را، امنیت بدانیم. درواقع باید اصل را بر فرهنگ بگیریم و امنیت را ذیل فرهنگ فهم کنیم.

او با قراردادن هنر ذیل فرهنگ خاص یا فرهنگ والا، درباره کارکردهای امنیت‌بخش هنر اظهار داشت: در حوزه فرهنگ، یک قلمرو فرهنگ عمومی و یک قلمرو نخبگانی فرهنگ داریم که به دو حوزه دانشگاه و هنر تقسیم می‌شود. برای فهم کارکرد امنیت‌بخش هنر در بخش والای فرهنگ، می‌توان سرفصل‌های زیادی را باز کرد که این دو حوزه را با هم مرتبط می‌کند. در این حوزه‌ها، یک زیرساخت مهم، مسأله هویت است. درواقع مهم‌ترین زیرساخت امنیت، توافق جمعی و نقاط اشتراک مردم است. لایه عمیق‌تر فرهنگ، لایه‌ای است که انسان‌ها در جامعه نقاط توافق و اشتراک دارند و این نقاط، آن‌ها را از ستیزه برحذر می‌دارد. این توافق هرچقدر عمیق‌تر باشد، امنیت پایدارتر خواهد بود و هرچه این توافق صوری‌تر باشد، امنیت هم متزلزل است. فرهنگ و هنر، ما را به آن لایه‌های عمیق‌تر نزدیک می‌کنند. از آنجایی که هر زیست‌بوم فرهنگی اقتضائات فرهنگی خاص خود را دارد، لذا امنیت وقتی می‌شود امنیت فرهنگی که ما را به سمت یک امنیت پایدار با ماهیت بومی ببرد. ما اینجا نیاز داریم از منظر طرح پرسش‌های اساسی امنیت به میراث فرهنگی خودمان نگاه کنیم.

او با بیان اینکه بین اهالی امنیت و اهالی فرهنگ و هنر، زبان گفتگو وجود ندارد، اذعان کرد: هم امنیتی‌ها خیلی به علوم انسانی توجه ندارند و هم اهالی فرهنگ و هنر خیلی رابطه خوبی با اهالی امنیت ندارند. این رابطه، دوسویه مخدوش است و مهم‌ترین دستاورد چنین همایشی می‌تواند گفتگوی دو حوزه فرهنگ و امنیت باشد. یکی از مسائل اساسی ملی ما این است که بتوانیم دو حوزه فرهنگ و هنر و امنیت را به زبان گفتگو برسانیم که وقتی جامعه ناامن می‌شود، اهالی امنیت بتوانند زبان توضیح اقتضائات و اعمال محدودیت‌های این وضعیت را به اهالی فرهنگ و هنر داشته باشند. امنیت اگر بخواهد به‌طور صریح و مستقیم اعمال شود، خودش را تخریب و از میزان قدرت کم می‌کند. از طرف دیگر، قلمرو فرهنگ، هنر و اهالی علوم انسانی باید بتوانند زبان فهم شرایط را داشته باشند و بتوانند اقتضائات حوزه امنیت را درک کنند و پذیرا باشند.

مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی از تعارض میان ساحت‌های درونی فرهنگ، به‌عنوان یکی از چالش‌های امنیت فرهنگی یاد کرد و گفت: در شرایط مطلوب و در وضعیت امنیت پایدار، باید دو قلمروی فرهنگ عامه و فرهنگ نخبگانی، هم‌راستا باشند. به تعبیر دیگر، باید ارزش‌های دیرینه فرهنگی که مبنای جامعه‌سازی و اجتماعی‌شدن مردم در یک پهنه سرزمینی است با کالاها و تولیدات فرهنگی به‌مثابه هنری‌گری، هم‌راستا باشند. اتفاقی که در ایران و سایر جوامع مخالف فرهنگ غربی افتاده این است که خیلی از مواقع، قلمرو تولیدات هنری مثل موریانه‌ای به جان فرهنگ عمومی افتاده و پایه‌های ارزشی فرهنگ عمومی را تخریب می‌کند و نسبت خویشاوندی با فرهنگ ملی ندارد. مثلاً در سینمای ما یک نوع خودآزاری و خودکشی فرهنگی وجود دارد که در برخی از فیلم‌ها دیده می‌شود. هنر قرار است فرهنگ را بارور کند تا فرهنگ، زیرساخت امنیت شود ولی وقتی هنر به معنای عام، با فرهنگ به معنای عام کلمه، در تعارض قرار می‌گیرد، از درون این تنش، پایه‌های استواری ایجاد نمی‌شود که امنیت پایدار ایجاد شود. دلیل این اتفاق هم، سابقه نزاع تاریخی تمدنی ما با تمدن جدید است. البته ما باید بین هویت تاریخی تمدنی خود و هویت جدید، به یک تعادلی برسیم. یعنی چه جمود بر فرهنگ گذشته و چه تسلیم در برابر فرهنگ مهاجم، امنیت‌آور نیست و ما باید به یک راه میانه برسیم. کاری که نخبگان و روشنفکران علوم انسانی می‌بایست می‌کردند، این بوده که این راه میانه را پیدا و روایت کنند. اما اتفاقی که افتاده این است که قلمرو فرهنگ و هنر از هر دو سو رادیکال شده است یعنی بین عناصر هویتی تعارض ایجاد کردند و به جای فکر کردن به نقاط توافق، شکاف‌ها را فعال کردند که در این حالت طبیعتاً امنیت، حالت بحرانی پیدا می‌کند و زیرساخت‌های امنیت فرهنگی را به هم می‌ریزد. این معضله اساسی است که نخبگان حوزه هنر نتوانسته‌اند آن را حل کنند.

شهرستانی با بیان اینکه فرهنگ عمومی بیش از قلمروهای نخبگانی فرهنگ، با ساختارهای تاریخی تمدنی فرهنگ کار می‌کند، اضافه کرد: اساساً در حوزه هنر، هم‌چنان نوعی از، ازخودبیگانگی را حمل می‌کنیم ولی قلمرو فرهنگ عمومی بیش از قلمروهای نخبگانی فرهنگ، با ساختارهای تاریخی تمدنی فرهنگ کار می‌کند. همین باعث می‌شود تعارض بین این ساختارها ایجاد شود که نهایتاً این تعارض، وارد حوزه امنیت می‌شود و برای امنیت فرهنگی ما بحران ایجاد می‌کند.

محمد‌مهدی سیار سومین سخنران این برنامه مبنای سخنان خود را بر طرح سوالی از دوگانه امنیت‌ساز و یا امنیت‌سوز بودن هنر گذاشت و اذعان کرد: باید ببینیم هنر و هنرمند، ذاتاً عنصر ناامن‌ساز است و به‌طورمثال باید به قول افلاطون، شاعران را از مدینه فاضله اخراج کرد چون هنر در ذات خود نوعی خروج از معیار و نُرم دارد و یا اینکه هنر، با ایجاد ناامنی‌های ذهنی  موقتی، می‌خواهد امنیت پایدار ایجاد کند. ما باید به این مسأله فکر و درباره آن گفتگو کنیم.

او در نسبت بین هنر و امنیت با استناد به یک آیه قرآن گفت: به تعبیر دینی امنیت واقعی برای کسانی است که به ذات انسانیت که همان باورهای درست و ایمان راستین است، دست پیدا کنند. این ایمان که آمیخته با ظلم نباشد، امنیت‌آفرین است. بنابراین مبنای امنیت، مشروعیت و حقانیت است یعنی اتصال به حقیقت و عدالت. مبنا و سرچشمه هنر هم، اتصال به زیبایی است و این دو یعنی زیبایی و حقیقت. لذا اگر بخواهیم بگوییم بحث ما درباره هنر و امنیت است، درحقیقت می‌خواهیم بگوییم که بحث ما درباره حقیقت و زیبایی است. در نگاه حکمی و فلسفی نه‌تنها حقیقت تناقضی با زیبایی و زیبایی‌آفرینی ندارد بلکه زیبایی عین حقیقت است. پس این دو باید یکدیگر را تقویت کنند. یعنی کسی که دغدغه زیبایی داشته باشد، به امنیت هم کمک می‌کند. حال طبق این تعریف باید ببینیم جامعه کنونی ما که دغدغه امنیت دارد، حوزه هنر را حوزه امن و یگانه با امنیت خود می‌بیند و یا آن را نقطه ناامنی خود تلقی می‌کند؟ من فکر می‌کنم اگر نظامی به مشروعیت، حقانیت، عدالت و ایمان‌محوربودن خود ایمان داشته باشد، نه‌تنها از حوزه هنر نمی‌ترسد و از این حوزه زیبایی‌گریزی و لذت‌هراسی نمی‌شود، بلکه این حوزه را نقطه رشد، قوت و نقطه وجودی خود می‌بیند.

عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه در نگاه مسئولان نوعی بیگانگی تبدیل‌شده به هراس نسبت به هنر دیده می‌شود، ادامه داد: شاید یک دلیل آن همان ریشه‌های غیربومی هنر باشد. در طیف‌های فعال هنر امروز، با هنری مواجه‌ایم که ریشه در باورها و پایتخت فکری دیگری دارند و همین نقطه بحران‌ساز و ناامن‌کننده شده است. لذا تناقض بین این دو نظام باور و ارزشی است که هنر خود را می‌سازد و هنری که از آنجا بیاید، برای نظام ارزشی و باوری ما ناامن‌کننده است اما باید در این حوزه، هم نظریه و هم عمل‌گرایی داشته باشیم.

سیار در پایان درباره چگونگی رسیدن به راه‌حل، متذکر شد: فکر می‌کنم راه‌حل این مسأله این باشد که در ذهن خودمان هنر را به زیبایی متصل بدانیم و زیبایی را به حقیقت و به این باور برسیم که هنرمند، پیوندی بین جامعه و حقیقت می‌زند و این نمی‌تواند به‌طور طبیعی، مخل نظام باشد یا ساختار اجتماعی‌ای را به هم بریزد که بر مبنای حقیقت بنا شده است. به نظرم ما باید در شیوه برخوردمان با هنر و هنرمند، به یک بازنگری برسیم و ایده‌آل خودمان را در لحظه‌ای بدانیم که هنر نه نقطه بحران، بلکه نقطه تقویت و اقتدار ما و سخن‌گفتن ما با جهان تبدیل شود.


گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید